هما سعادتمند - ۹۸۷ سال پس از وفات حکیمِ پارسی سرا درست در ۲۰ مهر ۱۳۰۱ جمعی ا ز رجال و دانشمندان درجه اول کشور گرد هم میآیند تا برای تقویت حس ملی گرایی، تجلیل از بزرگان مملکت و حفظ آثار باستانی و ابنیه تاریخی، جمعیتی به نام انجمن آثار ملی تأسیس کنند. قصه از اینجا آغاز میشود که نزدیک شدن به هزارمین سال ولادت فردوسی و دعوت از ادیبان ایرانی و بزرگان ممالک فرنگ، ساخت بنایی در خورِ شأن نامِ پی افکنندهِ کاخ سخن فارسی را از اهمیت بسزایی برخوردار کرده بود تا ساخت آن در دستورکار این انجمن قرار بگیرد. این نخستین گام برای ساخت بنایی میشود که امروز قرارگاهِ دوستداران زبان فارسی است.
افتتاخ فاز ۲ طرح بهسازی فضای پیشخوان آرامگاه فردوسی در هشتادو پنحمین سالروز افتتاح آرامگاه بهانهای شد که تا به تاریخچه ساخت این بنا بپردازیم.
گامی که در ابتدا لنگید
در گام نخست «پروفسور هرتسفلد» آلمانی که در کشفیات باستان شناسی ایران فعالیت داشت، اولین طرح آرامگاه را ترسیم میکند، اما طرح موردتوجه ا نجمن آثار ملی واقع نمیشود. مدتی بعد، «ارباب کیخسرو» که مسئولیت ساختمان آرامگاه فردوسی به او واگذار شده بوده، تصمیم میگیرد که طراحی آرامگاه فردوسی را به «کریم طاهرزاده بهزاد» بسپارد از همین رو به ملاقات او میرود. طاهرزاده بهزاد پیشنهاد کیخسرو را پذیرفته و راهی مشهد میشود تا در جلسهای که نایب التولیه آستان قدس و مسئولان شهر مشهد در آن حضور داشتند، طرح خود را ارائه کند. بهزاد در خاطرات خودش درباره این روز چنین آورده است: «ازا ین مأموریت استقبال کرده چندی بعد وارد مشهد شدم. ا ین جانب نقشه ترسیمی را به حضار ارائه دادم، اما مورد توجه قرار نگرفت. از آقایان نظر خواستم یکی ا ز آنها نسخهای از مجله ایرانشهر که پیش از این، در آن نقشهای از آرامگاه فردوسی ترسیم شده بود را نشان داده و دیگران هم نظر وی را تایید کردند. این جانب هم بدون اخذ نتیجه برگشته و موضوع را در انجمن آثار ملی مطرح و بعد از مذاکرات زیاد، اعضا به این نتیجه رسیدند که اگر نقشه پروفسور هرتسفلد که یکی از اعضای برجسته آثار ملی است، کنار گذاشته شود و نقشه آقای طاهرزاد ه بهزاد را عملی کنیم، شایدا ین عمل توهین تلقی شود؛ بنابراین خوب ا ست هر دو نقشه را کنار گذاشته و از همه مهندسان خارجی و داخلی دعوت کنیم تا هر کدام در این مسابقه موفق شوند، نقشه او را عملی کرده؛ که این نظر تصویب شود. این جانب از ا ین نظر استقبال و نقشه دوم خود را سر موعد ارسال کردم.»
