محبوبه فرامرزی - کشتیگیرها آدمهای خاصی هستند. وقتی به خاطراتمان پناه ببریم کمتر فردی پیدا میشود که کشتیگیرها را به مرام و معرفت نشناسد. شاید مرام و مسلک تختی باعث شده ما ایرانیها کشتیگیران کشورمان را با همین ویژگیها به خاطر بیاوریم.
مسعود اسماعیلینژاد را 5سالی میشود میشناسم. بارها سوژههای مختلف ورزشی را به ما در شهرآرامحله معرفی کرده و گاه و بیگاه خبرهای داغ ورزشیاش را با ما در میان گذاشته است. طی این مدت آنچه که بیشتر توجهمان را جلب میکرد تلاش این رئیس هیئت کشتی شهرداری مشهد برای برگزاری لیگهای مختلف ورزشی به ویژه کشتی بود. به بهانه هفته تربیتبدنی به سراغ مسعود اسماعیلینژاد رفتیم. او از گوش شکستههای کشتی و اکنون رئیس هیئت کشتی شهرداری مشهد و کارشناس تربیت بدنی شهرداری منطقه2 است.
خادم باعث شد
مسعود اسماعیلینژاد متولد15مهر 1363و در کوچه عباسآباد خیابان مطهری به دنیا آمده است. وی مدرک فوق لیسانس مدیریت ورزشی با تخصص رشته کشتی دارد. این ورزشکار چند عنوان قهرمانی کشوری در کشتی دارد و بیش از 15سال است که مربی این رشته است. او در پیدا کردن استعدادهای نهفته کودکان و نوجوانان به ویژه در حاشیه شهر نقش اثرگذاری داشته و دارد.
اسماعیلینژاد، بزرگترین فرزند خانواده، است. به قول خودش در خانوادهای متوسط و مذهبی به دنیا آمده و 3برادر دیگرش از او کوچکتر هستند و او به نوعی الگوی برادرهایش محسوب میشود. قصه علاقه وی به کشتی را اینطور برایمان تعریف میکند: «14سال بیشتر نداشتم که مسابقات جهانی کشتی سال 1998در تهران برگزار میشد. همان مسابقات من را شیفته این رشته ورزشی کرد. وقتی خادم روی تشک کشتی میرفت با چنان شور و حالی مسابقه را دنبال میکردم که گاهی نفسم بند میآمد. مسابقات که تمام شد نمیتوانستم جلوی خودم را بگیرم که دنبال علاقهام نروم. پرسوجو کردم و در سالن کشتی ناحیه 7آموزش و پرورش ثبتنام کردم.»
از کی تا حالا کشتی میگیری؟
خانواده علاقه چندانی به حضور مسعود در عرصه ورزشی نداشت و تأکید پدر و مادرش توجه به تحصیل بود: «حواسم بود که این باشگاه رفتنها من را از درس عقب نیندازد. حسابی درس میخواندم و با علاقه کشتی را هم دنبال میکردم. 6ماه بیشتر از ثبتنامم در باشگاه ناحیه7شهرداری نگذشته بود که مسابقات باشگاهی شروع شد. سه روز تا دیر وقت در باشگاه میماندم و مسابقه میدادم. یادم هست شب آخر مسابقات عنوان دوم باشگاهی را کسب کرده بودم. آخر شب لوح تقدیر به دست، مسیر باشگاه را که در قاسمآباد بود تا خانه که در آزادشهر بود، پیاده طی کردم تا کرایه را هم با پول توجیبیای که داشتم روی هم بگذارم و یک کیلو نارنگی بخرم. آن یک کیلو نارنگی حکم شیرینی قهرمانی را برایم داشت. میخواستم خانوادهام در شادیام سهیم شوند. آن ذوق و خوشحالی را هیچ وقت فراموش نمیکنم. وقتی به خانه رسیدم دیر وقت بود. لوح تقدیر و نارنگیها را که زیر بغلم زده بودم نشان پدرم دادم. پدرم در حالی که به لوح نگاهی میکرد پرسید:« از کی تا حالا کشتی میگیری؟» به اینجای ماجرا که میرسد از ته دل میخندد و میگوید: پدرم خبر نداشت کشتی میگیرم چون تأکیدش فقط درس خواندن بود و بس.
