وضعیت اقتصادی کشور در چند سال اخیر و در مواجهه با چالشهای بینالمللی دستخوش تغییرات و فرازونشیبهایی شده که دامنه آن اقتصاد خراسانرضوی و کلانشهر مشهد را نیز دربر گرفته است. شرکتهای مختلفی بهویژه در حوزه صنایعغذایی در این استان یا تولیدات خود را به میزان زیادی کاهش دادهاند یا بخشی از خط تولید خود را با هدف کاهش هزینهها، به سایر استانها منتقل کردهاند. در این بین، اعتلای کیفی و اقتصادی مجموعههای تولیدی به رشد و شکوفایی اقتصاد این شهر و استان کمک بسزایی کرده است. در گذشته بهمراتب شاهد برخی مخالفخوانیها با این شیوه رشد و توسعه بودهایم؛ اما چرا باید در اوج بحرانهای تولید و نیاز تولیدکنندگان به حمایت و پشتیبانی، یک مجموعه تولیدی را اینچنین درگیر حاشیه کرد؟
چند ماه است که یک شرکت تولیدکننده نوشیدنی در مجاورت مشهد (چناران) توانسته است با استفاده از تبلیغات متنوع و متعدد در صداوسیما، سهم قابل قبولی از بازار را از آن خود کند. اگر از ایام نوروز تاکنون کمی تماشاگر شبکههای صداوسیما بوده باشید، حتما تبلیغات این شرکت را دیدهاید؛ تبلیغاتی که با کلیدواژههای «من یک مادر هستم» و «من یک پدر هستم» فراگیر شدند.
گذشته از حجم نمایش این تبلیغات و موارد فنی پخش که حتما کارشناسان این حوزه باید به آن بپردازند، به نظر میرسد این شکل از تبلیغات تأثیر شایان توجهی روی مخاطب داشته است. دسترسی به این نتیجه هم کار چندان سختی نیست. بدون نیاز به آمارهای رسمی یک شرکت تولیدی که هیچگاه در اختیار عموم قرار نمیگیرد، کافی است به نزدیکترین فروشگاه محل زندگی خود سری بزنید و از فروش محصولات این شرکت مانند شیر، ماءالشعیر یا آبمیوه پرسوجو کنید. علاوه بر این، در میان خانوادهها و عموم مردم هم درباره این برند زیاد صحبت میشود. طبیعی است که در این بین انتقادات و سؤالاتی نیز درباره آن مطرح شود، اما قطعا اتهام بستن به آن، عادلانه نیست.
فرض کنیم که به هر دلیل اعم از تبلیغات موفق یا کیفیت محصولات، یک مجموعه تولیدی در استان رونق گرفته باشد، نتیجه این پیشرفت چه خواهد بود؟ پاسخ روشن است؛ در وهله اول بهبود کسب و کار و اقتصاد منطقه.
یکی از محصولات اصلی این شرکت، شیرهای ساده و طعمدار است. اگر قبول کنیم شرکتی در شرق کشور بخش درخور توجهی از بازار ایران را به خود اختصاص داده است، پیشبینی رشد صنایع زیردستی کار چندان سختی نیست؛ چرا که از دامداریها، صنایع تبدیلی و نیروی انسانی گرفته تا توسعه شبکه پخش و بسیاری موارد دیگر، همه و همه، همراستا با این برند پیشرفت میکنند.
در این موقعیت آنچه به خطر میافتد، بازار رقبای سنتی است. برخی ممکن است دست به ضدتبلیغات بزنند و در این راه از رسانهها و حتی افراد ناآگاه هم سوءاستفادههایی شود. به طور مثال، شایعهسازی و اتصال برند به یک نام و نهاد غیرمرتبط، یکی از این بیاخلاقیهاست. اتفاقی که منحصر به این مجموعه نیست و معمولا درباره بسیاری از محصولات و شرکتهای بزرگ کشوری هم مطرح میشود.
بیگمان، نبود یک ارتباط رسانهای پویا میتواند به این معضل دامن بزند، اما علت هرچه که باشد، نهایتا به سرخورده شدن مدیران مجموعههای تولیدی میانجامد. در این مورد خاص، گزارشی از میزان هزینه تبلیغات این شرکت از سوی یک رسانه مطرح شده است که با هیچ منطقی سازگار نیست. طبق ادعای این گزارش، مبلغ پرداختی «عالیس» بهصورت ماهیانه به صداوسیما با بودجه این سازمان برابری میکند! ادعایی از پایه بیاساس؛ موضوعی که به نام طلای سفید صداوسیما منتشر شده است. این درحالی است که صداوسیما از راههای مختلف با شرکتهای تولیدی قرارداد دارد. یک جستوجوی ساده اینترنتی ما را به این نتیجه میرساند که این شرکت مانند چندین برند دیگر در قالب قرارداد با صداوسیما وارد همکاری شده است و از رقمهای هزارمیلیاردی ادعاشده خبری نیست.
همچنین در چند هفته اخیر وارد کردن تهمتها و نقدهای ناصحیح به برخی از محصولات این برند، در فضای مجازی بسیار به چشم میخورد که کلا خلاف واقع است.
نمونههایی از این دست شایعات چه ناآگاهانه و چه آگاهانه هرچند کم و بیارزش هستند، میتوانند به یک مجموعه تولیدی بزرگ در استان ضربه وارد کنند. البته ناگفته نماند، وظیفه کنترل بهداشت و کیفیت این محصولات بر عهده نهادهای مربوط است تا مصرفکنندگان از سلامت این محصولات مطمئن باشند.
با بهبود وضعیت کسبوکار بنگاههای تولیدی، چه از طریق تبلیغات انبوه یا هر شکلی دیگر، چرخههای اقتصادی کشور، استان و شهر با توان و سرعت بیشتری حرکت میکنند. مراقبت از این رویه روبهرشد، نخست بر عهده مدیران این مجموعهها، سپس مسئولان و در انتها رسانهها و مردم است. اتفاقی که سودش افزایش اشتغال، تثبیت درآمدها، جلوگیری از خروج سرمایه از استان و بسیاری موارد دیگر خواهد بود.