یوسف بینا| مرحوم علامه علیاکبر دهخدا در یادداشتهای لغتنامه نوشته است: «تعزیه یا شبیه، هر نمایشی است منظوم بهتوسط عدهای از اهل فن و با موسیقی که بعضی مصائب اهلالبیت علیهمالسلام را [در آن] مصور سازند.» تعریف «تعزیه» در فرهنگ فارسی عمید نیز چنین آمده است: «نمایشی با کلام منظوم یا آهنگین که مصائب ائمه(ع) بهویژه امام حسین(ع) را بهتصویر میکشد.» در این دو تعریف، عبارتهایی همچون «نمایش»، «منظوم»، «موسیقی» و «آهنگین» بهروشنی نشان میدهند که موسیقی جزئی جداییناپذیر از نمایش آیینی تعزیه و تعزیهخوانی است.
از سوی دیگر، میدانیم که موسیقی ایرانی، هم در جلوهگاه ردیفنوازی و آوازخوانی و هم در جلوهگاه آواهای مقامی مناطق مختلف ایران، ریشه در آیینهای بسیار کهن ملی و فرهنگی دارد و بهمعنایی میتوان گفت آیینی است. اگر به تاریخ طولانی تعزیهخوانی در ایران نیز نگاهی دقیقتر بیندازیم، خواهیم دید که هنر نمایش با هنر موسیقی در این آیین دیرباز ایرانی بههم گره خوردهاند و در نتیجه تعزیه را میتوان یکی از بهترین جلوهگاههای هنر و ادبیات اعتقادی ایرانیان دانست.
پیوند تعزیه و موسیقی
در این باره، زندهیاد استاد ابوالحسنخان صبا در مقالهای که در «مجله موسیقی» (سال1336) نوشته، ابراز داشته است: «بهترین جوانانی که صدای خوب داشتند، از کوچکی نذر میکردند که در تعزیه شرکت کنند و در ماههای محرم و صفر همگی جمع شده و تحت تعلیم معینالبکا که شخص وارد و عالمی بود تربیت میشدند؛ این بهترین موسیقی بود که قطعات منطبق با موضوع میشد و هر فردی مطالبش را با شعر و آهنگ رسا میخواند و ناگفته نماند که تاکنون تعزیه بوده که موسیقی ما را حفظ کرده است.»
زندهیاد استاد روحا... خالقی نیز در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» (منتشرشده در سال1377) نوشته است: «اهمیتیافتن مقام تعزیه، یکی از موجبات حفظ نغمات ملی بهشمار میآمده و مخصوصا نقش بزرگی را در تربیت آوازخوانها بهعهده گرفته است؛ چنانکه بهترین خوانندگان ما در مکتب تعزیه پرورش یافتهاند.»
سخنانی که از این دو استاد بزرگ و بیمانند موسیقی ایرانی نقل شد، بیش از هر سخن دیگری بر تأثیر مهم تعزیه در حفظ و اشاعه موسیقی ملی ایران تأکید دارد و نقش تکمیلکننده انواع هنرهای ایرانی در کنار یکدیگر را به ما نشان میدهد. البته روشن است که اگر بخواهیم گستره نگاه خود را بیشتر کنیم، نباید از نقش شعر فارسی که مهمترین و اصیلترین شکل هنر و فرهنگ ایرانی است غافل شویم که همواره و در بستر انواع هنرهای دیگر از جمله موسیقی و نمایش حضوری انکارنشدنی و حیاتی دارد.
همچنین وقتی به زندگی برخی هنرمندان بزرگ موسیقی ایرانی بهویژه از دوره قاجار به بعد نگاه میکنیم، میبینیم که بخشی از دوران رشد و تعالی یا حتی اوج هنری خود را در هنر تعزیهخوانی گذراندهاند و در تکیهها و حسینیههای تهران و تبریز و... نوحهخوانی میکردهاند. نمونه اعلای این هنرمندان، زندهیاد استاد ابوالحسنخان اقبالآذر است که یکی از بزرگترین خوانندگان موسیقی آوازی ایران بهشمار میرود و طبق نقلهای مشهور، تا کنون کسی در عرصه آواز ایرانی ظهور نکرده است که بتواند وسعت صدای این هنرمند بزرگ را داشته باشد. در زندگینامه اقبالآذر آمده است که وی سالهای نوجوانی و جوانی خود را در تکیهها و حسینیهها و مسجدهای قزوین و تبریز به نوحهخوانی و تعزیهخوانی اشتغال داشته و بعدها که به تهران مهاجرت کرده، سالها بهعنوان یکی از بزرگترین تعزیهخوانهای تکیهدولت شناخته میشده است.
هنر سههزارساله
اگر بخواهیم درباره تاریخ پیدایش تعزیه و پیشینه این هنر ایرانی و شیعی کندوکاو کنیم و در این باره سخن پژوهشگران را بپذیریم، ناگزیریم تاریخی سههزارساله را برای این نوع هنری در نظر داشته باشیم. برخی پژوهشگران بر این باورند که اسطوره «سوگ سیاوش» که گویا مربوط به 3هزار سال پیش است و آیینهای مرتبط با آن، زمینه شکلگیری هنر تعزیهخوانی بوده است. با این حال، همه میدانیم که شکل کمالیافته و امروزی تعزیه مربوط به سوگواریهای شیعیان ایران در سدههای نخستین دوره اسلامی و الهامگرفته از شهادت حضرت امام حسین(ع) و یارانش در واقعه کربلاست و در دورههایی از تاریخ ایران همچون دوران حکومتهای دیلمیان، صفویان و قاجاریه رونق بیشتری داشته است.
