بزرگمهر ایرانی| اگرچه نامش جزو آن 5 شاعرِ جمــع «یاران خـــراسانی» نبود، از نزدیکان آنها بود و گویا خودش تعبیر طنازانه «5 به علاوه یک» را برای وصف نزدیکی خود با آنها به کار میبرد و حالا اینیکی به آن 5 نفــــــر پیــــوســـــــته است. امیــــرغلامحسین برزگر خراسانی یا همان «امیر برزگر» شهره محافل ادب خراسان (۱۳۲۲ - ۱۳۹۸)، شاعر باسابقه مشهدی، پس از مدتها دستوپنجه نرم کردن با بیماری صبح روز پنجشنبه گذشتهدعوت حق را لبیک گفت. مرحوم برزگر دانشآموخته هنرهای زیبا در رشته نقاشی از مؤسسه علمیهنری -که بعدها نامش دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد- بود. سالها به عنوان مسئول روابط عمومی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه فردوسی مشهــــد مشغــــول بود و در کارنــــامه فرهنگیاش عضویت در هیئترئیسه کانون هنرمندان خراسان دیده میشود.او در زمینه شعر، نقاشی و موسیقی اصیل ایرانی فعالیت میکرد و طی زندگی فرهنگی خود 15 کتاب منتشر کرد. «برگی از دیوان امیر»، «سخن آیینهها»، «شعر و شاعری در آیینه زمان»، «از شرنگ و شطح»، «نماز عاشقی»، «فصل عطش»، «رها در ناکجاآباد» و جز اینها آثاری بیشتر در حوزه شعر و در مواردی نثـــــر اســـت که از او به یـــــادگار
مانده است. درباره امیر برزگر خراسانی با شاعر پیشکــــسوت مشــــهدی و دوســــــتنزدیکش؛محمدعلینیک،
گفتوگویی کردهایم که برآیند آن در ادامه خواهد آمد.
محمد نیک پیشینه دوستیاش را با شادروان برزگر به پیش از نیمسده قبل میرساند: من بیش از 50 سال با ایشان دوست بودم و علاوه بر ملاقاتهایی که در جلسات شعر با ایشان داشتم، گاه در سفرهایی شبانهروز با هم بودیم، مانند سفر حج واجبی که بیش از یک ماه طول کشید یا کنگره شعر عاشورایی اردبیل که یک هفته با آن مرحــــوم همـــــراه بودیم و نیز مسافرتهای دیگر. تقریبا میشود گفت که نزدیکترین دوست شاعرِ 2 بزرگوار، مرحوم استاد غلامرضا شکوهی و مرحوم استاد امیر برزگر، من بودم.
5 به علاوه یک!
این شاعر خراسانی ادامه میدهد: در مشهد از یاران قدیم محفل استاد فرخ، بعد از 5 استادمان آن 5 یار خراسانی رهبر معظم انقلاب -استاد غلامرضا قدسی مشهدی، استاد احمد کمالپور، استاد ذبیحا... صاحبکار، استاد علی باقرزاده «بقا» و استاد محمد قهرمان که فوت کردند- ما کسی را از نظر سابقه شعر و قدمت و کسوت مانند استاد امیر برزگر نداشتیم. ایشان در زمینه غزلسرایی و شعر کلاسیک و کهن بسیار فعال بود و سالهای سال جلسات شعر اداره ارشاد مشهد را اجرا میکرد و دبیر انجمن شعر رضوی بود. همچنین کتابهای متعددی از ایشان چاپ شده است که تا جایی که من اطلاع دارم 3 عنوان آن به نثر بود.
این اواخر هم کتاب شعری در دست چاپ داشتند که خودشان میگفتند قرار است اداره ارشاد نیشابور آن را چاپ کند.
نیک با تأکید بر جایگاه ویژه برزگر در شعر خراسان میگوید: خودشان تعبیر «5 به علاوه یک» را به کار میبردند، یعنی اگر قرار باشد یکی دیگر به آن 5 یار خراسانی رهبر معظم انقلاب اضافه شود، ایشان است. آن مرحوم خود را به این شکل معرفی میکرد. بارها برای ایشان در مشهد و کرمان و تهران به صورت عمومی و در مواردی خصوصی مراسم بزرگداشت گرفته شد. عزت و احترام داشت و مورد قبول و محبوب عامه بود و مردم ایشان را دوست داشتند.
