جوابیه فرودگاه مشهد در پی سرگردانی مسافران دبی (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) موفقیت قرارگاه عملیاتی خدمت به زائران نوروزی با همدلی و همکاری تمام دستگاه‌ها مأموریت قرارگاه عملیاتی خدمت به زائران نوروزی چهل‌روزه بود تشرف پنج میلیون زائر به حرم مطهر رضوی در شب‌های قدر کاهش ٢۶ درصدی تصادفات جاده‌ای خراسان رضوی در نوروز ۱۴۰۳ بهره‌برداری پارکینگ طبقاتی ١۵٠٠ واحدی میدان شهدا تا انتهای بهار ۱۴۰۳ مراسم شکرانه خدمت قرارگاه عملیاتی زائران نوروزی مشهد برگزار شد دبیرکل مجمع شهرداران کلانشهر‌های ایران: صنعت حمل‌ونقل در کلانشهر‌ها و مراکز استان‌ها به‌زودی برقی‌سازی می‌شود + فیلم تلاش مدیران شهری کلانشهرهای کشور برای ایجاد نشاط اجتماعی نشست مجمع شهرداران کلانشهر‌ها و مراکز استان‌ها به میزبانی مشهد | کلانشهر‌های ایران مهیای برپایی جشن‌های دهه کرامت + فیلم درباره یادگار آذربایجانی‌ها در مشهد شهردار تهران و رئیس مجمع شهرداران کلانشهر‌های ایران: فعلا نمی‌توان در مورد مطالبات شهرداری‌ها به‌طور شفاف صحبت کرد + فیلم صدور ۲ هزار اخطاریه ایمنی ساخت‌وساز در برخوردارترین منطقه مشهد رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در مشهد: میدان‌داری مردم در عرصه‌های مختلف کلانشهر مشهد مشهود است نگاهی به وعده‌های مسئولان شهر مشهد برای سال ۱۴۰۳ طرح جدید شهرداری مشهد برای واگذاری موتورسیکلت برقی ۲ هفته دیگر نخستین اتوبوس برقی شهری مشهد تست می‌شود شهردار مشهدمقدس در مجمع شهرداران کلانشهر‌های ایران: ۱۵ همت مطالبات ثبت شده شهرداری مشهد از دولت است + فیلم برگزاری اولین جلسه ملاقات مردمی با شهردار مشهدمقدس در سال جدید ورود بیش از ۴۵۰ دستگاه اتوبوس در ناوگان اتوبوسرانی مشهد
سرخط خبرها

دلال‌های علاف و حلیم‌هایی که قاز می‌کشید | نگاهی به ۲ پیشه از حرفه‌های رایج در مشهد قدیم

  • کد خبر: ۴۶۷۸۰
  • ۲۳ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۱
دلال‌های علاف و حلیم‌هایی که قاز می‌کشید | نگاهی به ۲ پیشه از حرفه‌های رایج در مشهد قدیم
محمود ناظران‌پور - تاریخ‌پژوه
«علافی» از شغل‌هایی است که در قدیم بسیار بیشتر از امروز رواج داشت. مغازه‌های علافی در مشهد قدیم، عموما نزدیک دروازه‌ها مانند دروازه پایین‌خیابان، دروازه‌قوچان و دروازه نوغان بودند. علافی، به کار فروش علوفه گفته می‌شد و شامل فروش جو و گندم و ارزن و امثال آن هم می‌شد. علاف‌ها که غالبا افراد ثروتمندی بودند، به‌جز این فعالیت‌ها دستی هم در تجارت داشتند؛ یعنی اجناس و تولیدات روستاییان و مالداران و باغداران را سلف‌خری یا پیش‌خرید می‌کردند. در زمستان که زارعان برای گذران امور خود، به پول نقد احتیاج داشتند، با قراردادی فی‌مابین، به آنان مبالغی به‌عنوان «تقاوی» یعنی یاری‌رسانی، می‌پرداختند. کشاورز‌ها و مالداران، شیر، پشم، صیفی‌جات، خربزه، میوه و هرآنچه حاصل می‌کردند، به علافان می‌دادند یا از طریق ایشان می‌فروختند. جالب آنکه هر دو طرف هم کمترخلف وعده می‌کردند و به حلال و حرام معتقد بودند؛ به‌ویژه روستاییان.
 