مسیر باشگاه تا خانه را پیاده گز میکردم
اسماعیلینژاد هر روز مسیر باشگاه تا خانه را پیاده رفت و آمد میکرد. او علت این کارش را اینطور توضیح میدهد: نه اینکه فکر کنید خانواده هزینه رفت و آمدم را نداشت نه اینطور نیست. دلم نمیخواست از خانوادهام برای علاقهام پولی دریافت کنم. همان پول توجیبیهای روزانهام را جمع میکردم و برای خودم دوبنده و کفش کشتی میخریدم.
مسعود خانواده اسماعیلینژاد دست از کشتی نمیکشد. وقتی وارد دبیرستان میشود به دلیل همین علاقه از رشته ریاضی انصراف میدهد و وارد دبیرستان تربیتبدنی میشود: زمان ما دبیرستان تربیتبدنی مشهد تنها دبیرستان خراسان بود. علاقهمندان از همه استان به این دبیرستان میآمدند. این دبیرستان خیلی برای پذیرش دانشآموز سخت میگرفت. هم آزمون کتبی داشت و هم عملی. آنقدر دلم میخواست وارد این دبیرستان شوم که وقتی پدر و مادرم برای حج به مکه عازم بودند از من خواستند آرزویم را روی کاغذی بنویسم تا داخل مقبره پیامبر بیندازند من روی آن کاغذ نوشتم میخواهم به دبیرستان تربیت بدنی بروم. (بلند میخندند و بین خندههایش میگوید عقل که نداشتم آرزویم در همین حد بود.)
اسماعیلینژاد آزمونها را قبول شد و وارد این دبیرستان میشود. از آن پس با جدیت بیشتری زیر نظر پیشکسوتان کشتی به این رشته ورزشی میپردازد: طی این مدت در سالن کشتی آستان قدس که تازه افتتاح شده بود و ما جزو اولین ورزشکارانش بودیم و چند سالن دیگر تمرین میکردم. آن سالها زیر نظر استادان مسلم کشتی مانند ناصر زینل نیا، مرحوم جعفر موسوی، رضایی، فیلابی و ...آموزش دیدم.
گوش شکستهای که باید پهلوان باشد
در دوره دبیرستان در یکی از تمرینات گوشش میشکند: گوش شکستن به یک باره اتفاق نمیافتد. گوش ترک کوچکی از داخل برمیدارد و بعد به مرور در تمرینات این شکستگی بیشتر میشود و گوش آب میآورد و فرمش همینی که الان هست میشود. خاطرم هست وقتی به خانه آمدم و مادرم گوشم را دید گفت «تو دیگر از امروز مسعود سابق نیستی. هر فردی که تو را با این گوش شکسته ببیند انتظارات دیگری از تو دارد. باید از این به بعد بیشتر به مسائل اخلاقی و منش پهلوانی پایبند باشی.» این اتفاق برایم به نوعی بلوغ حساب میشد چون همه افرادی که گوشم را میدیدند حتی آنها که من را میشناختند انتظار داشتند رفتارم با بقیه آدمهای هم سن و سالم فرق داشته باشد. هر چند واژه پهلوان تنها برازنده مولایمان علی(ع)است اما با اقتدا به این امام از آن روز سعی کردم آدم بهتری باشم.
وقتی زیر نظر فیلابی تمرین میکند در کلاسهای مربیگری شرکت میکند: آن زمان دانشجوی رشته تربیتبدنی بودم. وقتی مدرک مربیگریام را زیر نظر استاد امیر توکلیان گرفتم دلم میخواست دوباره به جایی که برای بار اول در باشگاهش وارد گود کشتی شدم بروم. زمانی که میخواستم برای مربیگری به ناحیه 7آموزش و پرورش بروم دیگر آن محدوده مانند قبل در زمینه کشتی فعال نبود. آنجا ملاکم برای پذیرش کشتیگیرها در رده خردسال و نونهال کارنامه درخشان بود.
طی این مدت اسماعیلینژاد سه بار در دوره دانشجویی، یک بار در نیروهای مسلح و یک بار در مسابقات سپاه در کشتی قهرمان کشور میشود.
