مسیر زرد خوشبختی

  • کد خبر: ۶۷۸۰
  • ۲۰ مهر ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۳
مسیر زرد خوشبختی
داود عمارتی مقدم
روزگاری بود، خیلی دور، که فلسفه را در اساس به‌عنوان راهنمایی برای چگونه‌زیستن می‌نگریستند. خود فلاسفه هم به‌قدر کافی، با شیوه زیستنشان بر این نکته تأکید داشتند که فلسفه، اگر به کار «بهتر زیستن» نیاید، درواقع به هیچ دردی نمی‌خورَد. نگاهی به شیوه زیست کلبی‌مسلکان و رواقیان و دیگر فلاسفه عصر باستان، و حتی دوره‌های جدیدتر، خود شاهدی بر این مدعاست. کاری ندارم که امروزه کارکرد فلسفه تغییر کرده، یا دیگر کسی انتظار ندارد که یک فیلسوف مطابق آموزه‌های فلسفی‌اش زندگی کند. به‌قول بزرگی، حتی شکاک‌ترین فلاسفه هم هنگام عبور از خیابان نگاهی به چپ و راست می‌اندازند. اما با انبوه کتاب‌های عصر حاضر، که به‌عنوان راهنمای زیستن و بهتر زیستن، بازگشت به آموزه‌های حکیمانه گذشتگان را تبلیغ می‌کنند چه باید کرد؟ برخی کتاب‌های آلن دوباتن، که براساس آرای فلان یا بهمان متفکر نوشته شده، و کلی هم خریدار و طرفدار دارد و خوانندگان ایرانی هم ترجمه‌های آن‌ها را روی دست می‌برند، تنها مشتی نمونه خروار است.

از دو حال خارج نیست: یا این قبیل کتاب‌ها با این پیش‌فرض نوشته می‌شوند که زندگی در قرن بیست‌ویکم، در اساس تفاوتی با زندگیِ ۲۰۰۰ سال یا ۲۰۰ سال یا حتی ۵۰ سال پیش ندارد و به همین دلیل هنوز آن حکمت‌ها به درد زندگیِ این روزگار می‌خورند. از نویسندگان این کتاب‌ها که آن‌قدر باهوش بوده‌اند که بتوانند راه بازار را پیدا کنند و با تبلیغ این یا آن متفکر پولی به جیب بزنند، بعید است که به چنین چیزی باور داشته باشند. پس تنها حالت دوم صحیح است؛ در این کتاب‌ها با تصویری مخدوش، پاره‌پاره و ازهم‌گسیخته از یک نظام فکریِ منسجم روبه‌رو هستیم. کدام پروست‌خوانی است که کتاب «چگونه پروست می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند؟» را خوانده باشد و نفهمیده باشد که این کتاب بیش از آن‌که به پروست ربط داشته باشد به دوباتن مربوط است؟ تازه پروست هنوز نسبتا معاصر محسوب می‌شود و فیلسوف هم نیست و نویسنده است! منتها وقتی کتاب تمام می‌شود، آدم می‌بیند که‌ای دل غافل! همین‌چیز‌ها را والدینمان هم می‌گفتند و ما گوش نمی‌دادیم! مثلا این که در مواجهه با ناکامی‌های زندگی چه باید بکنیم، یا این‌که به جزئیات دقت کنیم، یا این‌که مردم‌دار باشیم و...

از بازاری‌نویسان انتظاری بیش از این نمی‌توان داشت. فعلا پسند بازار تکه‌های سرودم بریده آراء متفکران (اعم از فیلسوف و نویسنده و شاعر) است تا کلیت منسجمِ نظام فکری‌شان. همان‌طور که تصویری که از خیام و مولوی در غرب ارائه شده، مطابق پسندِ بازار غرب است و زمین تا آسمان با تصویر واقعی‌شان-آن‌گونه که ما ایرانیان آن‌ها را شناخته‌ایم- تفاوت دارد. از غربی که شرق را تحریف‌شده ارائه می‌کند و به خورد اوسط‌الناس جامعه‌اش می‌دهد، مثل همیشه، گلایه‌ای نیست. اما آخرکم از این‌که با متفکران خودشان قدری محترمانه‌تر برخورد کنند؟!
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->