«ریشا» شیر نر باغ وحش مشهد تلف شد خدمت رسانی هلال احمر خراسان رضوی به ۱۶۰ هزار مسافر نوروزی تصادفات جاده‌ای نوروز تاکنون ۶۱۷ نفر را به کام مرگ فرو کشیده است (۱۰ فروردین ۱۴۰۳) تداوم سرما و بارش در خراسان رضوی (۱۰ فروردین ۱۴۰۳) سخنگوی وزارت بهداشت: هیچ خوداظهاری یا مدرکی دال بر بیماری روحی دکتر بخشی در دست نبود پشت پرده خرید و فروش اموال دزدی| دستگیری بیش از هفت هزار مالخر در یکسال! شدیدترین تصادفات رانندگی در کدام استان‌ها اتفاق افتاد؟ (۹ فروردین ۱۴۰۳) دغدغه‌ای برای اقامت زائران نوروزی در مشهد وجود ندارد اهدای عضو به سه بیمار در مشهد زندگی دوباره بخشید (۹ فروردین ۱۴۰۳) اعتراف تبعه خارجی به ۳۰ فقره سرقت سریالی (۹ فروردین ۱۴۰۳) کشف جسد زن غرق شده در گنجگون بویراحمد (۹ فروردین ۱۴۰۳) تردد از کرج و آزادراه تهران -شمال به سمت مازندران ممنوع شد (۹ فروردین ۱۴۰۳) درگیری خونین در قبرستان یاسوج دو کشته برجای گذاشت (۹ فروردین ۱۴۰۳) ورود مسافران به مشهد از ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر عبور کرد | میانگین ظرفیت اشغال واحد‌های اقامتی مشهد به ۴۱ درصد رسید+ فیلم ٣٨ خودرو طی ٢۴ ساعت گذشته در مشهد توقیف شد (۹ فروردین ۱۴۰۳) افزایش تعداد کشته‌شدگان تصادف ۲ خودرو در محور دامغان - جندق به ۹ نفر + تصاویر (۹ فروردین ۱۴۰۳) ثبت نام آزمون‌های ورودی مدارس سمپاد و نمونه‌دولتی از ۱۸ فروردین آغاز می‌شود فروش بلیت قطار‌های نیمه دوم فروردین از امروز آغاز شد (۹ فروردین ۱۴۰۳) فرودگاه مشهد در رتبه دوم پر ترددترین فرودگاه‌های کشور در نوروز ۱۴۰۳ قرار گرفت بانک شیر مشهد در روز‌های کاری ایام نوروز فعال است
سرخط خبرها
روزنوشت‌های شهری (۴۳)

من هم توی صف هستم

  • کد خبر: ۱۴۹۴۸
  • ۲۶ دی ۱۳۹۸ - ۰۷:۵۵
من هم توی صف هستم
حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی
شنبه
از آغاز روز، آواری سنگین از اخبار تلخ بر سرم می‌ریزد. حال آشفته و پریشانی دارم. هرچه در روز‌های قبل با فضای گسترده همدلی و هم‌بستگی عمومی مردم در تشییع جنازه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و یارانش سرخوش و شادمان بودم اکنون سرخورده و ویرانم. دوستی در سلام و احوالپرسی عادی روزانه ناخودآگاه می‌پرسد: خوبید؟ خیره نگاهش می‌کنم و می‌گویم: الان توی این اوضاع انتظار داری چه جوابی بدهم؟ هردو تلخ می‌خندیم!
یکشنبه
توی پیاده‌رو از روبه‌رو پیرمردی می‌آید که کیف قهوه‌ای در دست چپ دارد و  با دست راست به ماسک خودش اشاره می‌کند و به من. نزدیک‌تر که می‌شود، همان‌طور از زیر ماسک می‌پرسد: ماسک نمی‌زنی؟ می‌خندم و جوابی نمی‌دهم. با تأکید می‌گوید: بزن! و می‌گذرد. فرصت نمی‌شود مثل حبیب در سریال «فوق‌لیسانسه‌ها» با تفاخر و تعجب بپرسم: این همه آدم توی خیابان هست! چرا من؟!
دوشنبه
روی پله‌برقی با نظافتچی مترو همراه می‌شوم. سلام می‌کنم و می‌گویم: خسته نباشید. جواب می‌دهد که خسته نیستم، افسرده‌ام!
بعد، از حقوق ماهانه‌اش می‌گوید که سر وقت هم پرداخت نمی‌شود و بعد بحث می‌رسد به پیمانکار و کارفرمای خودشان و زندگی شخصی‌اش. جز شنیدن درد‌دل‌هایش چه می‌توانم بکنم؟
سه‌شنبه
توی ایستگاه پسری با ظاهر انقلابی جلو می‌آید و سر حرف باز می‌شود. یقه بسته پیراهن و ریش تقریبا بلندش به او چهره‌ای مذهبی و ارزشی می‌داد. با همین تصور با او روبه‌رو می‌شوم که می‌گوید بچه انقلابی‌ام، ولی توی شلوغی‌های آبان‌ماه کف خیابان بوده‌ام و دستگیرم کرده‌اند! هم به سیاست‌های جاری اعتراض دارد و هم دل‌بسته آرمان‌های انقلاب است. کاش می‌توانستیم فقط همین را بفهمیم که لزوما همه صفر یا صد
نیستند!
 چهارشنبه
از پیچ راهروی ورودی مترو دارم وارد می‌شوم که صدای جوانی به گوشم می‌رسد. حرف تقلب‌های دانشجویی است. وقتی نزدیک‌تر می‌رسم، یکی‌شان دارد به رفیقش می‌گوید: از من تقلب گرفتند، گفتم تتو کرده‌م!
پنجشنبه
کنار پیاده‌رو چند پسر جوان دارند بلند‌بلند حرف می‌زنند. به نظر می‌آید دانشجو باشند. یکی‌شان که سوئیشرت خاکستری پوشیده و کلاهش را کامل روی سرش کشیده است با سر و صدا دارد یکی‌یکی توی سر همه می‌زند. زمانی که می‌خواهم از کنارشان عبور کنم، به نزدیک آخرین نفر رسیده‌ام. کنار همان نفر آخر می‌ایستم و تا جوان خاکستری‌پوش ضربه‌اش را به سر او می‌زند به او می‌گویم: من هم توی صف هستم! دستش هنوز توی هواست و غافل‌گیر شده است! همه می‌خندیم و در حالی که سر به سر هم می‌گذارند راهم را ادامه می‌دهم.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->