فقها برای استنباطهای فقهی نیازمند حوزههایی از دانش هستند که بدون آنها نمیتوانند وظیفه خود را انجام دهند. یکی از آنها علم حدیث است. این علم به تعبیر امروزی از یک سو شامل تحلیل متن حدیث و از سوی دیگر شامل منبع و کیفیت نقل حدیث میشود. برای مثال اگر یک جمله را بهعنوان حدیث از پیامبر(ص) یا ائمه(ع) ببینند، باید ابتدا درباره گوینده و نقلکننده آن بررسی کنند، ببینند منبع خبر کیست؟ بهطور معمول آخرین منبع خبر از منبع قبلی و... نقل کرده که گاهی بیش از 10منبع پشت سر هم نقل کردهاند. در علم حدیث باید همه این منابع شناختهشده باشند و بهطور خلاصه معتمد باشند تا این حدیث تا حدی پذیرفته شود. اگر این حدیث متواتر باشد، یعنی از چند طریق گوناگون به دست رسیده باشد، در این صورت اعتبارش خیلی بیشتر است و اگر خبر واحد باشد، پذیرش آن بسیار سخت است.
در مرحله بعد باید به شناسایی اصطلاحات و لغات و الفاظ و نیز جزئیات دیگر از قبیل اطلاق و تقیید، عموم و خصوص و نیز معارض داشتن و... پرداخت تا خلاصه بتوان از یک حدیث برای اظهار نظر در یک موضوع خاص استفاده کرد. پس از رعایت همه این ملاحظات و احتیاطها، در پایان نیز هنگام استنباط باز هم احتیاط میکنند، مگر آنکه بر حسب تواتر، از قطعیت یک متن و نظر اطمینان حاصل کنند.
خب! شما انتظار دارید کسی که با گزارههایی که مربوط به ۱۴۰۰سال پیش است، تا این حد دقیق برخورد میکند، با اخبار امروز نیز همینگونه برخورد کند. به عبارت دیگر هنگامی که خبری به دست او رسید، فوری ببیند منبع خبر کیست، منبع موثق است یا بیاعتبار است و فاسق، محتوای خبر دقیق است یا خیر، جملات خبر چه معنایی دارند، در صورت وجود راههایی برای کسب دقیقتر خبر، صبر کند و... طبیعی است که همه اینها باید رخ دهد و ما نیز انتظار رعایت نمودن آنها را داشته باشیم.
حالا ببینیم که آقای محمد یزدی درباره همکارشان آقای صادق لاریجانی چه گفتهاند؟ این 2نفر شماره تلفن یکدیگر را دارند، در مجمع تشخیص مصلحت و شورای نگهبان همکار هستند، دفترشان در قم روبهروی یکدیگر است و حتی از طریق منشیهای خود میتوانند از یکدیگر کسب اطلاع کنند و حداقل ۳۵سال است که با هم مراوده دارند؛ با این وجود بهراحتی خبری را که یک رسانه فرامرزی و غیررسمی ساخته و از اساس نادرست بوده است و حتی بهطور رسمی هم تکذیب شده، دستمایه یک تحلیل تند و تیز علیه طرف مقابل قرار میدهند.
هدف این یادداشت دفاع از آقای لاریجانی نیست، که افراد بسیاری به ایشان و بهویژه دوره ریاست وی بر دستگاه قضایی نقد دارند؛ هدف اصلی این است که ببینیم چرا یک آموزه خوب علمی که باید در زندگی روزمره خود از آن استفاده کنیم و این آموزه را یاد گرفتهایم و با آن آشنا هستیم، در عمل هیچیک از دستورات آن را در زندگی روزمره به کار نمیبریم؟! این مثل آن است که یک پزشک میکروبشناس تمامی اطلاعات و دانش لازم را برای پرهیز از خوردن مواد آلوده و زیانبار برای بدن بداند و آموزش دهد، ولی در مقام عمل و رفتار شخصی، هیچ توجهی به این آموزهها نکند و آلودهترین مواد را بخورد. مشخص است که نتیجه این رفتار چه خواهد بود.