نجمه موسویزاده - همانطور که از بابالجواد به سمت چهارراه دانش میروم در هیاهوی بازار صداهای مختلفی به گوش میرسد، افرادی که در گوشه خیابان و مقابل مغازه ایستادهاند و زائران و مجاوران را به داخل دعوت میکنند؛ از فردی که با صدای گوشخراش خود فریاد عکاس یادگاری میزند تا پسرکی که خرید سوغات مشهد را با کمترین قیمت و بهترین کیفیت گوشزد میکند. اما مقصد ما جای دیگری است، مکانی که دیگر نهتنها برای مشهدیها نام آشناست بلکه بسیاری از شهرستانیها نیز بهخوبی آن را میشناسند؛ بازاری به نام «بازار ساعت». با وجود اینکه در دورهای زندگی میکنیم که همه ما دارای تلفن همراه هستیم و بسیاری از اوقات، زمان را با ساعت تلفن خود مطلع میشویم، اما هنوز هم عادت توجه به ساعت و داشتن آن میان بسیاری از مردم از بین نرفته است؛ از زمانی که ساعتها را با زنجیر به جلیقه خود میبستند تا امروز که انواع و اقسام مدلهای ساعت در بازار وجود دارد همیشه این بازار مشتریهای خاص خود را داشته است. حتی میتوان گفت با آمدن مدلها و امکانات مختلفی که یک ساعت میتواند داشته باشد برخی افراد نمیتوانند در مقابل این همه تنوع ساکت بمانند و هرچند وقت یکبار سری به این بازار میزنند.
ساعت مچی در قبضه چین
ساعتهای مچی پشت ویترین با مدلها و رنگهای مختلفشان نظرمان را جلب میکند. وارد مغازه که میشویم صاحب آن سخت مشغول صحبت با تلفن است از همین فرصت برای براندازکردن مغازه استفاده میکنیم. در گوشه دیوار جعبههایی چیده شده که بندهای چرمی با رنگهای مختلف و کد کالا را نشان میدهد. تلفنش را که تمام میکند در حالی که در سررسید مقابلش یادداشت مینویسد با جمله کوتاه «بفرمایید در خدمتم» ما را خطاب قرار میدهد.
ازغدی ۳۲ سالی است که مغازه ساعتفروشی دارد و عمر و جوانی خود را در این حرفه گذرانده و تجربه زیادی کسب کرده است. او از انتخاب شغلش برایمان اینگونه میگوید: ۱۸ ساله بودم و میخواستم وارد بازار کار شوم برادر بزرگترم مدتی بود که در ساعتفروشی کار میکرد و بهتازگی مغازهای برای خودش برپا کرده بود با دیدن کار او علاقهمند شدم تا این شغل را دنبال کنم. ۶ سالی شاگردی کردم تا اینکه توانستم با سرمایه اندکی که جمع کرده بودم مغازه کوچکی برای خودم راه بیندازم و اکنون بیش از ۱۵ سال است که در بازار ساعت مغازه و مشتریهای خود را دارم.
وی در تشریح جایگاه بازار ساعت در شهر مشهد بیان میکند: فکر میکنم اواخر دهه ۷۰ این بازار در شهر جای خودش را باز کرد و کم کم واحدهای آن پر شد که ۹۰ درصد مغازهداران فروشنده هستند و کار تعمیر کمتر انجام میشود. البته ابتدا رونق زیادی نداشت، اما بعد از اینکه واحدهای آن زیادتر شد رونق بیشتری گرفت.
او با اشاره به سلیقه مشتری و بازار کنونی ساعت میگوید: نخستین چیزی که مورد توجه بیشتر مشتریهاست ظاهر ساعت است تا کیفیت آن! البته برخی نیز به دنبال برند هستند، اما به طور کلی میتوان گفت که اول ظاهر و بعد مد بودن در درجه اولویت قرار دارد. هر چند با افزایش قیمتها در یک سال اخیر تناسب قیمت نیز تأثیر خود را در انتخاب مشتری میگذارد.
ازغدی که موی در اینکار سپید کرده است تأکید میکند: بیشتر ساعتهای مچی وارداتی است. ۹۹ درصد آنها از چین و یکدرصدی هم از پاکستان وارد میشود. ساعتهایی هم که در قالب برند به مشتریها معرفی میشود بیشتر تقلبی هستند و برند واقعی در بازار بسیار کم است.