مربیهای نتیجهگرا
وقتی حرف از منش پهلوانی در کشتی میشود دوره خودش را با حالا مقایسه میکند: وقتی من در باشگاهها زیر نظر استادان زبده تمرین میکردم قبل از شروع تمرین کشتی، اول قرآن تلاوت میشد بعد هر بار به نوعی مربیمان به اهمیت توجه به پیشکسوتان میپرداخت و ما را به احترام به کشتیگیران باسابقه دعوت میکردند. ما در ارتباط آنها با پیشکسوتان هم همین رفتار را میدیدیم و شک نداشتیم که مربیمان شعار نمیدهد و در عمل هم به احترام به بزرگترها و پیشکسوتان پایبند است. همین رفتار روی ما هم تأثیر میگذاشت. اما الان این منش واقعا کم دیده میشود. مربیها نتیجهگرا شدهاند و همین نتیجهگرا بودن کشتیگیرها را از اخلاق دور میکند. این موضوع باید از سوی هیئت کشتی مشهد و استان و اداره ورزش و جوانان دنبال شود.
معلم ورزش حقالتدریس
وی در دوره دانشجویی در کنار درس به صورت حقالتدریس معلم ورزش در دورههای ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان بوده است: نزدیک 4سال از زنگ اول با کلاس اولیها تا زنگ آخر با کلاس پنجمیها ورزش میکردم. یادم هست 8سال بعد از این ماجرا در رستورانی نشسته بودم چند جوان به طرفم آمدند و سلام و احوالپرسی گرمی کردند، آنها را نشناختم آنها خودشان را معرفی کردند. فهمیدم این چند جوان دانشآموزان من در کلاس دوم دوره ابتدایی بودهاند و به خاطر علاقهای که در زنگ ورزش برایشان ایجاد کرده بودم همهشان در دبیرستان تربیتبدنی ثبتنام کرده بودند. الان هم طی 3سال اخیر 10نفر از کشتیگیرهایم در هنرستان تربیتبدنی درس میخوانند.
وقتی حرف از آموزش کشتی به میان میآید، چشمهایش را ریز میکند و بین شاگردانش پسر لاغراندام و به قول خودش سیاه سوختهای را به خاطر میآورد و میگوید: آن پسر لاغر اندام و سبزه رو را کسی در کشتی به حساب نمیآورد اما من میدانستم با همان جثه لاغر استعداد زیادی دارد. محمد حسنزاده حالا قهرمان آسیاست و افتخار کشورمان محسوب میشود.
داغ چدانی هنوز روی دلم سنگینی میکند
سالن چدانی برای من هم که مقابل اسماعیلنژاد نشستهام و محو صحبتهایش شدهام یادآور دویدنها و نرسیدنهاست. تنها سالن ورزشی منطقه2 آن هم در حاشیه شهر که با همه تلاشمان نتوانستیم نجاتش دهیم. قولش را به بخش خصوصی داده بودند و سال گذشته در تنها سالن ورزشی منطقه را بستند و رفت پی کارش. آن زمان یعنی 2سال پیش، شهرآرامحله منطقه2 در 2گزارش پیاپی موج خبری لازم را برای پیگیری رسانههای دیگر فراهم کرد. روزنامه خراسان و گزارش 5 هم پس از شهرآرامحله گزارشهای مختلفی از این ورزشگاه کار کردند اما همه این تلاشها و پیگیریهای اسماعیلینژاد به عنوان کارشناس ورزشی منطقه2 بینتیجه ماند: چدانی سولهای بود که در زمان جنگ به عنوان غسالخانه شهدا از آن استفاده میشد. جنگ که تمام شد کاربریاش تغییر کرد و انبار شهرداری شد. زمان آقای گلمشکی شهردار منطقه2 آنجا سالن ورزشی شد. سال 94با 20کشتیگیر کلاسی را برایشان استارت زدم. همزمان هم تغییرات زیادی در این سالن ایجاد کردم. در رشتههای تکواندو، جودو و والیبال بهترین مربیها را به این ورزشگاه آوردم. نمیتوانم بگویم این سالن ورزشی در بهبود شرایط حاشیه شهر چقدر مؤثر بود. تنها بعد از مدت کوتاهی تمرین با بچههای این ورزشگاه، تیم کشتی شهید چدانی 2سال پیاپی قهرمان شرق کشور شد. در تکواندو تیم چدانی در لیگ منطقهای کشور قهرمان شد. در رشته جودو قهرمان مسابقات باکوی آذربایجان از جودوکاران چدانی بود. از والیبالکارهای چدانی 2نوجوان از این ورزشگاه به تیم ملی راه یافت. در ووشو عضو تیم ملی و در کاراته بانوان، قهرمان کشور و عضو تیم ملی داشتیم. ماهانه 3هزار نفر هم در آن سالن، ورزش میکردند.