با مسئولان هم خیلی میانه خوبی داشت و از معدود کسانی بود که در زمان حیات نیز مورد علاقه و احترام همه بود.
همصحبت شفیعی کدکنی در زمان بیماری
«ایشان شاعری در سطح کشور شناختهشده بود و در میان بزرگان، بیشتر شاعران غیرمشهدی هم ایشان را میشناسند. وقتی مریض بودند آقای دکتر شفیعی کدکنی با ایشان صحبت کردند و الان هم علاوه بر مسئولانی چون شهردار مشهد، خیلی از دوستان و بزرگان شعر در شهرستانها مانند آقایان خسرو احتشامی از اصفهان و محمدعلی مجاهدی پروانه از قم با خانواده ایشان اظهار همدردی کردهاند. در مراسم تشییع ایشان آقای صفادل از نیشابور و آقای مهرنیا از بجنورد آمده بودند.»
نیک در ادامه این گفتهها از پیامهای تسلیتی یاد میکند که مسئولان از وزیر تا شهردار برای درگذشت او صادر کردهاند. رفیق نزدیک آن مرحوم درعین حال خاطرنشان میکند: البته خصوصیات خاص اخلاقیای داشتند که شاید مورد پسند بعضیها نبود اما ایشان در رفاقت پایدار و در دوستی شفیق و در شاعری بسیار زبردست بود و احترام و موقعیت بسیار ویژهای هم در شهر داشت.
تواضعی که حاضران را متأثر کرد
فروتنی یکی از خصوصیات مرحوم برزگر است که نیک طی بیان گذرای خاطرهای به آن اشاره میکند: پنجشش ماه قبل، از طرف یکی از دوستانمان، آقای محمدعلی صفری زرافشان که روحانی و از یاران قدیم آقای برزگر هستند، یک مجلس بزرگداشت خصوصی برای ایشان گرفته شد، در پایان صحبتها و شعرخوانی دوستان، مرحوم برزگر سخنرانیای صادقانه کردند و گفتند که من جایگاه خودم را در شعر و شاعری خراسان میدانم کجاست و این دوستان هستند که به من محبت دارند و همیشه برایم احترام قائلاند؛ این سخنان متواضعانه ایشان خیلی روی حاضران اثر گذاشت.
درد اجتماع در کنار طی طریقت
شاعر پیشکسوت مشهدی آن روانشاد را بیشتر غزلسرایی میداند که در غزلهایش از درد اجتماع و انسان میگفت و شعرش شعری اجتماعی بود.
نیک همچنین معتقد است مرحوم برزگر در عرفان هم تا اندازهای سهم داشته و خود قلندر و مرید مولا بوده است و این قلندری در شعرش دیده میشود.
همکلام ما در پایان بیتهایی از غزل نوسروده خود در سوگ آن یار سفرکردهاش میخواند که مطلع آن چنین است: انگیزهای به طی طریقت داشت/ آمیزهای ز حق و حقیقت داشت... .
سرودهای از آن مرحوم
اما چه حسن ختامی بهتر از ارائه نمونههایی از اشعار مرحوم استاد برزگر:
1.
برای عباس(ع)
آب، لبتشنه حلقوم عطشناک تو بود
دجله تبدار تنِ خسته خونبار تو بود
علقمه غرقِ عرق بود ز شرمِ لبِ تو
موج در موج سرافکنده رفتار تو بود
کاسه دست تو لبریز شد از آبِ فرات
دجله حیرتزده چشم گهربار تو بود
آرزو داشت زند بوسه به لبهای تو آب
غافل از موج وفایی که در افکار تو بود
همه شوکتِ ایمان، شرفِ نابِ وجود
که ملاکِ تو وفا، عاطفه معیار تو بود
مِهر، گل کرد و فروریخت ز دستان تو آب
که تبآلوده عطش بنده ایثار تو بود
لب تفدیده اصغر تن عطشان حسین
دلِ چون آینه، انگیزه این کار تو بود
ای علمدار که دین از تو عَلَم شد به جهان
وین همه حاصل جانبازی و پیکار تو بود
گر خدا بود خریدار حسینبنعلی
خود حسینبنعلی نیز خریدار تو بود
2.