وی با بیان اینکه واردات ساعت مچی کاملا قانونی است، اظهار میکند: کیفیت ساعتها مانند قیمت آنها متفاوت است، اما نکته جالب توجه این است که مشتری کمتر درباره کیفیت ساعت میپرسد و بیشتر به دنبال ظاهری شیک هستند.
او ادامه میدهد: بیشتر مشتریها نمیتوانند کیفیت را تشخیص دهند و در این زمینه باید به فروشنده اعتماد کنند. کیفیت ساعتها از معمولی تا حد اعلا متفاوت است که بسته به این کیفیت قیمت آنها نیز تفاوت دارد، اما عمر مفید ساعت فقط به این کیفیت بستگی ندارد بلکه به نگهداری مصرفکننده نیز وابسته است.
ازغدی در ارتباط با قیمت ساعتهای مچی میگوید: تنوع قیمتی در ساعتهای مچی بسیار زیاد است شما میتوانید یک ساعت مچی چینی با قیمت ۲۰ هزار تومان هم در بازار پیدا کنید، از طرف دیگر ساعت مچی چینی با قیمت ۲۰۰ هزار تومان وجود دارد.
وی با اشاره به اینکه برندها قیمتهای متفاوتی دارند و برخی از آنها به چند میلیون نیز میرسد، یادآور میشود: در حال حاضر بیشتر مشتریهای این بازار را مجاوران تشکیل میدهند که ساعتهایی با کیفیت متوسط را میخرند.
برای این بند ساعت میخواهم او همچنین در ارتباط با نگهداری و عمر مفید یک ساعت مچی میگوید: برخی تصور میکنند ساعتهای ضد آب طول عمر بیشتری دارند در صورتی که دو سه نکته در ساعت رعایت شود آن را به ضد آب تبدیل میکند و این موضوع خیلی نکته مهمی نیست، اصل موتور ساعت است.
ازغدی بیان میکند: مشکلات و بالا و پایینی در هر شغلی وجود دارد، اما بازار ساعت همیشه برایم جالب بود و با وجود مشکلاتی که گاهی در هر حرفهای پیش میآید، اما هیچگاه به فکر اینکه بخواهم شغل خود را عوض کنم، نیفتادم.
وقتی از او میخواهیم خاطرهای برایمان تعریف کند، صورتش به خنده باز میشود و بیان میکند: هر مشتری دیدگاه و نظری دارد و هر روز کار در هر حرفهای خاطره است، اما یکی از خاطرات جذاب که هیچ گاه از یادم نمیرود این است که روزی مشتری به مغازهام آمد و در حالی که بند ساعتی در دست داشت گفت برای این بند ساعت میخواهم!
افزایش ۲۰ درصدی قیمتها!
ساعتی که در مقابل مغازه قرار دارد از قد ما نیز بلندتر است، داخل مغازه نیز از ساعت آینهای، پاندولی، قدی، چوبکاری شده و... به چشممیخورد، صاحب مغازه در حالی که چند ساعت دیواری را در داخل کارتنی بستهبندی میکند با ما همکلام میشود. رضا دلبری ۱۵ سالی است که مغازه ساعتفروشی دارد و هشت سالی است که در بازار ساعت همراه برادرش کار میکند. علاوهبر تکفروشی برخی مغازههای شهر نیز برای خرید عمده به سراغ او میآیند.
او که فقط ساعت دیواری میفروشد، درباره این کالا میگوید: بیشتر ساعتهای دیواری تولید داخلی بوده و تمام ساعتهای مغازه کار تهران است و جنس وارداتی و چینی نداریم.
بیشتر ساعتهای مچی چینی هستند.
دلبری در رابطه با شرایط کنونی بازار بیان میکند: دلار و ارز تأثیر خود را در بازار ساعت گذاشته است و با افزایش نرخ ارز، قیمت ساعت نیز افزایش یافت و میتوان گفت اکنون نسبت به چند ماه قبل شاید حدود بیستدرصدی قیمتها افزایش یافته هرچند در یک ماه اخیر شاهد کاهش قیمت ارز بودیم، اما این موضوع هیچ تأثیری روی نهتنها ساعت حتی دیگر اقلام نگذاشته است.