او با به یادآوردن خاطرهای اینطور صحبتهایش را پی میگیرد: روزهای اولی که کلاس را در سالن چدانی در توس53 شروع کردم کاملا حس میکردم که بچهها از نظر اخلاقی مشکل دارند. مدام با هم قرار دعوا میگذاشتند و زد و خورد راه میانداختند. گاهی بچههای کلاس جودو و کشتی با هم درگیر میشدند. یادم هست یک روز کلاسم که تمام شد یکی از بچههای کلاس جودو را دیدم که مضطرب است. با همان اضطراب به من فهماند که چند نفر با چاقو بیرون از باشگاه منتظرش هستند. همراهش بیرون رفتم. بچهها تا من را دیدند فرار کردند. دنبالشان در کوچه پس کوچههای مهدیآباد دویدم تا به قول خودشان گنده لاتشان را گرفتم. به او گفتم خیلی زور داری بیا باشگاه ثبتنام کن. چرا دعوا راه میاندازی. میدانم زورت زیاد است زورت را در راه درست به کار ببر. پول باشگاه نداشت با هزینه شخصی ثبتنامش کردم. ظاهر نامناسبی داشت موهایش بلند بود و... به آن هم رسیدگی کردم. آن پسر وارد باشگاه شد و در کلاس کشتی شرکت کرد. بعد از 6ماه همان پسربچه که با چاقو منتظر دعوا بود یکی از با اخلاقهای باشگاهمان بود.
آه سردی میکشد و اینطور ادامه میدهد: از این موارد آنجا کم نبود. آن سالن ورزشی میتوانست جلوی خیلی از بزهکاریها را بگیرد. بچهها را از کوچهها جمع کند. جاده قدیم هم پرجمعیت بود و هم آدم بیکار زیاد داشت. بیکاری خودش عامل تمایل به بزهکاری است این باشگاه در آن قسمت از شهر به خوبی میتوانست وقت خالی بچههای نوجوان و جوان را پر کند. چند روز پیش مسیرم به چدانی افتاد دیوارهایش را خراب کرده بودند دلم سوخت کم مانده بود اشکم سرازیر شود. چقدر از این سالن خاطره داشتم. حیف شد که خرابش کردند هنوز داغش روی دلم سنگینی میکند.
زیرساخت ورزشی مناسب نداریم
او منطقه 2شهرداری مشهد را با 570هزار نفر جمعیت به اندازه جمعیت یزد و بیشتر از جمعیت ایلام میداند و ادامه میدهد: با این حال منطقه2 شهرداری از نظر زیرساخت ورزشی خیلی ضعیف است. خیلی تلاش میکنیم زیرساختهایمان را افزایش بدهیم اما خرابش میکنند.
این کشتیگیر به برگزاری المپیادهای ورزشی از سوی شهرداری اشاره میکند و میگوید: ایراد بزرگی که میشود به این سری از مسابقات گرفت نبودن متولیان اصلی هیئتها در این مسابقات برای استعدادیابی شرکتکنندگان است. یعنی شهرداری با کلی هزینه و تلاش لیگهای ورزشی محلات برگزار میکند تعداد زیادی کودک و نوجوان و جوان از دل محلات و کوچههای این شهر به این مسابقات میآیند اما استعدادیابی در کار نیست. اگر افراد مستعدی در رده تیمی شرکت کرده باشند و تیمشان حذف شوند این استعدادها از دور مسابقات حذف میشوند آن هم بدون اینکه کسی از هیئت آن رشته آنجا حضور داشته باشد و استعدادشان را شناسایی کند. لیگ کشتی برگزار میکنیم اما از هیئت کشتی کسی حضور ندارد. لیگ والیبال برگزار میکنیم از هیئت والیبال هیچ فردی حاضر نمیشود. استعدادها بدون کشف به خانههایشان برمیگردند. از این بدتر مگر میشود.
