689کیلومتر راه را بکوبی و به مشهد بیایی، آن هم در شرایطی که تنها چند ساعت با پایتخت- بهشت امکانات- فاصله داری، باید اسراری فراتر از یک تصمیم ساده پشت آن باشد. رازهایی که بانوی ملقب به آب و آتش و تنها بانوی آتشنشان استان مازندران را راضی کند برای گذراندن آموزشهای ویژه و تخصصی به مشهد بیاید. آن هم بانویی بیستساله که در راه رسیدن به نقطه کنونی زندگیاش با خیلیها جنگیده است و تمام تلاشش این است که ثابت کند زنها نه تنها میتوانند آتشنشان بشوند، بلکه آتشنشانان خوبی هم میشوند.
با زهرا مسعودی که دورهای فشرده ویژه آتشنشانان حرفهای در مشهد را پشت سر گذاشته، در آخرین ساعات حضورش در مشهد به گفتوگو مینشینیم. او از خاطراتی میگوید که طی 4سال گذشته با آن دست و پنجه نرم کرده است. شنیدن جملاتی کلیشهای همچون «زنان را چه به آتشنشانی» یا «این یک کار مردانه است» هم نتوانسته در عزم راسخ او خلل وارد کند. او درباره اهدافش میگوید: «من به دنبال این هستم که اولین مدیر زن در آتشنشانی کشور و مازندران بشوم.»
چرا مشهد را برای گذراندن دوره تخصصی آتشنشانی انتخاب کردید، با اینکه تهران به شما نزدیکتر است؟
تحقیقات من نشان میدهد که مشهد در تربیت بانوان آتشنشان بسیار قویتر از تمام کشور است، حتی از تهران. البته شاید بتوان کرج را به دلیل داشتن یک ایستگاه مستقل بانوان استثنا کرد. اما مشهد در این حوزه جدیتر است. به نظر من، توجه شورای شهر، شهرداری و مسئولان آتشنشانی مشهد به مقوله داشتن بانوان تخصصی آتشنشان بیشتر است و به این قشر بسیار اهمیت میدهند.
چه چیزی در بانوان آتشنشان مشهد است که در دیگر شهرها نیست؟
من تا پیش از اینکه به مشهد بیایم و دوره ببینم، برایم درک کردنی نبود که یک زن آتشنشان شیفت بایستد، در عملیاتها همچون مردان حضور داشته باشد، مردانه با حادثه رو به رو شود و حتی گاهی هم مصدوم شود.
شما خودتان تجربه شرکت در عملیاتها را داشتهاید؟
تاکنون پیش از گذراندن این دوره در عملیاتی که به حادثه منجر شده باشد شرکت نکردهام. بیشتر با عنوان مربی در آتشنشانی حضور داشتهام. اما حالا آماده شرکت در عملیاتها هستم.
چه شد که این پیشه را انتخاب کردید؟
شاید برایتان خندهدار باشد اگر بگویم که من از ارتفاع میترسیدم و مانند خیلی از دخترهای دیگر از خیلی چیزهای ساده ترس داشتم. حالا که به آن روزها و ترسهایم فکر میکنم به خودم میخندم. همه چیز از حضور تیم کارشناسان آتشنشانی در مدرسهمان شروع شد که فرمهایی برای جذب آتشنشانان داوطلب به ما دادند و من هم به عنوان داوطلب عضو خانواده بزرگ آتشنشانان شدم. حالا خیلی پیگیر هستم و اهداف زیادی دارم و میخواهم اولین بانوی مدیر ردهبالای آتشنشانی کشور و مازندران بشوم.
نگاه اطرافیان و خانواده به حرکت شما چیست؟
اوایل اطرافیان میگفتند «نه بابا مگر میشود؟» و همین که گفتند مگر میشود من فهمیدم که حتما میشود. همانها وقتی فعالیتهای مرا در فضای مجازی میدیدند باور نمیکردند. خانواده نیز وقتی علاقه مرا به این کار دیدند و از آنجایی که موفقیت مرا میخواهند، خوشحال هستند و حمایتم میکنند. من آنقدر به آتشنشانی علاقه دارم که الان مجموعهای از ماشینهای کوچک آتشنشانی و دیگر لوازم را در منزل جمع کردهام، دیدنشان به من روحیه میدهد.
این اولینباری بود که به عنوان آتشنشان به مشهد میآمدید؟
سال گذشته از طریق فضای مجازی با یکی از بانوان آتشنشان مشهدی آشنا شدم. بعد از من درخواست شد که برای ایام شهادت امام رضا(ع) به عنوان جمعیت خدمتگزار به مشهد بیایم که این اتفاق افتاد و در صحن جامع رضوی به منظور آمادگی برای مقابله با حوادث احتمالی مستقر شدیم که خاطرات شیرینی بود.