هنر و ظرفیت مناسکی عاشورا

  • کد خبر: ۱۱۸۴۸۷
  • ۰۳ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۸
هنر و ظرفیت مناسکی عاشورا
محمدجواد استادی - پژوهشگر مطالعات فرهنگی

در نگاهی عمومی، می‌توان دین را کهن‌ترین و برجسته‌ترین الگویی تصور کرد که در جست وجوی پیوند انسان زمینی با پروردگار و هدایت او به سوی جهانی برتر و همراه با سعادت است. بر این بنیاد دین به طورکلی در همه دوره‌های تاریخی، فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در زیست انسان جایگاهی ویژه داشته است، تابدان جاکه تعالیم و آموزه‌های دینی همواره در ابعاد و بخش‌های گوناگون زندگی افراد، بروز و ظهور یافته است.

مروری بر تاریخ هنر به خوبی نشان می‌دهد که هنر همواره زبانی رسا و تأثیرگذار برای طرح مبانی و مناسک و ظرفیت‌های دینی بوده است، به طوری که می‌توان مدعی شد رشد و گسترش بسیاری از قالب‌های هنری در طول تاریخ با مفاهیم و درون مایه‌های دینی در پیوند بوده است.

درکنار طرح مسائل درون مایه‌ای دینی، هنر در شکل گیری و نمود مناسک نیز حضوری پررنگ و انکارناپذیر داشته است.

مناسک اجتماعی به عنوان مجموعه‌ای از کنش‌های جمعی برآمده از ذهنیت یا اندیشه مشترک، همواره کارکردی بنیادین در همه نظام‌های اجتماعی داشته اند. توسعه سرمایه اجتماعی و خودآگاهی گروهی در هر جامعه، به کارکرد و قدرت مناسک وابسته است.

چنان که اشاره شد، به دلیل پیوند‌های عمیق دین و زیست مردم، نیرومندترین و تأثیرگذارترین مناسک، کنش‌هایی هستند که برآمده از اندیشه و آموزه‌های دینی باشند. اهمیت مناسک تا بدان جاست که هر قدرت سیاسی و حاکمیتی، کوشش می‌کند برای سازمان دادن به جامعه خویش از ظرفیت‌های درونی مناسکی بهره ببرد.

واقعه کربلا و قیام امام حسین (ع) را به دلیل بنیاد دینی معرفتی ویژه آن، باید یکی از محور‌های اصلی اندیشه شیعه و به عبارت دیگر منبع الهام بخش کنش‌های شیعی دانست.

فرهنگ عاشورا به دلیل نفوذ درونی در زیست جامعه ایرانی، در طول تاریخ، قدرتمندترین مناسک دینی را فراهم آورده است. مناسک دینی برآمده از عاشورا، صد‌ها سال است به صورت خودجوش در میان مردم جریان دارد و زمینه ساز شکل گیری گفتمانی اختصاصی در جامعه ایرانی شده است.

آشکار است که هنرمندان به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از جامعه، همواره هم خود بخشی از بانیان مناسک دینی بوده اند و هم در نشر و گسترش مناسک و تأثرات آن نقش آفرینی کرده اند. نمود فرهنگ عاشورا در بسیاری از پهنه‌های هنر اسلامی، قابلیت پیگیری دارد.

شبیه خوانی و به ویژه تعزیه، نگارگری و نقاشی ایرانی، خوشنویسی، شعر آیینی و نمونه‌هایی از این دست، هنر‌هایی هستند که همواره در توسعه فرهنگ عاشورایی به عنوان یک رکن اساسی نقش داشته اند. باتوجه به آنکه مناسک عاشورایی در زندگی جاری مردم و در هویت تاریخی آن‌ها نهادینه شده است، حتی پس از شکل گیری هنر‌های جدید، هنرمندان کوشیده اند که باور‌های مناسکی خویش را به کمک هنر خود اجرا کنند.

این مهم خود ظرفیتی ویژه است که به مرور زمان می‌تواند به خلق خرده مناسکی جدید برپایه باور‌های بنیادین فرهنگ عاشورایی منجر شود. عرصه‌های مهمی، چون سینما، هنر نمایش، بازی‌های رایانه ای، گرافیک و هر قالب جدید دیگر، ظرفیتی ویژه برای پیوند با مناسک عاشورایی است.

