منوچهر نقافی
پیشکسوت بوکس و رسانه
هیچگاه نتوانستهام داستان تلخ عقابی را فراموش کنم که وقتی تیری در پهلویش نشست، پر خود را بر آن دید و آه حسرتی برکشید و گفت: از ماست که بر ماست! در بوکس یا به قول سعدی شیرینسخن «مشتزنی» نیز چنین وضعی حکم میراند و سقوط باطنی این رشته وقتی آغاز شد که به پیشنهاد یکی از نورچشمیهای رئیس هیئت وقت، شیفتهای تمرین در سالن را به مربیها اجاره دادند و خلأ موقعیت والای مربیگری تا حد پارکابی اتوبوسهای شهری قدیم پایین آمد و هیئت نیمی از درآمد هر مربی را دریافت میکرد، که عدهای هم از این خوان مفت برخوردار میشدند. در این بلبشو یکی از مربیان که بهاصطلاح مدرس مربیگری است، طی دو بار که کلاس درجه سه برگزار کرد برای کسانی که مسئول پذیرش و نامنویسی و تقسیم نوآموزان به شیفتهای مختلف بودند گواهینامه درجه 3 صادر کرد تا عده بیشتری را به شیفت او معرفی کنند. چنین موردی قابل تعقیب و اعلام جرم است. جالب است که میبینیم در گرماگرم مغلطه فعلی حضرات، پیدرپی کلاس درجه 3 برگزار میکنند تا کار و کاسبی را ادامه دهند، زیرا در حال حاضر نه استان خراسان، بلکه فقط همین شهرستان مشهد یکصدواندی مربی درجه سه دارد. میگویند برای ثبتنام در این کلاسها از هر نفر مبلغی از سیصدوپنجاه تا چهارصد هزار تومان دریافت کرده و میکنند؛ یعنی حدود یکصدوپنجاه هزار تومان بیشتر از استانهایی که برایشان مدرس و مربی از تهران اعزام میشود و این مدرس، علاوه بر هزینه رفت و برگشت با هواپیما، هزینه اسکان در هتل و مخارج دیگری شامل ایابوذهاب و جزوه و تغذیه و غیره دارد، نه آنکه مقیم همان شهر است.
شاید همین یک مورد مشتی باشد نمونه خروار که چگونه پول توجیبی جوانان چپاول میشود، که بینوایان گناهی جز علاقهمندی به این ورزش ندارند. کسی که یک سالواندی پیش در تبلیغاتی همهجانبه اعلام میکرد در صورت انتخابشدن به ریاست هیئت، تمامی نیازهای این ورزش را مشخصا تامین خواهد کرد، وقتی با اتکا به عنوان دکتری خود به این سمت برگزیده شد به سوءاستفاده از این موقعیت پرداخت و شیفتهای تمرینی را به مزایده گذاشت. از مربیان بابت هر ماه چک دریافت کرده و حتی برای محکمکاری از آنان چک پشتوانه هم گرفت و همه را دریافت کرد، انگار که صرافی باز کرده است! برگزاری مسابقات آن هم یک مسابقه در طول سال را سلیقهای کردند؛ از هر شرکتکننده سیوپنج هزار تومان دریافت کردند، وزنکشی را دبیر و یکی از یارانش انجام دادند، آنگاه در پشت درهای بسته دونفری مثلا قرعهکشی و بازیها را تعیین کردند، بی آنکه نفر و مربی دیگری ناظر قضیه باشد و بدین ترتیب برای شاگردان خود بازیهای آسانی را منظور کردند که آنها را در اخذ مقام و مکان بهتری یاری دهند. در قبال تمام نارساییها و خلافها، حضرات به تصمیم هیئترئیسه استناد میکنند؛ حال آنکه تاکنون هیچکس در هیچ زمینهای ابلاغی ندارد، چه برسد به هیئترئیسهای که آگاه به امور و قوانین بوکس باشد. جالب است که این آقا در جلسهای که با عدهای از مربیان داشته است، در قبال انتقاد آنها خیلی رک و صریح عنوان کرده است که او نه برای اداره و تامین امور مالی، بلکه برای مدیریت به این سمت برگزیده شده است و پس از روبهروشدن با چالش مدرک تحصیلیاش عنوان کرده است که بههیچعنوان از ریاست هیئت عقب نخواهد نشست. متاسفانه بعضیها که در این عرصه منافعشان تامین میشود، در قبال تصمیمهای غلط و اتفاقات مختلف که گاه ریشه در مسائل و رویدادهای ناشایست دارد، شانه بالا میاندازند و میگویند در این مسائل دخالتی ندارند و اینجاست که باید یادآور شویم که: از ماست که بر ماست...