اگر استعدادها کشف شوند
او در ادامه خاطرهای را در همینباره به یاد میآورد: وقتی مسابقات لیگ والیبال محلات را برگزار میکردیم یکی از تیمها حذف شد. یکی از جوانان تیم که اتفاقا خوب هم بازی میکرد آمد و گفت اگر میشود زمانی از سالن چدانی را برای تمرین در اختیار ما قرار بدهید. به او گفتم برو مدرک مربیگری بگیر بیا یکی از کلاسها را به تو میدهم تا آموزش بدهی. او رفت 6ماه بعد با مدرک مربیگری والیبال برگشت. در سالن چدانی تیم نوجوانان را به آن جوان سپردم. 6ماه بعد همان تیم اول قهرمان مشهد، بعد قهرمان استان و بعد در مسابقات قهرمانی کشور شرکت کرد. ظرف 2سال از دل همان تیم یک نفر عضو تیم ملی شد. 2 نفر به اردوی تیم ملی راه پیدا کردند و با آنها قرارداد آنچنانی بستند.
گفتم همین اعتبار را بدهید لیگ برگزار میکنم
وقتی مسابقات کشتی محلات را دست میگیرد 9سالی از برگزاری این نوع مسابقات از سوی شهرداری میگذرد: هدف این بود که به مسابقات کشتی شهرمان یک دوره اضافه شود جالب اینکه بعد از برگزاری این دوره از مسابقات از سوی شهرداری، هیئت کشتی مسابقات باشگاهی را تعطیل کرد و همین مسابقات را ملاک انتخاب کشتیگیر برای مسابقات استانی قرار داد. وقتی برگزاری مسابقات را به دست گرفتم در جلسات مختلف از متولیان امر خواستم با همین اعتبار به جای مسابقه لیگ کشتی برگزار کنم. فرق مسابقه با لیگ این است که در مسابقات کشتی صبح کشتیگیرها در هر ردهای شروع به برگزاری مسابقه میکنند و شب نتایج اعلام میشود و برترینها معرفی میشوند اما در لیگ نزدیک به 3ماه کشتیگیرها در کوران برگزاری مسابقات قرار میگیرند و شور و حال خاصی در باشگاههای شهر حاکم میشود. بالاخره کاری غیرممکن رقم خورد و مسابقات کشتی محلات که 9سال در یک روز سروتهش به هم میآمد جایش را به لیگ کشتی داد. در حال حاضر لیگ کشتی که شهرداری مشهد برگزار میکند بزرگترین لیگ کشتی محلات کشور است.
آشتی پیشکسوتان با کشتی
برگزاری لیگ کشتی نه تنها کشتیگیران را در کوران مسابقات قرار میدهد که داورها و مربیان را هم سر ذوق میآورد. حالا اسماعیلینژاد میکوشد آموزههایی که طی دوران کودکی و نوجوانی در باشگاهها آموخته در مسابقات دخیل کند: ایدهای دادم که با آن موافقت شد. هر روز از مسابقات لیگ کشتی را به نام یک پیشکسوت نامگذاری کردیم آن روز آن پیشکسوت کشتی به سالن دعوت میشد و ضمن معرفی او به تماشاچیها و کشتیگیران از او قدردانی میشد. همین موضوع باعث ایجاد ارتباط بین نسل پیشکسوت کشتی و خردسالان و نونهالان شد.
او با اشاره به اینکه امسال سومین لیگ کشتی در مشهد برگزار شد، ادامه میدهد: قبل از برگزاری لیگ کشتی محلات، مشهد جایگاهی در حوزه کشتی در کشور نداشت. یک سال رتبه یازدهم داشتیم یک سال رتبه هجدهم اما بعد از 3سال برگزاری لیگ کشتی حالا مشهد جزو 3تیم برتر کشور است. این نشان میدهد چقدر برگزاری لیگ در ایجاد این تغییر مؤثر بوده است.
