محبوبه عظیمزاده| با داغ شدن بازار انتخابات مجلس، مثل همیشه شاهد این هستیم که خیلی از افرادی که وارد این گود شدهاند هیچگونه پیشینهای از دنیای سیاست نداشتهاند. در این میان، افرادی که حتی به کمک فضای مجازی شهرتی برای خود دستوپا کردهاند نیز پیدا میشوند. نمونه پرسروصدای این روزهای آن افرادی هستند که همین چند وقت پیش به واسطه صحبتهای داغشان سر زبانها افتادند. نکته جالب اینجاست که وقتی همان زمان زمزمه نماینده شدنشان مطرح شد، بیان کردند که قصدشان از حرفهایی که میزنند مطرح کردن خودشان و حضور در دنیای سیاست نیست.
درباره این قضیه و راه و روش ورود به دنیای سیاست با دکتر علی رحمانی، دانشیار و جامعهشناس عضو دانشگاه بابل، گپوگفتی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
هر سال در زمان ثبتنام برای نمایندگی مجلس، شاهد حضور عدهای از افراد در عرصه سیاست هستیم که پیشینهای در این زمینه ندارند و فقط با اتکا به شهرت خود وارد میدان میشوند. حالا این شهرت ممکن است به خاطر حضور آنها در عرصه هنر و ورزش باشد یا ماحصل کنش و واکنشهای دورهای در رسانهها و شبکههای اجتماعی که در نهایت آنها را به افراد شناختهشدهای تبدیل کرده است. علت این اتفاق را باید در چه چیزی جست؟
بهتر است پاسخ این مسائل را در بحث پوپولیسم سیاسی پیدا کرد. در جوامعی که رسانهها رشد کردهاند، پوپولیسم میتواند روشی باشد برای گرفتن تصدیهای سیاسی و اجتماعی. در زمانهای گذشته، وقتی رسانههای جمعی وجود نداشتند یا از شدت و قدرت امروز برخوردار نبودند، این قبیل پدیدهها چندان وجود نداشتند. اما در این دوره و زمانه، همهچیز جنبه «پاپیولار» پیدا کرده است، به این معنا که آدمهایی غیرحرفهای و غیرمتخصص از عرصههای مختلف به خودشان اجازه میدهند وارد دنیای سیاست شوند و در واقع، به دنبال این هستند که از طریق روشهای عمومی حوزه مورد نظر خود را تسخیر کنند.
یعنی تقصیر به وجود آمدن پوپولیسم را باید بر گردن رسانههای اجتماعی انداخت؟
لزوما اینگونه نیست. در واقع، وقتی احزاب و جامعه مدنی قدرتمندی وجود نداشته باشد، بهوفور شاهد این اتفاق هستیم. افراد خیلی راحت از شهرتشان استفاده میکنند و از طرق غیرمرسوم وارد میدان سیاست میشوند و بهاصطلاح رفتارهای پوپولیستی رخ میدهد. این یعنی سیاستزدایی، و حوزه سیاست را از سیاست خالی کردن.
پس میتوانیم بگوییم که این روش جواب میدهد؟
بله، متأسفانه. بعضی مواقع خوب است و بعضی مواقع بد. زمانی که یک کشور وارد انسداد سیاسی میشود، چنین اتفاقی باعث میشود قدرت از حالت انسداد خارج شود. البته این نکته را نیز نباید فراموش کرد که به هر حال این اتفاق یک آزمون و خطاست. خیلیها وارد میدان سیاست میشوند، اما لزوما جوابی نمیگیرند.
یعنی پوپولیسم لزوما بُعد منفی ندارد؟ درست است؟
ببینید پوپولیسم لزوما چیز بدی نیست. معمولا وقتی جامعه مدنی قوی و احزاب تخصصی در یک جامعه وجود ندارد پوپولیسم میتواند کارکرد مثبت هم داشته باشد. وقتی که قدرت اجازه نمیدهد آدمهای حرفهای و اهل فن وارد حوزه سیاست شوند، پوپولیسم راهی میشود برای رسیدن به قدرت. در جوامعی مثل ما که نهادهای تخصصی وجود ندارد، ما چه راهی داریم برای اینکه قدرت را به دست بگیریم؟ پس اینجا روشی میشود برای به دست گرفتن قدرت. اینجاست که یک موسیقیدان و یک هنرمند و یک بازیگر هم به خودش اجازه میدهد وارد عرصه قدرت شود.
آسیب ورود با این روش چه خواهد بود؟
وقتی که در یک جامعه، احزاب و جامعه مدنی وجود داشته باشند، این احزاب فرد را برای گرفتن قدرت آموزش میدهند، او را در سطوح مختلف به کار میگیرند، او را به جامعه معرفی میکنند و جامعه نیز او و برنامههایش را میشناسد و دست به انتخاب آن آدم میزند. اگر احیانا مدتی بعد نیز کار و رفتار نادرستی از این آدم سر زد و به تعهداتش عمل نکرد، آن نهاد تخصصی و حزب است که باید پاسخگو باشد. اما در جوامعی که افراد از طریق رسانههای دولتی با برنامه یا بدون برنامهای از پیش تعیینشده خودشان را به یک چهره تبدیل میکنند و وارد دور قدرت میشوند، فردا روزی اگر احیانا این آدم عملکرد خوبی نداشت، کسی نیست که پاسخگو باشد.
راه حل چیست؟
هر چیزی ساز و کار خاص خودش را دارد. برای ورود به عرصه سیاست نیز باید از راه درست و تخصصی وارد شد. سیاست در واقع علم تدبیر امور همگانی است. برای اینکه تدبیر امور همگانی صورت بگیرد، باید قدرت را در دست داشته باشید. برای رسیدن به قدرت نیز فرد باید وارد نظام تربیتی و جامعهپذیری شود تا از این طریق آموزش ببیند و سلسلهمراتبی را که لازم است طی کند تا به جامعه معرفی شود و در نهایت این احزاب هستند که برای نتایج بهبارآمده از برنامهریزیها، تصمیمگیریها و فعالیتهای آن فرد پاسخگو باشند.