در جست وجوی سنگ برای ساخت بنا
در این مسابقه هرتسفلد، گدار، مارکف و طاهرزاده هر کدام طرحی ارائه کردند و در نهایت نقشه دوم طاهرزاده بهزاد مسابقه را برد و قرار شد نقشههای تفصیلی را ترسیم کند. طرح دوم از جهاتی شبیه طرح اول بود که در برلین تهیه و براساس آن، نقشه وسط باغ بزرگی پیش بینی و در سه اشکوب طرح ریزی شده بود. همه بنا به ویژه سرستونها در اسلوب و طرز بناهای هخامنشی ترسیم شده و خیال بر این بود که بنای مذکور یک نمونه کامل از سبک معماری ایران قدیم باشد. طاهرزاده بهزاد پس از تصویب نقشه در ششم شهریور ۱۳۰۷ به سمت مشهد حرکت کرده، در توس عملیات اجرای آرامگاه را آغاز و کوههای خراسان را برای پیداکردن معادن سنگ بررسی و معادن مرمر را کشف کرد. او در بخشی از روزنوشت هایش درباره این رویداد این طور قلم زده است: «ما احتیاج به ساقهای ستونی داشتیم که ۵ متر ارتفاع و ۷۰ سانتیمتر قطر داشته باشد و با زحمات غیرقابل تحمل سنگ ستون را تهیه کرده بودیم. جهت سرستونها که به شکل سرستونهای خرابههای پرسپولیس در فارس منظور شده بود، احتیاج به سنگهایی بود که بیش از یک متر باشد و تهیه سنگهایی به این بزرگی کار آسانی نبود. ولی به هر ترتیبی بود در حدود ۸ قطعه تهیه کرده، ولی چون راه توس تسطیح و شن ریزی نشده حمل آنها کار مشکلی بود؛ بنابراین در سر معدن ماند. تهیه نمونه گچی سرستو نها یکی از مشکلترین و مهمترین کارهای قبر فردوسی بود. گچبُرهایی که من با آنها کار میکردم، از نقشه چیزی نمیفهمیدند. علاوه بر این در ایران پیکرسازی معمول نبود؛ بنابراین نمونهها را خودم ساخته و به نام آنها مصرف کردم.»
شکست طرح دوم
طولی نکشید که مقالههایی در روزنامه آزادی علیه جریان مقبره فردوسی چاپ شد. از این رو ارباب کیخسرو شاهرخ به همراه طاهرزاده برای رسیدگی به امور، به مشهد سفر و از محل مقبره بازدید کردند. پیشرفت کار راضی کننده نبود؛ به این ترتیب اجرای طرح دوم طاهرزاده بهزاد نیز در مرحلهای که پی سازی به اتمام رسیده بود، متوقف شد و تهیه نقشه بعدی را به آندره گدار محول کردند. در ا ین ایام گدار در پاریس به سر میبرده، اما نقشهای تهیه کرده و ارسال میکند. تیمور تاش تصرفاتی در آن انجام داده و طرح به تصویب میرسد. ناگفته نماند که ارتباط خوب گدار با درباریان سبب محقق شدن این طرح که هیچ سنخیتی با معماری ایرانی نداشته، میشود و در نهایت در سال ۱۳۰۸ شمسی از سوی اسماعیلف روسی به اجرا در میآید. تطابق نداشتن این طرح که یک بنای هرمی شکل شبیه اهرام ثلاثه مصر بود، گلههای مردمی بسیاری به دنبال داشت که درنهایت با شکست سقف هرمی در حین اجرای کار، توقف این طرح، مسئولان را به فکر راه چاره دیگری میاندازد. نگاهها دوباره به سمت بهزاد معطوف میشود تا طرحی را که آن روزها براساس بنای عظیم تخت جمشید ترسیم کرده بود به مرحله ا جرا درآورد.
پی افکندم از نظم کاخی بلند...
طاهرزاده بهزاد ابتدا نمیپذیرد، اما در نهایت قبول کرده، نقشهای رسم کند و آن را برای کیخسرو میفرستد. پس از تصویب نقشه از سوی اعضای انجمن آثار ملی، همه افکار بر روی این طرح متمرکز میشود، اما در ادامه اجرای این طرح بر خلاف میل طاهرزاده به حسین لر سپرده میشود و داستان ساخت آرامگاه برای حکیمی که دم مسیحایی اش زبان فارسی را زنده کرده، به سرانجام میرسد و در آرامگاه او در ۲۰ مهر ۱۳۱۳ به روی فارسی دوستان باز میشود.
منبع: کتاب خاطرات طاهرزاده بهزاد، کتاب پاژ نوشته بوذرجمهری، سیدی، یاحقی، شهربازی و خانیکی