از دستاوردهای برگزاری لیگ که میپرسم اینطور توضیح میدهد: قهرمانانی که در کشور معرفی شدند دستاورد برگزاری لیگ کشتی محلات هستند. طی همین 3سال 6نفر از همین کشتیگیرها به تیم ملی معرفی شدند. امسال امیرحسین متقی، عضو تیم ملی، شد. وقت برگزاری مسابقات لیگ روزنامهها تیتر میزدند بارش باران بر سر کویر کشتی مشهد و این یعنی درست عمل کردهایم.
اولین پایگاه کشتی بانوان در کشور
طی سالهایی که اسماعیلینژاد با دغدغه ارتقای سطح کشتی مشهد در شهرداری منطقه2 به عنوان کارشناس ورزشی و رئیس هیئت کشتی منطقه2 و بعد شهرداری مشهد فعال است اتفاقات خوبی رقم خورده است: برگزاری 3دوره لیگ کشتی و افتتاح اولین پایگاه کشتی بانوان در کشور در بوستان حجاب کارهایی است که به انجامش افتخار میکنم. افزون بر این طرحی دادهام که قرار است مصوبه شورای اسلامی شهر بگیرد. در این طرح به کارکنان شهرداری که مسیر خانه تا محل کارشان را با دوچرخه طی میکنند پاداش و اضافه کار ویژه پرداخت شود.
طی این سالها اسماعیلینژاد همایشهای تفریحی، ورزشی بسیاری را برای شهروندان و کارکنان رقم زده است: هر سال 15همایش تفریحی، ورزشی برگزار میکنیم که مهمترین آنها همایش تفریحی دهه کرامت است.
او به داشتههای محدود منطقه2 مشهد در حوزه ورزشی اشاره میکند و میگوید: در اماکن ورزشی منطقه2 تنها یک مجموعه ورزشی در بوستان حجاب دارد. 2چمن مصنوعی، 19زمین ورزشی روباز و در مجموع47هزار و 100متر مربع زمین ورزشی روباز در منطقه داریم. این میزان در مقابل وسعت و جمعیت منطقه واقعا ناچیز است.
اسماعیلینژاد ادامه میدهد: تلاش کردیم هرجایی که کلاس ورزشی برگزار میکنیم با حداقل هزینه باشد. برای بانوان ورزش رایگان را گسترش دادیم. طرح ورزش صبحگاهی بانوان در پارکها و طرح محله-ورزش برای بانوان با استقبال خوبی مواجه شده است. طی این مدت 48مسجد به وسایل ورزشی تجهیز شدهاند و در مجموع 4هزار و 385متر مربع تجهیز شد. در 72بوستان وسایل بدنسازی پارکی نصب شد. در مجموع534وسیله ورزشی در 2هزارو 136متر مربع زمین نصب شد.
وی احداث چمن مصنوعی، افتتاح اولین پیست دوچرخهسواری در شرق کشور در بوستان حجاب در سال 92، برگزاری بزرگترین لیگ کشتی محلات در کشور را جزو افتخاراتش نام میبرد و ادامه میدهد: طرح دیگری که اجرا کردیم و کشوری شد نصب پلاک افتخار ویژه ورزشکاران بود. استاد حمید توکل، پیشکسوت کشتی، اولین فردی بود که پلاک افتخارش نصب شد. حالا کمیته ملی المپیک با الگوبرداری از این ایده در تمام شهرها این کار را انجام میدهد. در طرحی دیگر که من ایدهاش را دادم و آن را اجرا کردیم در روز درختکاری درخت به وسیله ورزشکاران به نام خودش کاشته و پلاک میخورد. حالا در چند استان هم این اتفاق میافتد.
اسماعیلینژاد به خبر خوشی اشاره کرد که همین روزها رسانهای میشود: تا آخر سال یکی از مجهزترین مجموعههای ورزشی شهرداری در پایانه معراج افتتاح میشود. این ورزشگاه مجهز به سالن توپی، سالن رزمی، سالن کشتی، بدنسازی، سونا و سالن تی آر ایکس و... است. در فاز بعد بناست زمین ورزشی روباز هم در این مجموعه احداث شود. ایجاد استخر هم فاز سوم این مجموعه ورزشی خواهد بود.
این جوان ورزشکار هنوز هم مربیگری کشتی را با علاقه دنبال میکند. حالا دختری دارد که آرزو میکند او هم مانند خودش دل و جانش با ورزش گره بخورد.