آسیب شناسی خشم و راهکارهای کاهش خشونت در جامعه کشف راز قتل جوان ۴۰ ساله به دست بادیگاردها در مشهد کشف ایمپلنت‌های قاچاق در تهران قتل خونین مدیر یک شرکت‌ لوازم آرایشی در برج ۲۰ طبقه‌اش به دست دوست صمیمی! ممنوعیت عرضه رایگان کیسه‌های پلاستیکی در فروشگاه‌های زنجیره‌ای|مشهد، شهر پیشگام در مدیریت پسماند است سرگردانی مسافران «فلای دوبی» در فرودگاه مشهد دستگیری یک قاچاقچی و کشف ۵۶۶ کیلوگرم مواد مخدر از یک دستگاه تریلی در هنگ مرزی تایباد یک کشته و چهار مصدوم بر اثر تصادف با تریلر در جاده تربت حیدریه (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) کشف ۲ کیلو و ۸۵۰ گرم مواد مخدر صنعتی در گمرک دوغارون کمبود ۶ هزار لیتر آب برثانیه در مشهد برای تابستان ۱۴۰۳ طبیعت‌گردان گرفتار در قوچان امدادرسانی شدند (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) جان باختن ۶ نفر براثر انفجار کپسول گاز در ترمینال شرق تهران (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) وضعیت مطلوب واکسیناسیون دام در خراسان‌رضوی طی سال گذشته تنهایی خطر مرگ را دو برابر افزایش می‌دهد دستگیری متهمان سایبری کنکور که ۱۰۰ هزار «تتر» از داوطلبان دریافت کرده بودند ویدئو | اصلاح احکام رتبه‌بندی ۱۰۰ هزار معلم بازنشسته پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (٣٠ فروردین ١۴٠٣) | بارش باران در اوایل هفته آتی دو کارمند شرکت حفاظتی قتل مرد معتاد در مشهد را انکار کردند + عکس همه چیز درباره «چای»، اصیل‌ترین نوشیدنی ایرانی اعتبارات قطره‌چکانی، زخم‌های بخش درمانی مشهد را التیام نمی‌دهد | بودجه پروژه‌های بیمارستانی امسال فقط ۲۴۰ میلیارد تومان
سرخط خبرها

روایتی از خانواده‌های زندانیان نیازمند که در  انتظار گره گشایی هستند

  • کد خبر: ۱۱۰۱۳۳
  • ۰۵ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۲
روایتی از خانواده‌های زندانیان نیازمند که در  انتظار گره گشایی هستند
آن‌ها قربانیان پنهان مجازات یک زندانی هستند که گناهی ندارند. از باب همین نیازمندی مادی و معنوی خانواده‌های زندانیان، یک روز را در تقویم رسمی کشور به نام «نسیم مهر» برای توجه و کمک به این خانواده‌ها نام گذاری کرده اند.

محدثه شوشتری | شهرآرانیوز؛ زندانی پشت میله‌های زندان مجازات می‌کشد و اعضای خانواده اش پشت دیوار‌های زندان به نوعی دیگر مجازات می‌شوند؛ بی پولی، نگاه منفی جامعه، برچسب خانواده زندانی، تنهایی و سخت‌تر از همه انتظار... اعضای خانواده یک زندانی از مادر، پدر، همسر و فرزند که گاهی نوزادی چندماهه است یا کودک، نوجوان و جوان، همه زیر تیغ این مجازات می‌روند.

آن‌ها قربانیان پنهان مجازات یک زندانی هستند که گناهی ندارند. از باب همین نیازمندی مادی و معنوی خانواده‌های زندانیان، یک روز را در تقویم رسمی کشور به نام «نسیم مهر» برای توجه و کمک به این خانواده‌ها نام گذاری کرده اند. به مناسبت فرارسیدن این روز به سراغ چند خانواده زندانی رفته ایم و در ادامه با مدیر انجمن حمایت از زندانیان مشهد گفتگو کرده ایم.

خواستگارانی که رو برمی گردانند

مائده دانشجوی ترم دوم رشته حسابداری است. همیشه شاگرد زرنگ بوده است و شاید اگر بعد از زندان رفتن پدرش در بحران‌های روانی و وضع سخت معیشت خانواده قرار نمی‌گرفت، به جای دانشگاه علمی کاربردی حالا در دانشگاه دولتی درس می‌خواند. پدر مائده از بنکدار‌های موادغذایی بوده که با بدهی سنگین و ورشکستگی مالی و شکایت طلبکارانش از سال ۱۳۹۷ به زندان افتاده است.

