مرتضی اخوان - شماره 8 پیراهن مشکیوقرمز ابومسلم روزگاری هم برای پیام توپ میزد؛ درست در روزهایی که فوتبال مشهد پُر بود از ستارههایی که در عرصه کشوری گاه غولکشی و پرسپولیس و استقلال بزرگ را مقهور هنرنمایی خود میکردند. علی هاشمی که در سیسالگی و خیلی زود فوتبال را کنار گذاشت، از تلخیها و بیمهریهای فوتبال میگوید و از فرصتهایی که او را به کاپیتان تیم ابومسلم بدل کرد. «سهشنبهها با پیشکسوتان فوتبال» این هفته، گپوگفتی با علی هاشمی است.
به وقت تولد
اول فروردین1348 در محله پایینخیابان مشهد، در خانوادهای پُرجمعیت به دنیا آمدم. 5 برادر و 3 خواهر دارم. یادم میآید هفتهشتساله بودم که برادر بزرگترم مرا به استادیوم میبرد و بازیهای جام تختجمشید را میدیدم. شاید از همانجا بود که به فوتبال علاقهمند شدم.
تعداد فرزندان
2 پسر دارم؛ یکی پانزدهساله و دیگری یازدهساله. به هر دو گفتهام اگر میخواهند ورزش را حرفهای دنبال کنند، مخالفتی ندارم؛ به شرط اینکه اولویتشان درس باشد. درغیراینصورت نمیگذارم بهسمت ورزش حرفهای بروند.
فعالیتها و افتخارات فوتبالی
فوتبالم را از تیم دستهسومی اکباتان در مشهد آغاز کردم. سال64 هیئت فوتبال فراخوانی داد تا از بین نوجوانان مستعد، تیمی به نام منتخب خراسان تشکیل بدهد. آنموقع مرحوم غیاثیان سرمربی آن تیم بود و من هم در تستها پذیرفته شدم. همانموقع به عضویت تیم دستهیکی شاهین درآمدم و سال66 به پیام رفتم. تا سال68 با پیام بودم و بعد از قهرمانی در لیگ استان، در لیگ کشور با پرسپولیس همگروه بودیم و بازیهای خوبی هم انجام دادیم. سال بعد از پیام به ابومسلم رفتم و تا پایان دوران فوتبالم تا سال78 در ابومسلم بازی کردم. کناررفتنم از فوتبال خیلی دردناک بود و برای من تلخترین خاطره بود. یکجورهایی شبیه ناصحی از تیم کنار گذاشته شدم. تا یک هفته مانده به شروع مسابقات کاپیتان تیم بودم؛ اما بهیکباره عباسی، سرپرست تیم، با من تماس گرفت و گفت فلانی درمورد تو اعلام عدمنیاز کرده است! مطمئن باشید این مسئله دلیل فنی نداشت. بعد از این قضیه از فوتبال زده شدم و دوسهسال حتی به استادیوم نرفتم.
دوران مربیگری
سال81 با گذراندن کلاس مربیگری وارد این عرصه شدم و تا سالی که ابومسلم از لیگ برتر به لیگیک سقوط کرد، به عنوان مربی در ردههای پایه این تیم کار کردم. بعد از آن از سال89 تا 93 بهعنوان کمک هادی برگیزر در تیمهای شیرینفراز کرمانشاه، تربیت یزد، گسترش فولاد، ابومسلم و شهرداری یاسوج مربیگری کردم. سال94 هم سرمربیگری پیام وحدت را به عهده داشتم.
شاگردان
جواد ضیغمی، معین عباسیان و یونس شاکری از شاگردان مهم من در فوتبال بودند.
شغل در کنار فوتبال
شرکت خصوصی کارگزاری شهرداری دارم.
خودرو و منزل
پژو پارس و یک آپارتمان در فلاحی دارم.
آخرین فعالیت ورزشی
سال گذشته تیمی با نام آریا ابومسلم تشکیل دادم و میخواستیم در لیگ دسته3 شرکت کنیم که با کارشکنی برخی آقایان بعد از 2 ماه تمرین و گرفتن اسپانسر نتوانستیم مجوز حضور در مسابقات را بگیریم.
تلخترین و شیرینترین اتفاق فوتبالی
تلخترین اتفاق را همه میدانند؛ نابودی برند معتبر فوتبال ایران، ابومسلم. انگار فرزند خودم را از دست داده باشم. شیرینترین اتفاق هم صعود شهرخودرو به مرحله پلیآف لیگ قهرمانان که برای مشهد افتخاری بزرگ است.
حالوروز امروز فوتبال مشهد
طبیعی است که خوب نباشد. تازمانیکه همهچیز این فوتبال دست کنندهاش نباشد، موفقیتی حاصل نمیشود؛ از مدیریتش بگیرید تا مربی، بازیکن و... .
گله فوتبالی
گلایه زیاد است؛ اما به نظر من مدیریت فوتبال بایستی در حوزه کمیته پیشکسوتان بهصورت جدی ورود کند و هفتهای یکیدوبار این پیشکسوتان را دور هم جمع کند. مطمئن باشید این دورهمی میتواند به روند روبهرشد فوتبال کمک کند.