تئاتر "un۱۲"، با داستان رنج کردها از رژیم بعث در مشهد به روی صحنه رفت آغاز پخش بین‌المللی «اَبله» | روایتی از زندگی یک دختر کوتاه قامت در خوابگاه! معرفی اعضای جدید هیئت‌مدیره انجمن صنفی تهیه‌کنندگان فیلم بلند مشهد فصل جدید «زخم کاری» چه زمانی پخش می‌شود؟ سرمایه ادبی ایران | درباره سیدعلی موسوی گرمارودی، شاعر، نویسنده و محقق به بهانه زادروزش فصل ایران باستان سریال «سلمان فارسی» کلید خورد لئوناردو دی‌کاپریو و جنیفر لارنس در فیلم جدید اسکورسیزی هم‌بازی می‌شوند نقدی به رئالیتی شو «اسکار» مهران مدیری آیا عکس جدید احسان علیخانی در فضای مجازی، واقعی است؟ + عکس برنامه‌های بزرگداشت سعدی اعلام شد | گردهمایی سعدی‌پژوهان در شیراز انتقاد کمدین کهنه کار به نسل کشی رژیم صهیونیستی نخل طلای افتخاری کن به استودیو جیبلی ژاپن اعطا می‌شود فیلم‌های سینمایی آخر هقته تلویزیون (۳۰ و ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان رضا رشیدپور: دیگر نمی‌خواهم مجری برنامه سرگرم‌کننده تلویزیونی باشم صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنج‌شنبه ۳۰ فروردین۱۴۰۳
سرخط خبرها

چله چاوشی

  • کد خبر: ۲۶۷۹
  • ۰۸ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۸:۱۱
چله چاوشی
نگاهی بر زندگی هنری محسن چاوشی به بهانه چهلمین سال تولدش

نگار ملک| قطعات متفاوتی از او در ذهن‌ها مانده است اما آنچه بیشتر از هر چیزی محسن چاوشی را در ذهن من می‌درخشاند، «ژاکت» است. ژاکت با آن دکلمه‌اش: «پاییز که می‌شد، دلم شور می‌زد. می‌ترسیدم ژاکت یکی از هم‌کلاسی‌هایم را پوشیده باشم.» چاوشی را برایم خواننده‌ای معرفی کرد که همه آنچه می‌خواند، از اعماق وجود درک کرده است. اگر از فقر می‌خواند، اگر کودکان‌ کار را در شعر‌هایش تصویر می‌کند، اگر از مظلومیت مردم خوزستان می‌گوید، هرچه را فریاد می‌زند، از اعماق وجودش است. تمام خاطرات کودکی او رنگ آوارگی دارد. مزه جنگ می‌دهد. او در همه سال‌های مهاجرتش -همراه خانواده- که بخش زیادی از آن را در مشهد گذرانده، با مشکلاتی این‌چنینی دست‌وپنجه نرم کرده است.
محسن چاوشی قبل از اینکه به مدرسه برود، به مشهد آمده و به‌گفته خودش در یکی از شهرک‌های جنگ‌زده مشهد (شهرک شهید بهشتی) روزگار گذرانده است، از همین‌روی او از معدود خوانندگانی است که موسیقی و خوانندگی را صدای اعتراض خود قرار داده است نه محلی برای شهرت یا ثروت: «تو به من خندیدی وقتی که فهمیدی پدرم کارگره، مادرم تو خونه نون می‌پزه و دهاتیه». چاوشی به‌نوعی من را یاد «بنکسی»، هنرمند گرافیتی، نقاش، فعال و منتقد سیاسی بریتانیایی، می‌اندازد. هم‌او که هیچ‌کس او را ندیده و با هنر نقاشیِ اعتراضی‌اش، دنیا را به‌هم ریخته است. محسن چاوشی هم توانسته است خودش را در گوشه‌ای پنهان کند و با کمترین سروصدا و حاشیه، صدای اعتراضش را بلند. درواقع چاوشی با اینکه لحن اعتراض دارد، «کاری که نمی‌کنه، شکایته».(آلبوم ابراهیم)
هرچه هست، چاوشی امروز، هشتم مرداد و در آستانه چهل‌سالگی‌، مسیر پرفرازونشیبی را از خرمشهر تا مشهد و تهران گذرانده است؛ مسیری که بیشتر سیر روحانی داشته است تا جسمانی.
چاوشی همواره سبک و سیاقی را برای زیستن برگزیده است که کمتر کسی مجال انتقاد از او را بیابد.
از همین روی در این نوشتار نگاهی انداخته‌ایم به بخش‌های مهمی از زندگی هنری این خواننده محبوب کشورمان که شاعبه برگزاری کنسرت، ارتباطش با مخاطبان و زندگی حرفه‌ای او را شامل می شود.

