فاطمه سیرجانی - همیشه آدمهایی هستند که در سختترین شرایط زندگی، با حرفها و کردارشان به آدم امید میدهند. آنهایی که با بودنشان در کنارت، بذر امید و آرزوهای بلند و گاه دستنیافتنی را در دلت میکارند. این آدمها حتی اگر در کشاکش روزگار و در متن اجتماع برای همیشه گم شوند، اما یادشان تا ابد در دل مانا خواهد ماند؛ درست مثل معلمانی که با شیوه درست و شناخت و پرورش استعدادها، دانشجویانی بهحق دانشجو و آیندهسازانی کاربلد تربیت کردهاند. محمدرضا حسینی، دانشجوی کارشناسیارشد معماری، یکی از جوانهای آیندهدار منطقه و از این دست جوان هاست. کسی که در کنار کار و درس و دانشگاه و موفقیتهای تحصیلی، ورزش را فراموش نکرده است. قهرمانی در رشته کیکبوکسینگ از افتخارهای امروز این جوان محله پنجتنآل عباست.
جامانده از تحصیل در مدارس نمونهدولتی
آخرین فرزند و تکپسر خانواده هشتنفره بودم. شرایط سخت زندگی از دلایل بیمیلی برخی بچههای این قسمت از شهر به تحصیل و ادامه دادن آن است. رفتن به سرکار و استقلال مالی اولویت بیشتر پسرهاست. سال پنجم، چون شاگرد اول کلاسمان بودم، از طرف مدرسه برای آزمون استعدادهای درخشان معرفی شدم. در آن آزمون رتبه خوبی کسب کردم، اما، چون برای حضور در این مدارس باید به منطقهای دیگر میرفتم، هزینههای سرویس و سختی رفتوآمد من را از این راه بازداشت.
طالب معماری بودم، طراحی خواندم
علاقه زیادی به معماری داشتم، اما متأسفانه در هنرستان مرشدیان رشته معماری تدریس نمیشد. برخلاف میلم رشته طراحی داخلی را انتخاب کردم. سال آخر هنرستان توجه و محبتهای یکی از دبیرها به نام مهندس قدمگاهی برای ادامه تحصیل و رفتن بهدنبال آنچه روزی آرزویم بود، یعنی مهندسی معماری، انگیزه بسیاری به من داد. ایشان که کارمند بنیاد مسکن بودند از من و یکی دیگر از دوستانم خواستند برای گذراندن دوره ۲۴۰ ساعت کارآموزی در کنار ایشان باشیم. در این دوره همراه با مهندس برای نقشهبرداری به روستاها و شهرستانهای اطراف مشهد میرفتیم. وقتی همراه با استادان به روستا میرفتیم و روستاییان من را هم که دانشآموزی بیش نبودم، «آقای مهندس» خطاب میکردند، در کنار معلمی دلسوز بودن و آن احترام و بزرگ داشت، حس خوبی به من میداد. از همان زمان بود که تصمیم گرفتم درسم را ادامه دهم.
آدمهای انگیزه بخش زندگی
همان حس خوب بزرگ دیدهشدن و آقای مهندس گفتنها و محبتهای معلم دلسوز، انگیزهای شد برای ادامه تحصیل محمدرضا در رشتهای که از بچگی به آن علاقهمند بود: بعد از گرفتن دیپلم تصمیم گرفتم ادامه تحصیلم در رشته معماری باشد. ۲ سال در دانشگاه در رشته معماری درسم را ادامه دادم؛ ۲ سالی که باحضور در کلاسهای تخصصی معماری استاد شهابی، انگیزه بیشتری برای ادامه تحصیل پیدا کردم. چون دانشجوی پیگیر و درسخوانی بودم، توجه این استاد به من بیشاز دیگر دانشجویان بود. گاه حتی اگر در تهیه کتابهای تخصصی به مشکل برمیخوردم، ایشان محبت کرده و کتاب را برایم تهیه میکردند. در هر زمانی هم که به مشورت نیاز داشتم، دریغ نمیکردند. محبتها و تشویقهایی که زمینهای برای ادامه تحصیلم در مقطع کارشناسی ارشد شد.
قهرمانی در کیکبوکسینگ
میدانستیم ورزشکار هم هست. خودش میگوید: یکی از ورزشهایی که بیشتر مناطق حاشیه شهر به سراغش میروند و معمولا در آن موفق هستند، رشتههای رزمی است؛ ورزش رزمی را از باشگاه صاحب الزمان (عج) محله پنجتن و مربیگری آقای خورسند شروع کردم. مربیام وقتی استعدادم را در این رشته دید، گفت: «جمعهها هم برای تمرین خصوصی سر تمرینات بچههای حرفهایتر حاضر شوم.» آن سال در مسابقات استانی سال ۹۱ شرکت کردم و موفق به کسب مقام اول در رده نوجوانان شدم. یکسال بعد موفق به حضور در مسابقات کشوری شدم و رتبه دومی مسابقات کیکبوکسینگ در رده جوانان را کسب کردم. همان سال در رده سنی خودم به لحاظ فنی بهترین مبارز شناخته شدم. اکنون هم در باشگاه آسنا زیرنظر استاد اولیهام آقای خورسند تمریناتم را ادامه میدهم.
محمدرضا مکثی میکند و توقفی کوتاه پیش میآید، تا از ماجرایی تعریف کند که درصورت محققشدن میتوانست تأثیر زیادی در آینده فعالیتهای ورزشیاش داشته باشد: بارها گفته بودند که شایستگی حضور در تیمملی را دارم و قرار بود به تیمملی دعوت شوم، اما این اتفاق نیفتاد. علتش هنوز هم برای خودم مشخص نیست.
اختراعی برای خانمهای خانهدار
این جوان پرتلاش و ورزشکار محله پنجتنآلعبا، این روزها در کنار کار و درس و ورزش در اندیشه ثبت یک اختراع است؛ اختراعی که بیشتر به کار خانمهای خانهدار میآید: یکی از دغدغههای خانمهای خانهدار، سر رفتن محتویات ظرفی است که روی شعله گاز است و اینکه خاموششدن شعله سبب پخش گاز در فضای خانه شود. اکنون با یکی از استادان درحال بررسی و تحقیق روی اختراعی هستیم که با ساخت آن، قبل از سرریزشدن محتویات ظرف، جریان گاز قطع شود. محمدرضا که از هشتسالگی در حرفههای مختلف خیاطی، مکانیکی و... کار کرده است و الان در شرکتی بهعنوان حسابدار فعالیت میکند، هنوز به معماری میاندیشد. او معتقد است اگر در جامعه هرکسی در جایگاه خود باشد و متناسب با تخصص و حرفهاش گام بردارد، بیتردید موفقیتش حتمی است.