در ۱۶ آبان ۱۲۶۵ در مشهد به دنیا آمد. زیر سایه پدری رشد و نمو کرد که به گفته خودش، هیچوقت زمان را به بطالت نمیگذراند و کتاب از دستش نمیافتاد. چنین خانه و خانواده و خاک حاصلخیزی بود که محمدتقی بهار را به عنوان «ملکالشعرا» یی رسانید.
این شاعر آزادیخواه، علاوه بر اشعارش، آثاری برجای گذاشت که هنوز محل ارجاع اهل علم و ادب است. از آن نمونه میتوان به «سبکشناسی» اشاره کرد. چهرزاد بهار، آخرین فرزند ملکالشعرا بهار، گفتوگویی با خبرگزاری ایبنا داشته است که بخشی از آن در ادامه میآید.
اختیار آثار بهار دست ما نیست
از آثار بهار تنها چیزی که در اختیار ماست، دیوان کامل بهار است که انتشارات توس چاپ کرده و آخرین چاپ آن هم ۲ سال پیش منتشر شده است. ولی بقیه آثار متأسفانه در اختیار ما نیست. مثلا ۲ اثر دست انتشارات امیرکبیر بوده است که آنها هم هر کار دلشان بخواهد میکنند. یا مثلا یک ناشر در مشهد یک سری از مطالبی را که از استاد فرخ بوده بدون اجازه چاپ کرده است؛ از این کارها زیاد میکنند. من دیگر پیر شدهام و توان دوندگی و پیگیری اینکه کجا و چرا کتابهای پدرم را چاپ کردهاند، ندارم. از آن طرف هم هیچکس برای انتشار کتابهای بهار اجازه نمیگیرد. هرکس هرکاری که دلش بخواهد میکند.
کتاب نیمهکاره بهار را به اسم خودشان چاپ کردند
پدرم بعد از تبعیدها، زندانها و درد و رنجهایی که کشید، تقریبا از سالهای ۱۳۱۴ تا حدود ۱۳۲۰ یک دوران آرامش داشت، شاهکار سبکشناسی او نیز همان زمان نوشته شد. کتاب «سبکشناسی» بهار دست انتشارات امیرکبیر است که آن را به طور مرتب چاپ میکند، چون این کتاب برای دانشگاه تا مقاطع دکتری ارزش دارد. قرار بود سبکشناسی شعر به وجود بیاید و حتی مقداری از آن را هم پدرم نوشت، اما بیماری نگذاشت کار را ادامه دهد. بعدها یکی از استادان دنباله همان را نوشت و به چاپ رساند، حتی آن نیمهای را هم که بهار نوشته بود به نام خودش منتشر کرد.
برگزاری هزاره فردوسی پیشنهاد ملکالشعرا بهار بود
البته آن هزاره فردوسی هم پیشنهاد خود پدرم به رضاشاه بود، یعنی پدرم قبل از آن به رضاشاه گفته بود فردوسی بزرگترین شاعر پارسیگوست و لازم است مقبره آن ساخته شود؛ که او هم دستور ساخت را میدهد و بعد هم هزاره فردوسی را برگزار میکنند. پدرم هم شعر معروفی به نام «فردوسینامه» برای هزاره
فردوسی دارد.