 

چشم‌انتظاری برای اجرای زنده

محسن چاوشی همچون بسیاری از خواننده‌ها فعالیتش در عرصه موسیقی را زیرزمینی آغاز کرد تااینکه سال1387 اولین آلبوم رسمی‌اش را با نام «یه شاخه نیلوفر» روانه بازار موسیقی کشور کرد. بعد از آغاز فعالیت‌های رسمی این خواننده، طرفداران او منتظر برگزاری اولین کنسرتش بودند که این اتفاق رخ نداد؛ انتظاری که امسال یازده‌ساله می‌شود. این اتفاق باعث ایجاد شایعه‌های مختلفی در طول این مدت شده‌ است که پررنگ‌ترین آن‌ها، اتهام افکتیو بودن صدای چاوشی است و اینکه او با دستگاه صدایش را تغییر می‌دهد. چاوشی تا مدت‌ها به این شایعه پاسخی نداد تااینکه سال1395 ویدئویی از اجرای زنده‌ خود در صفحه شخصی‌اش، منتشر و عده‌ بسیاری را قانع کرد که صدایی که تا امروز به گوششان رسیده است، صدای خالص و بدون افکت اوست. ازسوی دیگر چاوشی تا به امروز با خوانندگان و تنظیم‌کنندگان مختلفی همکاری کرده‌ است که هرکدام می‌توانستند واقعی نبودن صدای او را تایید کنند اما این اتفاق تا به امروز رخ نداده‌ است. دومین شایعه پررنگی که درباره کنسرت ندادن چاوشی مطرح می‌شود، ترس او از خواندن دربرابر جمعیت است؛ خصوصیتی که می‌تواند توجیهی برای حضور کم‌رنگ او در محافل عمومی نیز باشد؛ شایعه‌ای که هیچ‌وقت چاوشی تکذیبش نکرده‌ است اما خود این خواننده در برخی مصاحبه‌هایی که در سال‌های گذشته انجام داد، مهیا نبودن ایده‌آل‌های لازم برای برگزاری کنسرت را دلیل حضور نیافتنش بر روی صحنه بیان کرده‌ بود تااینکه سال95 در گفت‌وگو با روزنامه شرق، برق امیدی در دل هوادارانش برای اجرای صحنه‌ای روشن کرد: «یک روز که وقت کنسرت دادن برسد، حتماً این کار را خواهم کرد اما فعلا برای آن عجله‌ای ندارم.» حال سه سال از این اظهارنظر چاوشی می‌گذرد و طرفداران او همچنان چشم‌انتظار کنسرت این خواننده هستند؛ اتفاقی که صحت شایعه فوبیای او از جمعیت را قوی می‌کند و از طرف دیگر، شاید ما را به این نتیجه برساند که کنسرت ندادن او تنها یک ترجیح و خط فکر شخصی است.

 