قابل دیدن نباشم نقش و تصویرم مکن
زین شکسته بیبهاتر نیست، تعمیرم مکن
آهنم! اما سپر از من بسازی بهتر است
در سرشت من بریدن نیست، شمشیرم مکن
ساز را با چوب فرقی نیست گر پُر شد شکم
نغمهگر خواهی ز سیم ساز من، سیرم مکن
من که چون مومم میان پنجههای دست تو
هر چه میخواهی بکن، محکوم تقدیرم مکن
در جوانی مردن از این زندگی شیرینتر است
گر تو را سودی ندارد بیش از این پیرم مکن
طاقت آتش ندارم بود شاید کیفری
جرم آهو بیگمان کمتر بود، شیرم مکن
هر چه هستم خوب یا بد هیچ تغییرم مده
شرمسار منت احسان اکسیرم مکن
صحبت از بخشش نکردم من نمیترسم ز مرگ
تیرباران کن، به دار آویز، تکفیرم مکن
سالها خون جگر خوردم، نپرسیدی چرا
آسمان این آخر عمری نمکگیرم مکن
غیر عنقا هر که را دیدم ز شهرت شاد نیست
در دیار خویشتن شادم جهانگیرم مکن
گر چه دل بستم به تار زلف دلبر چون «امیر»
در جنون هم نیستم کامل به زنجیرم مکن
پیام تسلیت مسئولان کشوری و استانی
مرحوم برزگر شاعری مورد احترام قشرهای گوناگون بود. در پی درگذشت او، پیام های تسلیتی از مسئولان کشوری و استانی صادر شد.
سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، در پیامی گفت: «... صفحات دفتر زندگانی او به هنرهای اصیل ایرانی مزین گشته بود. این جانب فقدان این استاد و شاعر خراسانی را به اهالی فرهنگ و هنر و خانواده آن مرحوم صمیمانه تسلیت می گویم و از درگاه ایزد متعال علو درجات و رحمت واسعه برای آن هنرمند فقید و صبر و شکیبایی بازماندگان محترم را خواستارم.»
در متن منتشرشده محمدرضا کلائی، شهردار مشهد، نیز آمده است: «...روزگاری با شعرهای آئینی اش غم دل تازه می کردیم و با رقص رنگ ها در قفس تنهایی اش به جست وجوی معانی اثیری عشق می رفتیم و الحق که به امیری در امارات شعر خراسان شهره گشت. زبانی فخیم و اندیشه ای رفیع داشت. امیر برزگر خراسانی فارغ التحصیل رشته نقاشی بود و به قوت و فصاحت شعر می سرود. دستی گرم نیز در موسیقی داشت و با ردیف های آواز ایرانی آشنا بود. وی از سرآمدان هنر شهر به شمار می رفت و غیابش، فقدان زیبایی هاست...»
احسان اصولی، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر مشهد، هم نوشت:«... در برابر سختیها و زبریها گشودهچهره ایستاد و نماز عاشقی خواند. قلمش به زیباییها آموخته و دستش همواره دستگیر شاعران جوان بود. بیشک امیرالشعرا، به حرمت آبروی کلامش تا ابد در آیینه زمان باقی خواهد ماند...»
همچنین جعفر مروارید، مدیر کل، و افشین تحفه گر، معاون فرهنگی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی، و حجت الاسلام نصرا... پژمانفر، نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس شورای اسلامی، در منزل مرحوم حاضر شدند و به خانواده اش تسلیت گفتند.
برخی شاعران نیز ابیاتی در سوگ او سرودند که از آن میان می توان به رباعی شاعر باسابقه مشهدی، مصطفی جلیلیان مصلحی، اشاره کرد: از کالبد دقیقه ها، جان کم شد/ از کلک ادب، جوهر انسان کم شد/ افسوس که سایه امیری دیگر/ از قافله شعر خراسان، کم شد!