صفحه نخست روزنامه‌های کشور - شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ سعدی زیر سایه نام حافظ و فردوسی کارگردان آپارتچی: ما انتظار حضور پرشور مردم برای دیدن فیلم آپاراتچی را داریم  اکران مردمی فیلم سینمایی آپاراتچی در سینما هویزه مشهد+ فیلم واکنش «احسان علیخانی» به انتشار عکس جنجالی‌اش + تصاویر اکران مردمی فیلم آپاراتچی در مشهد با حضور بازیگران و عوامل فیلم (جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳) تئاتر "un۱۲"، با داستان رنج کردها از رژیم بعث در مشهد به روی صحنه رفت آغاز پخش بین‌المللی «اَبله» | روایتی از زندگی یک دختر کوتاه قامت در خوابگاه! معرفی اعضای جدید هیئت‌مدیره انجمن صنفی تهیه‌کنندگان فیلم بلند مشهد فصل جدید «زخم کاری» چه زمانی پخش می‌شود؟ سرمایه ادبی ایران | درباره سیدعلی موسوی گرمارودی، شاعر، نویسنده و محقق به بهانه زادروزش فصل ایران باستان سریال «سلمان فارسی» کلید خورد لئوناردو دی‌کاپریو و جنیفر لارنس در فیلم جدید اسکورسیزی هم‌بازی می‌شوند نقدی به رئالیتی شو «اسکار» مهران مدیری
سرخط خبرها

خاطراتی از مرحوم دکتر احمد مهدوی دامغانی

  • کد خبر: ۱۱۳۰۵۸
  • ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۷
خاطراتی از مرحوم دکتر احمد مهدوی دامغانی
به یاد دارم که در سال‌های جوانی در مدرسه سپهسالار با مرحوم مطهری، محیط طباطبایی و دکتر مهدوی جمع می‌شدیم و جلساتی داشتیم. در یکی از آن جلسات رهبر معظم انقلاب هم آمدند. استاد مهدوی دامغانی علاقه بسیاری به شعر عرب داشت و وقتی وارد مدرسه دار‌الفنون می‌شد با صدای بلند شعر عربی از معلقات را زمزمه می‌کرد.

دکتر مهدی محقق (رئیس سابق انجمن آثار و مفاخر فرهنگی) | شهرآرانیوز - دکتر احمد مهدوی دامغانی، فرزند برومند مرحوم آیت‌ا... شیخ محمد کاظم دامغانی، از بزرگان مدرسان حوزه علمیه مشهد متوفی ۱۳۶۰ خورشیدی می‌باشد. در سال‌های ابتدایی تحصیل در نظر داشتم که اگر در مشهد برای ادامه تحصیل بمانم، از درس ۲ مدرس بزرگ فقه و اصول آن شهر، یعنی مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی و مرحوم حاج شیخ محمدکاظم دامغانی، رضوان ا... علیهما، استفاده کنم و چند صباحی هم به درس این ۲ بزرگوار رفتم، ولی متأسفانه در مشهد نتوانستم بمانم و به تهران برگشتم و این فرصت پیش آمد که تحصیلات خود را در فقه و اصول و فلسفه و کلام نزد بزرگان و مشایخ تهران ادامه دادم و با نام‌نویسی در دانشکده علوم معقول و منقول در جریان دروس دانشگاهی و اخذ مدرک تحصیلی قرار گرفتم. من و دکتر مهدوی با ۴ واسطه به یک جد به نام ملا محمدرضا می‌رسیم. ایشان در سال ۱۳۲۵ خورشیدی از مشهد به تهران آمد و وارد دانشکده معقول و منقول شد و پیش از آن دروس حوزوی را تا «کفایه» در مشهد خوانده بود و با تلمذ نزد ادیب نیشابوری علاقه و وابستگی استواری با ادبیات عرب داشت. او محل اقامت خود را در حجره من در مدرسه سپهسالار قدیم قرار داد و ما رفیق مسجد و گرمابه و گلستان گشتیم. برنامه‌های کتاب‌خوانی متون فارسی و عربی برای خود ترتیب دادیم. گذشته از درس فقه مرحوم مدرس تبریزی و ادبیات عرب مرحوم بدیع‌الزمانی، من و ایشان هردو تاریخ و تقویم را نزد مرحوم ذبیح بهروز خواندیم. از خاطرات من با ایشان اینکه در سال ۱۳۲۶ خورشیدی که مصمم شدم برای تحصیل به مشهد بروم، با هم عازم سفر شدیم و من به جهت خویشی و محبت مرحوم حاج شیخ به خانواده ما، به منزل ایشان وارد شدم و در نخستین روز که آن مرحوم با دست خود نخستین عمامه‌ام را پیچید و بر سرم نهاد، احمدآقا که در کناری نشسته بود با لبخند گفت: «اللهم توجه بتاج الکرامه.»