بهروایت تاریخنویسان، دوران حکومت خاندان شیعهمذهب آلبویه در قرن چهارم و پنجم هجری، نخستین تاریخی است که میتوان در آن نشانههای اجرای رسمی و عمومی تعزیه را در ایران مشاهده کرد. درخشانترین دوره رونق و شکوفایی تعزیهخوانی در ایران نیز دوره حکومت ناصرالدینشاه قاجار است که بهگفته همه پژوهشگران دوره اوج تعزیهخوانی یا «عصر طلایی تعزیه» در ایران است. در این دوره، تعزیهخوانی با حمایت دولت و استقبال بینظیر مردم در مجامع عمومی بهویژه کاروانسراها و بازارها و تکایا و حسینیهها اجرا میشد و یکی از آیینهای بزرگ مردمی در ایام عزاداری محرم و صفر بهشمار میرفت. این هنر ایرانی اگرچه در دوران پهلوی اول با فترت و ممنوعیت روبهرو شد، اما پس از آن باز هم بهرونق افتاد و تا امروز نیز بهعنوان یکی از انواع هنرهای ایرانی شناخته و در جایجای ایرانزمین اجرا میشود.
جلوهگاه ساز و آواز
همانطور که گفته شد و باز هم بر آن تأکید میکنیم، تعزیهخوانی از ابتدای شکلگیری تا کنون همواره محل اجرای موسیقی ایرانی در شکلهای مختلف آن بوده و هرگز از آن جدا نشده است. بازیگران نقشهای تعزیه همگی بر ردیفهای آوازی موسیقی ایرانی مسلط بودهاند و در نقشهای مختلف با قواعد خاصی آواز میخواندهاند. سازهای خاصی از موسیقی ایرانی نیز همواره در تعزیهها بهکار گرفته میشده و هر یک در مقطع خاصی از اجرای تعزیه با کارکرد مشخصی بهصدا درمیآمده است.
آوازهای «راستپنجگاه» «رهاوی» و «نوا» برای اشعاری که امامخوانها از زبان امام حسین(ع) میخواندهاند، «چهارگاه» برای اشعاری که از زبان حضرت ابوالفضلالعباس(ع) بوده است، «عراق» برای اشعاری که از زبان حر بوده است، «راکعبدا...» برای اشعاری که از زبان حضرت عبدا...بنحسن بوده است، «گبری» برای اشعاری که از زبان حضرت زینب(س) بوده است و «اشتلم» برای اشعاری که مخالفخوانها از زبان دیگران میخواندهاند، در نظر گرفته میشده است.
در اشعار مدح و مرثیه که در فواصل نقلها خوانده میشده است، نوحهخوانها از آوازهای «بیاتترک»، «شور»، «دشتی»، «شوشتری»، «رجز» و... نیز استفاده میکردهاند و علاوه بر آن برخی الحان موسیقی مقامی مناطق مختلف ایران از جمله «بختیاری»، «بیدگانی»، «سرکوهی»، «غربتی»، «دشتستانی»، «گیلکی»، «امیری»، «دیلمان»، «حقانی»، «سرکویری» و... بهویژه در تعزیههایی که مردم مناطق غیر از پایتخت اجرا میکردهاند، کاربرد داشته است.
یکی از نمونههای بسیار جالب تأثیر متقابل تعزیهخوانی و موسیقی ایرانی در آواز «راک عبدا...» است که پژوهشگران وجه تسمیه آن را در این میدانند که چون گوشهای از آواز «راک» از دیرباز همواره برای نقش عبدا...بنحسن استفاده میشده، این گوشه با عنوان «راک عبدا...» در میان اهالی موسیقی نامگذاری شده است. همچنین گوشه «موالف» در آواز «همایون» تحتتأثیر آواز موالفخوانها، گوشه «رجز» در آواز «چهارگاه» تحتتأثیر رجزخوانی اشقیاخوانها و گوشه «حسینی» در آواز «شور» تحتتأثیر آواز امامخوانها نامگذاری شده است.
سازهای ایرانی مختلفی نیز در اجرای تعزیه کاربرد داشته و مجموعه موسیقی تعزیه را تکمیل میکرده است. «شیپور»، «نی»، «قرهنی»، «نیلبک»، «نقاره»، «طبل»، «دهل»، «کرنا»، «سنج» و نیز «ترومپت» و «کلارینت» از سازهای پراستفاده در تعزیهخوانی است که هر کدام از این سازها نیز در مقطع خاصی از تعزیه و برای هدف خاصی نواخته میشده است. برای نمونه، سازهایی مثل «ترومپت» و «طبل» بهمعنی دعوت مردم به تماشای تعزیه در آغاز تعزیهخوانی بوده و «سنج» را نیز بهعنوان تداعیکننده صدای برخورد نیزهها و شمشیرها در صحنههای نبرد مینواختهاند. برخی سازهای کوبهای برای تداعی صحنه ورود شخصیتها به تعزیه و سازهای بادیبرنجی نیز برای تداعی صحنههای حزنانگیز و گریهآور کاربرد داشتهاند.
بهشکلی که میبینیم، هنر تعزیهخوانی علاوه بر همه ارزشهای آیینی و مذهبی و اعتقادی و اجتماعی و فرهنگی و هنری و ادبی، از یک منظر محل بروز و ظهور مجموعهای کامل از موسیقی دستگاهی ایران در دو حوزه ساز و آواز بوده است و شناخت دقیق آن علاوه بر نیاز به تسلط بر تاریخ و فرهنگ و اعتقادات و هنرهای ایرانی، مستلزم شناخت دقیق زوایا و جوانب موسیقی اصیل ایرانی است.