در خیابان صدف آشنایی داریم که همیشه ناراضی است. هیچ وقت آرام نیست و هربار که او را میبینیم مثل فردی که از جنگ برگشته کلافه و عصبی است. هروقت هم که حرف میزنیم قبلش باید یک ربع به گله هایش از مراجعان بی ملاحظه مجتمع قضایی شهید کامیاب که خودروشان را جلو پارکینگ خانه اش پارک میکنند گوش بدهیم. یکی، دو بار که کارش گیر بوده و نمیتوانسته است خودرو خود را از پارکینگ خارج کند که این موضوع او را به شدت عصبانی کرده بود. او تنها یکی از ساکنان خیابان صدف است که از این وضعیت عاصی شده است. بسیاری از ساکنان این خیابان، به ویژه آنها که منزلشان نزدیک به دادگاه است، با چنین اوضاعی روبه رو هستند. درگیری هرروزه با مراجعان دادگاه که خودروهایشان را به دلیل نبود جای پارک مقابل پارکینگ خانهها پارک میکنند تنها یکی از مشکلات آن هاست.
درگیری برای به دست آوردن جای پارک
وقتی به خیابان صدف میرویم میبینیم اوضاع پیچیدهتر از آن است که تصور میکرده ایم. ساعت ۱۱ ظهر است و خیلیها نزدیک به ساختمان بزرگ و قدیمی مجتمع قضایی شهیدکامیاب در رفت و آمدند. در کوچه کنار مجتمع که یک طرفه است خودروها سپر به سپر هم پارک کرده اند و تعدادی از خودروها هم وسط خیابان در انتظار خالی شدن جای پارک روشن مانده اند. به زحمت از میان خودورهای روشن و منتظر میگذریم و تا انتهای کوچه میرویم. کوچه از سمت چپ به کوچه کناری راه دارد که آن کوچه هم یک طرفه شده است. این کوچهها از یک سال پیش و به دلیل آشفتگی و ترافیک شدید یک طرفه شده اند و پیش از آن اوضاع از این هم بدتر بوده است. در کوچه کناری هم جای پارک وجود ندارد و سر کوچه تعدادی خودرو به صورت غیرمجاز پارک کرده اند و فقط به اندازه عبور یک خودرو راه را باز گذاشته اند. از این کوچه هم عبور میکنیم و به کوچههای فرعی دیگر میرویم. اما ظاهرا پیدا کردن جای پارک در این محدوده مثل گنج ارزشمند است، چراکه به محض باز شدن یک جای پارک، چندخودرو که در کمین نشسته اند برای پر کردن فضا با هم رقابت میکنند. وقتی سعی میکنیم خودرومان را در فضایی که باز شده است پارک کنیم، رانندهای از پشت سر شروع میکند به بوق زدن و از پشت به خودرو ما میزند. این همان جرقه آتش درگیری است که در خیلی مواقع سر پیدا کردن جای پارک بین مردم روشن میشود. بحثمان بالا میگیرد و بالاخره مرد موفق میشود خودروی خود را در فضای خالی پارک کند. پس از آنکه متوجه میشود خبرنگاریم و برای تهیه گزارش از همین وضعیت در اینجا هستیم، سر درددلش باز میشود و میگوید: وقت دادرسی دارم و تا چنددقیقه دیگر جلسه شروع میشود، اما دریغ از جایی که بتوانم خودرو خود را پارک کنم. دفعه پیش هم که آمدم با یک نفر دیگر درگیر شدم. اما دفعه بعد تاکسی میگیرم. این طوری فایدهای ندارد.