مادرش نگران ازدواج و آینده مائده است و می‌گوید: هم کلاسی‌های دخترم نمی‌دانستند که پدرش در زندان است. یکی شان مائده را برای برادرش در نظر داشت و یک جلسه با خانواده شان هم به خواستگاری آمدند. وقتی از پدر مائده و شغلش جویا شدند و اینکه برای صحبت حتما در جلسات بعدی باشد، حقیقت را گفتیم. همان جا رنگ رخسار از چهره پسر و مادرش پرید و رفتند و دیگر پشت سرشان را هم نگاه نکردند. غصه می‌خورم که چرا دختر باهوش و با حجب وحیایی مثل مائده باید پاسوز زندانی بودن پدرش شود.

این همسر زندانی می‌گوید: کسانی که می‌فهمند پدر مائده در زندان است، از ازدواج با او منصرف می‌شوند. کسانی هم که به خواستگاری و ازدواج اصرار دارند، بیشترشان سوءاستفاده کنندگان از وضعیت زندگی ما هستند؛ با خودشان می‌گویند، چون پدر دختر در زندان است، به ازدواج با هرکسی راضی خواهد شد. همین شب عیدی یکی از همسایه‌ها برای پسر ۳۵ساله معتاد ولگردش به خواستگاری دخترم آمد و رک وپوست کنده گفت برای پسرم اهمیت ندارد که پدر دختر در زندان است. من هم در جواب گفتم، ولی برای ما اهمیت دارد که دخترمان را به پسر معتاد ولگرد ندهیم. هستند از این موارد که در خانه را می‌زنند، اما خواستگار مناسب هیچ وقت به دلیل زندان بودن همسرم در خانه را نمی‌زند.

چشم انتظار کمک انجمن حمایت از خانواده‌های زندانیان

مادر مائده در چهار سالی که همسرش در زندان بوده، با کارکردن در آشپزخانه یک رستوران سعی کرده است دست کم نان شب و معیشت روزمره زندگی را فراهم کند، اما هزینه‌ها خیلی بیشتر از درآمد روزمزد او بوده است. هزینه‌های تحصیل چهار فرزند، اجاره خانه، خوراک و پوشاک چیزی نبوده است که با حداکثر درآمد یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومانی او تأمین شود. دست به دامن انجمن حمایت از زندانیان شده و زیر پوشش آنان قرار گرفته است.

او درباره کمک‌های این انجمن می‌گوید: مشاوره رایگان تحصیلی فرزندانم و مشاوره برای افسردگی پسر خردسالم جزو کمک‌های غیرنقدی بوده است. بعد از کرونا که مدتی بازار رستوران‌ها کساد شد، از طریق آموزشگاه زیرنظر انجمن حمایت از زندانیان، خیاطی آموختم و مدتی در یک کارگاه تولیدی ماسک کار کردم؛ اما، چون درآمدش اندک بود، دوباره بعد از راه افتادن کار در رستوران‌ها به همان کار قبلی ام برگشتم. بدهی همسر او بیشتر از ۴۵۰ میلیون تومان است که اگر خیری پیدا شود و در پرداخت کمک کند، می‌تواند دوباره بالای سر خانواده برگردد تا هم مشکلات معیشت خانواده حل شود و هم برای آینده فرزندانشان نگرانی کمتری داشته باشند.

دنبال فروش بچه ام بودم!

سمیرا دو دختر کلاس اولی و سومی دارد. همسرش به جرم فروش موادمخدر از دو سال پیش به زندان افتاده است. ۲۸ سال بیشتر ندارد و، چون از هفده سالگی ازدواج کرده است، نه مدرک دانشگاهی خاصی برای پیداکردن شغل دارد، نه مهارت خاصی برای اشتغال آزاد. خانه دار است و بعد از رفتن همسرش به زندان، برای تأمین نان شب و اجاره خانه و خرج دختربچه هایش درمانده است. به واسطه ملاقات‌های شرعی در زندان مشهد، سال پیش دختر سومش را هم باردار شده است. این همسر زندانی می‌گوید: وقتی نان شب همان دو دختربچه را هم به زور با کمک گرفتن از این خیر و آن خیر و انجمن حمایت از زندانیان مشهد جور می‌کردم، تصمیم گرفتم دختر توراهی ام را به خانواده‌ای خوب و مرفه بفروشم تا مثل این دوتا بی گناه دیگر، خیلی از شب‌ها گرسنه نخوابد.