پس از انقلاب اسلامی بر بنیاد باور‌های ژرف شیعی، نقش و الهام بخشی فرهنگ عاشورایی، اهمیتی دوچندان یافت. با محور قرار گرفتن فرهنگ دینی در نهاد‌ها و ساختار‌های فرهنگی از یک سو و پایه ریزی نهاد‌های هنری انقلابی، چون حوزه هنری انقلاب اسلامی، انتظار این بود که به شکلی ساختاریافته و متمرکز، زمینه توسعه هنر‌هایی برای ترویج فرهنگ عاشورا پررنگ‌تر از پیش شود.

ولی مروری بر تولیدات هنری برآمده از فرهنگ عاشورا در سال‌های پسین، نشان می‌دهد که انتظار آن گونه که باید، برآورده نشده است. نه تنها در زمینه هنر‌های سنتی‌تر از ظرفیت معنایی بی بدیل عاشورا بهره بایسته را نبرده ایم، بلکه نتوانسته ایم از توانایی چندوجهی و گسترده هنر‌های جدید نیز بهره ببریم.

توجه به این نکته لازم است که ظرفیت معنایی واقعه عاشورا چنان گسترده است که در صورت طرح به زبان جهان شمول، حتی بر مخاطبان غیرمسلمان نیز تأثیر خواهد گذاشت؛ بدین معنی که‌ می‌توان با زبانی، چون سینما، این مفاهیم را در ترازی جهانی طرح کرد.

انجام این مهم، نیازمند اقداماتی بوده است. بازشناسی مفهومی واقعه عاشورا برای هنرمندان، شناسایی ظرفیت‌های هنری ویژه واقعه برای تبدیل شدن به اثری هنری (به عنوان مثال ظرفیت دراماتیک برای تبدیل شدن به اثر سینمایی)، کوشش برای خلق فرم‌های هنری لازم، توجه به عنصر ذائقه و مخاطب شناسی، انطباق و هماهنگی با کلیت کنش‌های مناسکی عاشورایی در جامعه، درنظر گرفتن حساسیت‌های اعتقادی و فعالیت‌هایی از این دست، اقداماتی است که زمینه خلق هنر‌های عاشورایی را فراهم خواهد کرد.

آشکار است که مخاطب امروز به دلیل زیست در شرایطی متفاوت، نیازمند بهره بردن از قالب‌های متناسب دوران خود است و این جز در سایه فراوری مضمونی محتوا در قالب‌های نوین و معاصر، ممکن نخواهد بود.

آنچه امروز شاهد هستیم، تنزل روایت‌های مناسکی عاشورا به روایت‌های تنها تاریخی برای مخاطب است.

روایت تاریخی مهم است، اما به تنهایی کارساز نیست. معنای درونی واقعه عاشورا که مناسک را ساخته است، در خلق آثار هنری نادیده گرفته شده و تنها وجهی تاریخی (آن هم محدود) پی گرفته شده است. امروز کتاب‌های مهمی، چون «حماسه حسینی» شهیدمطهری، «قیام جاودانه» علامه محمدرضا حکیمی و امثال آن باید مبنای تولید آثار هنری باشند و هیچ چیز مؤثرتر از هنر برای درونی شدن معنا در مخاطب وجود ندارد.

وجه معنایی و  وجه حماسی واقعه عاشورا گاه در یک شعر، گاه در یک اثر سینمایی و گاه در یک بازی رایانه ای، زمینه نفوذ و اثربخشی خواهد یافت.

اما به نظر می‌رسد تکرار چندین باره هرساله مجموعه «مختارنامه»، نشان از خالی بودن دست مدیران فرهنگی در این حوزه است. سیاست گذار فرهنگی جمهوری اسلامی ایران باید برای ترویج یکی از گفتمان‌های مرکزی خود، یعنی واقعه عاشورا و مناسک آن، همچون پیاده روی اربعین، برنامه‌ای بنیادین داشته باشد.

گفتگو با  علیرضا نظری خرم، نویسنده کتاب «داستان بریده بریده»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->