وی درباره تنوع ساعتهای دیواری موجود در مغازه خاطرنشان میکند: بنا به سلیقه مشتری طرحها و مدلهای گوناگونی در بازار وجود دارد، اما بیشتر افراد بهدنبال طرحهای سادهتر هستند تا پر زرق و برق، به عنوان مثال یکی از کارهای پرفروش ما ساعتهای دیواری با قاب چوبی معمولی است و بعد از آن ساعتهای آینهای طرفدار دارد.
او همچنین با اشاره به اینکه یک ساعت دیواری خیلی ساده ۴۰ هزار تومان قیمت دارد، یادآور میشود: ساعتهای قدی یا پاندولی بزرگ از ۳۰۰ هزار تومان شروع و تا یک میلیون قیمت دارد.
دلبری میگوید: ضمانتنامهای که همراه ساعت به مشتری تحویل داده میشود بیشتر حالت ظاهری دارد. البته کارخانه این تضمین را به فروشنده میدهد که میتواند ساعت را برای مدت یکسال ضمانت کند و کارتی نیز به عنوان ضمانتنامه صادر کند.
وی با بیان اینکه بازار ساعت در مشهد جایگاه خود را پیدا کرده و بیشتر مجاوران برای خرید به این بازار مراجعه میکنند، بیان میکند: قیمتهای این بازار مناسبتر از دیگر نقاط مشهد است، چون بورس این کالا به شمار میرود و گاهی مشتریهایی از شهرستانها نیز داریم.
مشتری جاجرمی
در همین هنگام مرد و زن جوانی وارد مغازه میشوند و دست روی یک ساعت دیواری میگذارند و قیمت آن را میپرسند، بعد از مکالمه و کمی چانهزدن خود را مسافر و ساکن جاجرم معرفی میکنند و ساعت مورد نظر خود را میخرند.
وقتی با آنها همصحبت میشوم مرد جوان میگوید: آدرس این بازار را برادر همسرم به من داده بود و گفته بود علاوه بر اینکه قیمت مناسبی دارد از تنوع بسیار زیادی نیز برخوردار است، چند روزی است که برای زیارت به مشهد آمدیم و با همسرم فکر کردیم چه خوب است که ساعت دیواری منزل جدیدمان را از این بازار بخریم.
او در جواب سؤال ما مبنی بر اینکه قیمت این ساعت با شهر خودشان تا چه میزان تفاوت دارد؟ بیان میکند: ساعتی که اکنون پسند کردیم در شهر خودمان نبود، اما بین ۳۰ تا ۵۰ هزار تومان با ساعتهای دیواری دیگر اختلاف قیمتی داشت.
عشق ساعت بودم
صدای گفتوگوی ریز زوج جوان که پشت ویترین ایستادهاند باعث میشود تا ناخودآگاه به سمت ویترین مغازه کشیده شویم، زرق و برق ساعتهای سِت شده پشت ویترین به گونهای است که اگر خریدار هم نباشید برای چند لحظهای محو تماشا میشوید. مرد داخل مغازه با دقت زیاد در حال تعمیر یک ساعت مچی است و شاگردش به مشتریها جواب میدهد. وقتی خودمان را معرفی میکنیم از مصاحبه سرباز میزند، اما کم کم مجاب میشود تا چند کلامی با ما همصحبت شود.
علاقه چندانی ندارد نامش در گزارش ما ذکر شود، میگوید حدود ۲۵ سالی است که مغازه ساعتفروشی دارد و ورودش به این حرفه از همان علاقه کودکیاش ریشه میگیرد زمانی که ساعت مچی قدیمی پدرش را برمیداشته و مدتها به تیکتاک آن گوش میداده است.
او از زمانی میگوید که شنیده بوده بعضی ساعتها اگر در آب بیفتند خراب نمیشوند و برای همین هم روزی تصمیم میگیرد این موضوع را با ساعت پدرش امتحان کند؛ بنابراین کاسهای را پر از آب میکند و ساعت پدر را در آن میاندازد، اما همین آزمایش کودکانه او باعث خرابشدن ساعت و یک دعوای مفصل میشود.
