حدود یکسال پیش در یادداشتی در همین روزنامه نوشتم که هدف ترامپ و نومحافظهکاران همراهش این بوده است که دیپلماسی موفق ایران و دستاورد مهمش، یعنی برجام، را به بنبست و نابودی بکشانند؛ پروژهای که اسرائیل و عربستانسعودی نیز از مهمترین حامیان و مشوقان آن بودند. پروژه اصلی آمریکا و متحدانش این بود که با تشدید اقدامات تحریکآمیز، دولت ایران را به واکنشهای هیجانی و عصبی وادارند و شرایط را به سمتی ببرند که ایران به دست خود از برجام و جاده دیپلماسی خارج شود تا بهاینترتیب بهانه کافی برای مجرم و خطرناک جلوه دادن و نهایتا انزوای ایران برایشان فراهم گردد. اما این سناریو عملی نشد. طراحان آن به اهداف خود نرسیدند و شرایط بهگونهای رقم خورد که در صحنه بینالمللی بیش از آنکه ایران منزوی شود، دولت ترامپ و همپیمانانش منزوی شدند. اکنون وضعیت بهگونهای است که جهانیان اعم از دولتها و مجامع بینالمللی نظر مثبتی درباره اقدامات ضدایرانی ترامپ ندارند و حتی شریک سنتی آمریکا، یعنی اتحادیه اروپا، نیز در موارد بسیاری به اقدامات آمریکا موضعی انتقادی دارد. از همه جالبتر اینکه دولتهای عربستانسعودی و اماراتمتحدهعربی که تا چندی پیش در تخاصم با ایران گوی سبقت را از آمریکا ربوده بودند، در چرخشی محسوس در پی عادیسازی و ترمیم روابط خود با ایران برآمدهاند. به نظر میرسد این دولتها بالأخره این واقعیت سیاسی و ژئوپلیتیک را پذیرفتهاند که باید ایران را بهعنوان همسایهای تأثیرگذار و قدرتی منطقهای به رسمیت شناخت و همزیستی مسالمتآمیز را جایگزین راهبرد رقابت خصمانه نمود. بنابراین میتوان گفت که سیاست خارجی ترامپ و نومحافظهکاران کاخ سفید درباره ایران تاکنون شکستخورده است و بدون تردید پایبندی ایران به اصول دیپلماسی و اقدام در چارچوب قوانین و حقوق بینالملل و درعینحال پرهیز از واکنشهای هیجانی به اقدامات تحریکآمیز آمریکا و اسرائیل از مهمترین دلایل این ناکامی است؛ حاصل این رویکرد و رفتار حسابگرانه و منطقی چیزی جز افزایش خطاها و اشتباهات طرف مقابل نبوده است. واقعیت این است که دولت ترامپ در مواجهه با دیپلماسی هوشمندانه ایران دچار سردرگمی و دستپاچگی شده است. باقی ماندن ایران در میدان دیپلماسی، معادلات و پیشبینیهای دولت ترامپ را برهم زده و همین سردرگمی به بروز واکنشهای متناقض، پراشتباه و عصبی از سوی دولت آمریکا منجر شده است که آخرین آن، تحریم وزیرخارجه ایران بود؛ اقدامی عجیب که تقریبا در تاریخ دیپلماسی جهان کمسابقه بوده و برخلاف تمامی اصول و قواعد دیپلماسی است. درحالیکه ترامپ مدام صحبت از آمادگی برای مذاکره با ایران میکند، در همان حال با تحریم وزیرخارجه ایران راه را بر هرگونه مذاکره میبندد! اقدامی که کاملا نشاندهنده سردرگمی و استیصال دولت و دستگاه سیاست خارجی آمریکاست. میزان این رفتارهای نامتعارف از سوی دولت ترامپ به حدی بوده که حتی نزدیکترین متحدان آمریکا نظیر عربستان و امارات را به تجدیدنظر در همراهی تام و تمام با سیاستهای آمریکا واداشته است؛ بگذریم از اینکه در داخل آمریکا نیز انتقادات زیادی متوجه سیاست خارجی ترامپ است و روزی نیست که در رسانهها و محافل سیاسی این کشور فریاد اعتراضی برنخیزد و نقدی جدی مطرح نشود.
کوتاهسخن اینکه منحرف نشدن ایران از جاده دیپلماسی برخلاف تحریکات و فشارهای شدید و خودداری ایران از رفتارهای هیجانی و عصبی، بیتردید نقش مهمی در ناکامی سیاست خارجی ترامپ و تقویت جایگاه سیاسی و حقوقی ایران داشته است؛ دستاوردی که تنها محصول دیپلماسی هوشمندانه، رویکرد منطقی و دوری از هیجانزدگی و عصبانیت در عرصه سیاست خارجی است.