حال ناخوش کشتی مشهد حضور تماشاگران زن در بازی پرسپولیس و آلومینیوم ممنوع شد + عکس مشکلات بی‌شمار ورزشگاه تختی در دوره مدیریت هیات فوتبال | حتی کاور چمن هم نداشتند! ثبت نام مجدد کاندیدا‌های هیات فوتبال خراسان یک تخلف بزرگ است | اهمال کاری هیات در روند برگزاری انتخابات مسجل است  پرسپولیس در جستجوی جام حذفی| جمعه شب حساس سرخ‌ها در اراک واکنش درویش به برکناری از پرسپولیس حذف ستاره‌های لوگوی سرخابی در آئین واگذاری شمسایی: به اولین هدفمان که صعود به جام جهانی بود، رسیدیم یزدانی: حضور ورزشکارانی مثل تیلور اعتبار کشتی المپیک را بالا می‌برد نتیجه و ویدئو خلاصه بازی فوتسال ایران و قرقیزستان در جام ملت‌های آسیا | سلام یوزهای ایرانی به جام جهانی خطیر: حق امضای استقلال همچنان با من است پرسپولیس و استقلال رسماً واگذار شدند وزیر ورزش و جوانان: امروز نقطه عطفی در تاریخ ورزش کشور است پائز نیامده والیبالیست‌ها را به خط کرد غیبت حسن یزدانی در اردوی تیم ملی کشتی آزاد سرمربی تیم ملی والیبال وعده المپیک پاریس را داد! پخش زنده بازی فوتسال ایران و قرقیزستان در جام ملت‌های آسیا (۵ اردیبهشت ۱۴۰۳) + تماشای آنلاین توافق بیغم با مس + عکس اسامی داوران جام حذفی اعلام شد نتیجه و ویدیو خلاصه بازی آرسنال و چلسی| تحقیر بزرگ آبی‌ها
سرخط خبرها

شکایت از که کنم، خانگی است غمازم

  • کد خبر: ۱۳۶۲۵۲
  • ۰۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۳:۲۱
شکایت از که کنم، خانگی است غمازم
حامد عسکری - شاعر و نویسنده

ساعت یک وبیست دقیقه شب است. چندساعتی است بازی تمام شده است. شبی جهنمی که هنوز در آن دست وپا می‌زنم، ادامه دارد. حالا همه جهان می‌دانند که شش تا خورده ایم، دوتا زده ایم. بعد از بازی کلی توئیت و استوری و خبر و پست خوانده ام و حالا گوشی خاموش است و نشسته ام به نوشتن. قصه شب پسرم را گفته ام و همین نیم ساعت پیش خوابید. هوا آلوده است و امروز یعنی همین چند ساعت دیگر، مدرسه ندارد. قصه رفعت نظام خان مشروطه خواه بمی را گفته ام؛ آدمی که همه قشون انگلیس و نظمیه ایران را در جنوب شرق کلافه کرده بود و داشت به تصرف کرمان می‌آمد با سیزده عراده توپ.

وقتی پسرم گفت عراده یعنی چی، بغضم پایین نمی‌رفت. بغضم را قورت دادم و معنی عراده را گفتم و بعد گفتم شب، یکی دو منزل به کرمان، تفنگچی هایش را انگلیس خرید. درست از همان جایی که فکر می‌کرد نقطه قوتش است، ضربه فنی شد. گفتم که در بردسیر ماسوره توپ هایش را یکی دو توپچی اش باز کردند و توپ‌ها بعد از آن با چند تن فولاد یخ هیچ فرقی نداشت. رفعت نظام از درون سپاه شکست خورد. دستگیر شد، اعدام شد و همه تلاش هایش خاکستر شد.

در دقیقه چهارم این بازی دوتا از بازیکنانمان با جاگیری بد، خوردند به هم و بینی خردشده علی بیرو را که دیدم، درد به جانم پیچید. علی منگ بود. من یقین دارم در آن ثانیه‌ها همه چیز را دوتا می‌دیده است؛ همه آن‌هایی که تشویقش می‌کردند و همه آن‌هایی که فحشش می‌دادند. راستی علی کدامشان را بیشتر دیده است؟ ما به هم خوردیم، از درون فروریختیم، تیم خودش را در آن تعلل چنددقیقه‌ای کوفتی گم کرد، دروازه بانی آمد جای بیرو و تمام. انگلیس دقیقا سیاستش همین است.

ما باختیم، بد هم باختیم و دریغ که این نکته هنوز برای خیلی هامان تلنگری نخواهد شد. ما به فضای ورزشگاه باختیم، ما به سم پاشی صفحات و توئیت‌ها و استوری‌ها باختیم. ما به چیزی باختیم که فکرش را نمی‌کردیم. هنوز این یازده یوز ایرانی جگرگوشه ما هستند، هنوز برایشان می‌میریم، حتی اگر هر بازی ۱۰ گل بخورند. پرچم ایران نباید پایین بیاید، مگر وقتی که قرار است کاغذکادو تابوتمان باشد. ملتفتی که؟

به قلم میرزاابراهیم خان شکسته نویس

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->