کار تعمیر ساعت تمام میشود، کنار اسم صاحب آن را علامت میزند و پی حرفش را اینگونه میگیرد: این دعوا باعث نشد تا دست از علاقه خود بکشم. برای همین بعد از گذشت مدتی از خرید اولین ساعت مچی در چهاردهسالگی، برای اینکه پی به راز کار کردن آن ببرم با پیچ و چاقو به جان ساعت افتادم و موتور و قلب آن را درآوردم، اما هر کاری کردم نتوانستم دوباره آن را مثل روز اولش کنم برای همین هم به ساعتفروشی نزدیک خانه رفتم. خدا حسن آقا را رحمت کند زمانی که ساعت را درست میکرد با دقت تمام او را نگاه میکردم.
چند صباحی که میگذرد شاگرد حسن آقا میشود و بعد از مدتی هم مغازهای برای خودش راه میاندازد. اکنون با گذر سالها هنوز هم از اینکه این شغل را انتخاب کرده خوشحال است و میگوید: هر شغلی پستی و بلندیهای خودش را دارد مهم این است که چقدر به کاری که انجام میدهی علاقه داشته باشی.
او ادامه میدهد: در تمام سالهایی که کار کردم چه زمانی که مغازه کوچکی در بست بالاخیابان اجاره کرده بودم و بیشتر درآمدم از تعمیر ساعت میگذشت و چه اکنون که بیشتر از ۱۲ سال است در این مکان مغازه دارم همیشه و هر روز با علاقه سرکار حاضر شدهام و معتقد بودهام و هستم که خدا روزیرسان است.
وی با اشاره به اینکه در این مدت افراد زیادی برای شاگردی به سراغم آمدند، اما بیشتر آنها بعد از مدتی این شغل را رها کردند، بیان میکند: برخی افراد به این حرفه فقط نگاه فروشندگی دارند برای همین هم مدت زیادی دوام نمیآورند.
به نظر من هر کاری در ابتدا علاقه میطلبد و علاقه امروز من درست مثل همان روزهایی است که پسربچه کوچکی بودم و مدت زیادی به ساعت دیواری پاندولی خانه مادربزرگم چشم میدوختم که چگونه رأس هر ساعت صدای کوبیدن پاندول آن بلند میشود و با شنیدن این صدا عشق میکردم.
از بازار این روزهای ساعت اینگونه برایمان میگوید: مانند دیگر بازارها حال خوشی ندارد و شاید دو تا سه روز حتی یک فروش هم نداشته باشیم. قیمتها بعد از گرانی ارز تغییر ناگهانی عجیبی داشت و این باعث شد تا حتی عروس و دامادهایی که برای خرید مراجعه میکنند نیز بادقت و مراقبت بیشتری دست به انتخاب بزنند.
او میافزاید: ساعتی که تا چند ماه پیش ۲۰۰ هزار تومان بود اکنون بیش از ۳۰۰ هزار تومان فروخته میشود و از آنجا که سِت کردن ساعت عروس و داماد موضوعی تجملاتی برای برخی خانوادهها به شمار میرود تعداد فروش آنها کاهش یافته است، جدا از اینکه خرید ساعت جزو کالاهای اضافی و غیرضروری به شمار میرود و از اولویتهای افراد نیست.
روش تشخیص ساعت اورجینال
او در ارتباط با تشخیص دادن ساعت برند از غیر برند نیز میگوید: برای مشتری تشخیص اینکه ساعت واقعا برند است یا خیر کار سختی است و از طرفی به دلیل محدودیتها و تحریمهایی که کشور با آن مواجه است بسیاری از شرکتها از داشتن نمایندگی رسمی در بازار ایران خودداری میکنند.
وی ادامه میدهد: یکی از راههای تشخیص اینکه ساعت شما برند اصلی دارد یا تقلبی است جستوجوی کد ساعت درج شده در پشت آن در سایت شرکت مربوطه است. بهتر است تا با فروشنده به توافق برسید که در صورت درجنشدن کد پشت ساعت یا کوچکترین اختلاف با عکس ساعت یا عملکرد، ساعت را پس خواهید داد.