درکنار این، حرفه دلالی هم بود که در گویش مشهدی به آن «دلّاری» می‌گفتند. این واژه امروز در عالم اقتصاد و در فضای اجتماعی، معنای چندان پسندیده‌ای ندارد و عموما به رفتار کسانی اطلاق می‌شود که بی‌هیچ فعالیتی، سود‌های کلانی به جیب می‌زنند، اما در گذشته این‌طور نبود. دلال‌ها افرادی بودند چرب‌زبان و آشنا با همه فروشندگان و خریداران خرد و کلان شهر. آن‌ها اجناس را رویت، معرفی و مبادله می‌کردند و «دو سر دلاری» می‌گرفتند و همیشه هم موقع دریافت دستمزدشان، جاروجنجال و جروبحث به راه بود، با این حال هیچ‌گاه ندیدم که در کارشان دروغ و ریاکاری باشد. دلالی شغل بسیار پرزحمتی بود و آدم‌های دلال، بیشتر از این سر شهر به آن سر شهر درحال دویدن و رفت‌وآمد بودند. بخشی از دلال‌ها هم بین بالاخیابان و ته‌خیابان کار می‌کردند و معمولا اقلام موردنیاز کاسب‌های بالاخیابان را از علاف‌های ته‌خیابان تامین می‌کردند. «دلوسازی» از دیگر مشاغل متداول در قدیم بود که در گویش مشهدی به آن «دول‌سازی» می‌گفتند. دلو، ابزار پرکاربردی در زندگی قدیم بود. هنوز هم در بنایی و چاه‌کنی و... دلو، ابزاری کارآمد و پرکاربرد است و مشتری‌های خودش را دارد. دلوسازی یک کار فنی بود و به خبرگی نیاز داشت. دلو‌ها دو گونه بود. یکی قدری کوچک‌تر برای حمل خاک و گل از چاه و قنات و دیگری بسیار بزرگ با گنجایش بیش از ۵۰ لیتر آب برای آب کشیدن از چاه‌های عمیق.
 
اوایل، دلو یا دول را از حلبی می‌ساختند یا در پاره‌ای موارد، مثل کار مقنیان، از شکمبه گاو. غش حلیم هم از همین شکمبه‌ها حاصل می‌شد. افرادی که حلیم ارزان می‌فروختند، به‌جای گوشت، از شکمبه گوسفند که تار‌های بلند دارد و کش می‌آید (در گویش مشهدی: قاز می‌کشد)، استفاده می‌کردند که البته عمومیت نداشت و کار ناپسندی بود. دلوی که از شکمبه گاو درست می‌شد، شاید تا ۲۰ من، خاک و سنگ را می‌توانست از ته چاه بالا بیاورد. دورش یک حلقه آهنی بود که دهنه دلو به حساب می‌آمد. از دو طرف این حلقه فلزی، طناب رد می‌کردند که می‌شد دسته دلو و ریسمان را به آن می‌بستند و با چرخ چاه، خاک و سنگ را بالا می‌آوردند. یادم می‌آید در همین مقبره خواجه‌اباصلت که در دامنه کوه‌های خشک «چینگ‌کُلاغ» قرار دارد، چاهی به عمق شاید ۱۰۰ متر حفر کرده بودند تا به آب رسیده بود. بر فراز چاه، قرقره‌ای بزرگ وجود داشت که همیشه روغن‌کاری می‌شد و دور آن ریسمانی برای همان ژرفا پیچیده بود. بغل آن منبعی بلند ساخته بودند و فردی هم بود که آن دول بزرگ آب را در منبع خالی می‌کرد.
 
در سوی دیگر، زمین را به‌طور مورب، شیب‌دار حفر کرده بودند و اسبی را بر گردنش، وسیله‌ای محکم و نرم (خاموت) استوار کرده بودند و سر طناب محکم پنبه‌ای را بر گردن اسب بسته بودند. حیوان نجیب در سرازیری آن گودال به راه می‌افتاد و دول ۵۰ منی آب را بالا می‌کشید. دول را هم همان فرد در منبع خالی می‌کرد و اسب، سبکبار از آن شیب بالا می‌آمد و باز تکرار و تکرار تا منبع پر می‌شد. این برنامه برای مردم و البته بچه‌ها بسیار دیدنی بود. بعد‌ها که اتومبیل وارد کشور شد و ماشین‌ها بیشتر و بیشتر شدند، دلوسازها، از لاستیک اتومبیل برای ساخت دلو استفاده می‌کردند. آن‌ها آج لاستیک‌ها را با گزن جدا می‌کردند و از قسمتی که الیاف محکم دارد، دول درست می‌کردند و کم‌کم استفاده از شکمبه گاو منسوخ شد. این شغل هنوز هم کم‌وبیش رواج دارد؛ هرچند تعداد کسانی که به این حرفه می‌پردازند، بسیار کم شده است. در مشهد به این دول‌ها، «دول جیری» می‌گفتند و الان هم می‌گویند. در مشهد به هرچه کشسان باشد و از تیوب ماشین ساخته شده باشد، «جیری» می‌گویند.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->