محبوب در فضای مجازی

محسن چاوشی نزدیک به 2میلیون دنبال کننده دارد که به نظر، آمار درست و دقیقی از طرفداران و هواخواهان او نیست. فوج زیادی از مردم بدون حضور در فضای مجازی، دل به صدای او سپرده اند. صفحه او هم همرنگ آهنگ هایی است که برای مخاطبانش آماده کرده است. او با اینکه درد مند است، سرشار از همدلی است. چاوشی چندی پیش، بخش درج نظر ها را بسته بود و انگار دیگر دوست نداشت نظر دیگران را درباره خودش بداند اما به تازگی این قسمت را هم آزاد کرده است و بازدیدکنندگان صفحه اش انواع نظرها را درمورد او، کارهایش و مواضعش می بینند اما بعید است که خود او حوصله داشته باشد صدها و شاید هزاران نظر ریز ودرشت و منفی و مثبت را مطالعه کند و وقتی برای آن ها بگذارد. با اینکه چاوشی به هر علتی برای طرفدارانش کنسرت برپا نمی کند، به بازخوانی قطعات موسیقی اش توسط طرفداران علاقه نشان می دهد و هرازگاهی آن ها را به اشتراک می گذارد. یکی از آن ویدئوهایی که برای چاوشی جذاب بوده و آن را به اشتراک گذاشته و پای آن نوشته است: «چگونه اش مهم نیست دیگر... برقص آ...»، ویدئویی است که یک جوان به تصویر کشیده است که در یک بازی سه بُعدی آهنگین، قطعه «برقص آ» را بازی و بخشی از نت های موسیقی آن را با ضربات دست اجرا می کند. اگرچه صفحه چاوشی بیشتر موسیقایی است، او نتوانسته است از دردها و رنج هایی که پیش تر از آن ها گفتیم، نیز سخن نگوید. حمایت از سیل زدگان خوزستانی، حمایت از کودکان کار، نکوهش جهل و فقر و موضوعاتی از این دست در این صفحه دیده می شود. چاوشی بخشی از فعالیت هایش در سینما و تلویزیون و سایر بخش های هنری را هم در این صفحه به اشتراک گذاشته است. تیتراژ فیلم های «ژن خوک» و «شبی که ماه کامل شد» از نمونه هایی است که مخاطبانش، نظرهای متفاوتی پای آن نوشته اند.

 

هوشمندی در انتخاب شعر و ترانه

محسن چاوشی به‌خوبی رگ خواب مخاطبانش و راه برقراری ارتباط با آن‌ها را بلد است. وسواس چاوشی در انتخاب ترانه و شعر برای آثارش، باعث شده است او خواننده‌ای کاملا متمایز از دیگر خوانندگان مطرح پاپ باشد. او با مهارت خاص خود در آهنگ‌سازی و با انتخاب اشعاری از مولانا، خیام و سعدی به‌ویژه در آلبوم‌های «من خود آن سیزدهم» و «امیر بی‌گزند» یا تک‌آهنگ‌هایی چون «بیست‌هزار آرزو» به‌خوبی توانسته است پلی میان مردم و موسیقی و ادبیات ایجاد کند.
علاوه‌بر اشعار کلاسیک، چاوشی در انتخاب ترانه‌های امروزی نیز زیرکانه عمل می‌کند، حال آن شعر می‌خواهد عاشقانه باشد یا در زمره اشعار اجتماعی قرار گیرد. در این بین همکاری او با حسین صفا در آلبوم‌هایی چون «پاروی بی‌قایق» و «ابراهیم»، به‌خوبی توانسته است زمینه لازم را برای محبوبیت و پرفروش شدن آلبوم‌هایش فراهم کند. او همچنین سال گذشته در همکاری با حسین صفا، ترانه محبوب «خوزستان» را خواند؛ ترانه‌‌ای اعتراضی که شاید کمترخواننده‌ای از ترس ممنوع‌الکاری به‌سراغش می‌رفت، اما چاوشی که به‌گفته خودش دردهایش را می‌خواند، این ترانه را
اجرا کرد. چاوشی علاوه‌بر وسواسی که برای آلبوم‌ها و تک‌آهنگ‌هایش به خرج می‌دهد، در خواندن تیتراژهای تلویزیونی و سینمایی نیز با فکر عمل می‌کند، از همین‌رو بیشتر ترانه‌هایی که او برای فیلم و سریال‌های مختلف خوانده‌ است، میان مردم محبوب شده‌اند، به‌طوری‌که گاهی محبوبیت این ترانه‌ها از خود فیلم‌ها پیشی گرفته‌ است. آهنگ‌سازی و انتخاب ترانه‌های چاوشی، گویی کاملا از بطن فیلم بیرون می‌آید، از همین‌رو به او نمی‌توان القابی چون تیتراژخوان یا سفارشی‌خوان را نسبت داد. بی‌شک سهم او در دیده شدن فیلم‌هایی چون «سنتوری» و «شهرزاد»، کمتر از سایر عوامل فیلم نیست. او به‌عنوان یکی از عناصر تشکیل‌دهنده فیلم به خلق اثر می‌پردازد، از این‌رو کارش می‌تواند معرف یک فیلم و برندی برای دیده شدن آن باشد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->