یکی از آشنا‌های دورمان در خارج از مشهد برای خرید بچه ام با مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان راضی و قرار شد بعد از زایمان بلافاصله نوزاد را تحویل آن‌ها بدهم و دیگر باهم ارتباطی نداشته باشیم. آن‌ها سال‌ها بود که هرچه دنبال درمان بودند، بچه دار نشده بودند. چندسالی هم هست که در نوبت دریافت نوزاد از بهزیستی هستند، اما هنوز نوبتشان نشده است و نگران این بودند که سنشان خیلی زیاد شود. اوضاع خانوادگی و مالی شان خوب بود. با اینکه به آن‌ها قول فروش داده بودم، هرشب بعد از خواب بچه‌ها در تنهایی اشک می‌ریختم. منتظر یک معجزه و کمک بودم تا به فروش بچه ام نرسم.

دو هفته مانده بود به زایمانم که از طریق یکی از افرادی که با انجمن کمک به زندانیان ارتباط داشت، به خیری معرفی شدم و او قول پرداخت یک سال هزینه‌های نوزاد و خودم را داد. به آن آشنای دور زنگ زدم و گفتم از فروش نوزادم پشیمان شده ام.
این همسر زندانی می‌گوید: واقعا اگر این خیر و وساطت انجمن حمایت از خانواده‌های زندانیان نبود، مشکلات زندگی ام بیشتر از حالا بود. نوزاد سمیرا حالا سه ماهه شده است و او دیگر حتی برای یک ثانیه هم حاضر نیست به فروش جگرگوشه اش در هر شرایطی فکر کند.

مادر زندانی، در انتظار نسیم مهر

تحمل زندان برای مرد‌هایی که پدر هستند هم سخت است، چه برسد به زنان مادر. برای زنی که مادر است و زندانی، سال‌ها دور از خانه بودن و دیدن فرزندانش از پشت اتاقک شیشه‌ای یا سالن ملاقات، تنی از فولاد را هم آب می‌کند به ویژه اینکه اگر زندانی جرائم غیرعمد باشد، نه مجرم و کلاهبردار و یاغی و قاتل. زندانی جرائم غیرعمد معمولا بر اثر حادثه‌ای یا از ناآگاهی و نبود مدیریت درست در شغلی، سرنوشتش به پشت میله‌های زندان می‌کشد.

امیرمحمد هجده ساله است و یک سالی از زندان رفتن مادرش می‌گذرد. برای او و دو خواهر دیگرش شاید اصلا معنی نداشته باشد که چرا زندان باید جای مادران باشد، اما از بد روزگار و اشتباهات مادرش در راه انداختن یک کسب وکار بدون حساب وکتاب دقیق، زندگی شان به اینجا رسیده است. زهره، مادر امیرمحمد، بعد از جداشدن از پدر معتاد و بیکارش تصمیم به راه اندازی یک کارگاه تولیدی لباس بچگانه می‌گیرد. با اندک سرمایه از طریق فروش طلاهایش کار پرریسکی را شروع می‌کند.

برای خرید چهارده چرخ خیاطی، پول رهن کارگاه خیاطی و تجهیزات موردنیاز کارگاه از یکی از آشنایان پول قرض می‌گیرد و در ازای آن با احتساب سود یک ساله، سفته‌ای به مبلغ ۳۰۰ میلیون تومان می‌دهد. درنهایت کارگاه تولیدی اش نمی‌چرخد و موعد تسویه حساب پول قرضی می‌رسد. زهره در این کسب وکار ضرر سنگینی هم کرده بود. چرخ خیاطی‌ها را برای فروش می‌گذارد، اما با یک سوم قیمت در بازار دست دوم فروشی‌ها مشتری پیدا نمی‌شود که آن هم می‌شود ضرر در ضرر. درنهایت با شکایت فردی که از او پول قرض گرفته بود، به زندان می‌افتد.

مبلغ بدهی او ۲۸۰ میلیون تومان است و در انتظار کمک خیران برای آزادی است. امیرمحمد، فرزند این مادر زندانی، از روز‌های سخت زندگی بدون پدر و مادر می‌گوید و اینکه اگر یاری انجمن حمایت از زندانیان نبود، آن‌ها باید چادرخواب می‌شدند. آن‌ها اکنون یک مستمری ماهانه برای امرارمعاش دریافت می‌کنند و یک کمک برای تأمین اجاره خانه.

چشم انتظار نسیم مهر

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->