خودروهایی که داخل پارکینگهای منازل گیر میکنند
علامت «پارک ممنوع» تقریبا روی همه خانهها هست. اما ظاهرا این علائم قدرت بازدارنگی کافی برای جلوگیری از پارک خودروها مقابل پارکینگ خانهها را نداشته اند، چرا که مقابل تعداد زیادی از همین خانهها خودرویی پارک شده است. درِ یکی از همین خانهها را میزنیم. مرد میان سالی در را باز میکند، اما قبل از هرچیز چشمش به خودرو پارک شده مقابل پل خانه اش میافتد و میپرسد:ماشین شماست؟ از در بیرون میآید و اطراف را نگاه میکند. از مردی نیز که همان نزدیکی هاست همین سؤال را میپرسد و آن مرد سری به نشانه نفی تکان میدهد. بعد از اینکه کمی آرام میشود درباره معضل هرروزه اش میگوید: این گرفتاری هرروز ماست. خیلی وقتها در خانه گیر میکنیم و نمیتوانیم ماشین را از پارکینگ بیرون بیاوریم. نمیتوانم وگرنه اثاثم را جمع میکردم و از این محل میرفتم. شاید باور نکنید، اما خیلی وقتها برای اینکه صبحها به مشکل نخورم خودروام را جلو در خانه خودم پارک میکنم. فکر کن پارکینگ داشته باشی و ماشینت را بیرون پارک کنی! خنده دار است. کمی جلوتر زن سال خوردهای مشغول بحث کردن با مرد جوانی است که از شدت عصبانیت سرخ شده است. مرد که از پروندههای داخل دستش معلوم میشود از مراجعان دادگاه است، سر زن فریادی میکشد، داخل خودرو مینشیند و با سرعت از آنجا میرود. زن سال خورده که هنوز میلرزد میگوید: دیگر خسته شده ایم. هرروز ماشین خود را میچسبانند به در خانه ما و نمیتوانیم از در عبور کنیم.
درگیری در گره ترافیکی
صدای بوق خودروها قطع نمیشود. ۲خودرو در ۲ طرف خیابان دوبله پارک کرده اند. ۲ خودرو هم شاخ به شاخ شده اند. راننده پراید در ماشین را باز میکند، یک پایش را بیرون میگذارد و دستش را بالا میآورد. راننده پژو هم از آن طرف سرش را بیرون میآورد و فریاد میزند. درگیری بالا میگیرد. چند راننده از خودروها پیاده میشوند و آنها را از هم جدا میکنند. صاحب مغازهای در خیابان صدف میگوید: این داستان همیشگی ماست. خودروها خلاف میآیند، خلاف پارک میکنند و زیر بار هیچ نظمی هم نمیروند. او ادامه میدهد: برایم عجیب است که چطور یک مرکز قضایی به این بزرگی پارکینگی برای مراجعان ندارد و عجیبتر اینکه چرا مسئولان برای این وضعیت فکری نمیکنند؟ اینجا غیر از دادگاه چند اداره دولتی دیگر هم وجود دارد که همگی مشکل پارکینگ دارند، اما مراجعان مرکز قضایی خیلی زیادند و بیشتر مشکلات ترافیکی اینجا به دلیل وجود همین دادگاه است. یکی دیگر از شهروندان نیز با تأکید بر اینکه این مرکز قضایی باید جابه جا شود میگوید: لطفا به مسئولان بگویید برای جابه جایی این مکان فکری کنند. دیگر اعصابی برای مردم اینجا نمانده است.
جابه جایی مرکز قضایی فعلا اولویت ندارد
برای پیگیری گله اهالی خیابان صدف از ترافیکهای ناشی از وجود چند ساختمان دولتی، به ویژه مرکز قضایی شهید کامیاب در این خیابان، با رئیس اداره ترافیک شهرداری منطقه ۱۱ تماس میگیریم. عباس دلیر با پذیرش بار ترافیکی شدید (به ویژه در ساعات اداری) میگوید:ساختمان دادگاه جزو ساختمانهای قدیمی این منطقه است که در کنار برخی دیگر از سازمانهای دولتی در سالهای پیش ساخته شده است. این ساختمانها قدیمی هستند و با وجود اینکه این منطقه در گذشته دارای طرح تفصیلی بوده، بدون در نظر گرفتن طرح در منطقه مسکونی و بدون پارکینگ ساخته شده اند.
به گفته او شهرداری اقداماتی برای ساماندهی بار ترافیکی این خیابان انجام داده است که از آن جمله نصب تابلوهای توقف ممنوع در برخی نقاط و یک طرفه کردن خیابانهای صدف یک تا ۴ است. همچنین در سال آینده طرحی برای احداث لچکی در ورودی صدف ۳ در دست اقدام است که میتواند اندکی از آشفتگی ترافیکی این خیابان کم کند.
دلیر در پاسخ به خواسته مردم درباره جابه جایی این مرکز قضایی نیز میگوید: قطعا مسائل این محدوده تنها با جابه جایی دادگاه حل میشود، اما اکنون در منطقه ۱۱ اولویت مهم دیگری وجود دارد و آن زندان مرکزی است. درحالی که سالها پیگیر جابه جایی زندان هستیم، هنوز پیگیری هایمان نتیجه نداده است.