خاطره دیگر که به سال‌های ۲۳- ۱۳۲۲ برمی‌گردد آنکه احمدآقا برای دیداری کوتاه به تهران آمد و به منزل ما وارد شد. من در آن ایام به مصداق گفته بیهقی که «هیچ نبشته نیست که آن به یک بار خواندن نیرزد» هرچه به دستم می‌رسید می‌خواندم. از جمله، کتابچه‌ای موسوم به «دعانامه» و «نفرین‌نامه» کفاش خراسانی در میان اوراق و کتاب‌هایم بود. روزی خط احمدآقا را در گوشه چپ صفحه اول آن دیدم که نوشته بود: «حیف از پسر فاضلی مثل مهدی‌آقا که این مزخرفات و خزعبلات را بخرد و بخواند.» افسوس و صد افسوس که در جهان غرب از علم سرشار و بحر زخار این ادیب دانشمند استفاده می‌شود، ولی دانشجویان کشور ما باید از این نعمت محروم بمانند.

به یاد دارم که در سال‌های جوانی در مدرسه سپهسالار با مرحوم مطهری، محیط طباطبایی و دکتر مهدوی جمع می‌شدیم و جلساتی داشتیم. در یکی از آن جلسات رهبر معظم انقلاب هم آمدند.

استاد مهدوی دامغانی علاقه بسیاری به شعر عرب داشت و وقتی وارد مدرسه دار‌الفنون می‌شد با صدای بلند شعر عربی از معلقات را زمزمه می‌کرد. در آن زمان ما مرحوم بدیع‌الزمانی کردستانی را نیز کشف کردیم. او دبیر دبیرستان دارالفنون بود و از مسلط‌ترین کسان به متون نظم و نثر عربی بود که من در عمرم دیده بودم. من و دوست دیرینم آقای دکتر مهدوی دامغانی متون مهم عربی از جمله «مقامات» حریری و «حماسه» ابوتمام و دیوان بحتری و ابوتمام و بسیاری از قصاید متفرقه از قبیل «لامیة العرب» و «لامیة العجم» و «برده» بوصیری را نزد او خواندیم. مشکلاتی را در ادب عربی برای ما حل کرد که بزرگ‌ترین استادان ادب عرب کشور‌های عربی از حل آن عاجز بودند؛ لذا وقتی دانشگاه تهران اعلان کرده بود که دبیری برای تدریس ادبیات عرب لازم دارد و برای داوطلبان امتحان برگزار می‌کند، من و دکتر شهیدی و دکتر مهدوی دامغانی که از همه داوطلبان شاخص‌تر بودیم از دکتر علی‌اکبر سیاسی، رئیس دانشکده، خواستیم که امتحان را لغو کند و از آقای بدیع الزمانی رسما برای تدریس دعوت به عمل آورد. دانشکده ادبیات یک دبیر عربی می‌خواست که ۳ نفر از جمله بنده، جعفر شهیدی و آقای دامغانی بودیم، اما در نهایت، به این نتیجه رسیدیم که آقای بدیع‌الزمانی از همه ما پیش‌کسوت‌تر است. به همین منظور، پیشنهاد استادی ایشان را دادیم که مرحوم همایی گریه می‌کرد و می‌گفت: کاش در زمان ما هم جوانمردانی مثل شما بودند که حق استادی را رعایت می‌کردند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->