زوج جوان که انتخاب خود را کردهاند وارد مغازه میشوند و دست روی ساعتی میگذارند که قیمت متوسطی دارد، اما آنها از فروشنده ساعتی با قیمت مناسبتر درخواست میکنند. زمانی که با آنها همکلام میشوم، دختر جوان میگوید: اصراری به خرید ساعت ندارم، اما دوستان و آشنایان ما را تشویق به این کار کردهاند. برای همین هم ترجیح میدهم ساعتی بخرم که قیمت آن مناسب باشد و فشار مالی به همسرم تحمیل نشود.
فروشنده در حالی که ساعت دیگری را به این زوج نشان میدهد، بیان میکند: تا همین چند ماه پیش با همین مبلغ میتوانستید ساعتی را که در ابتدا دیده بودید بخرید، اما بازار ثبات ندارد و قیمتها رو به افزایش است که این موضوع فقط مختص بازار ساعت نیست.
با مرد جوانی که برای خرید ساعت مچی به این بازار آمده است نیز گفتگو میکنیم.
او که بارها از این بازار ساعت خریده است، میگوید: هر بار که از این بازار ساعت خریدهام بسیار راضی بودهام و دلیل انتخابم این است که علاوه بر قیمت مناسب تنوع بسیار زیادی نیز دارد.
او با بیان اینکه دلیل مراجعه امروزم هم خرید ساعت به مناسبت تولد برادرم است، ادامه میدهد: چند مغازهای را دیدهام و ساعتی هم پسند کردم. خیلی به دنبال برند نیستم، اما ظاهر شیک و کیفیت ساعت برایم اهمیت دارد. برخی ساعتها شاید ظاهر جذابی داشته باشند، اما کیفیت چندانی ندارند و به نظر من خرید آنها فقط دور ریختن پول است.
تأسیس بازار ساعت
مهدی قنواتی، عضو هیئت مدیره بازار ساعت، نیز با اشاره به اینکه این بازار در سال ۷۷ تأسیس شده است، اظهار میکند: در حال حاضر ۵۷ واحد دارد که همگی فعال هستند و به نوعی این بازار قطب بازار ساعت مشهد به شمار میرود.
او با بیان اینکه یک سال بعد از تأسیس بازار ساعت تمام واحدها پر شد و افرادی که در این صنف فعالیت داشتند در این مکان متمرکز شدند، میگوید: بیشتر شهرستانیها یا مغازههای شهر برای خرید به این بازار مراجعه میکنند و دسترسی آنها با شکلگیری بازار ساعت راحتتر شده است.
وی در ارتباط با گذشته این بازار نیز بیان میکند: تا قبل از ساخت بازار ساعت این مکان تعمیرگاه خودرو بود که تعمیر جلوبندی ماشینها در آن انجام میشد و اکنون ۲۲ سالی است که به شکل بازار درآمده است.
قنواتی که همراه با پدر از سال ۷۹ در این بازار مشغول به کار شده است، درباره این شغل نیز بیان میکند: قبل از اینکه بازار ساعت ساخته شود پدرم در شهر مغازه ساعتفروشی داشت و سپس به این مکان آمد، همانطور که میدانید هر شغلی سختیهای کار خود را دارد. وی ادامه میدهد: ساعتهای مچی اغلب وارداتی است و بیشتر نیز از چین وارد میشوند، اما برندهای اصلی وجود دارد که قیمت زیادی دارند. البته این موضوع در ساعتهای دیواری متفاوت است و بیشتر این ساعتها تولید داخل هستند.
او با اشاره به اینکه برخی قطعات ساعت مانند بند آن در داخل کشور تولید میشود، اما در اصل در زمینه ساعت مچی تولید داخلی قوی نداریم، تصریح میکند: بازار ساعت هم از نواسانات نرخ ارز بینصیب نماند و با افزایش آن شاهد افزایش قیمت ساعت و بازاری بیثبات بودیم. قنواتی با تأکید بر اینکه ساعت جزو کالاهای اساسی به شمار نمیرود و به همین دلیل هم مشتری الزامی به خرید آن نمیبیند، یادآور میشود: رکود بهدلیل افزایش قیمتها بر بازار حاکم است و برخی مغازهداران متأسفانه ناچار شدهاند یا از جیب بخرند یا با قیمتهای پایینتر کالای خود را بفروشند.