از زمانی که انسان پا به عرصه هستی نهاد و زندگی بدوی خود را آغاز کرد در کنار نیازهای مادی از قبیل خوراک، پوشاک و مسکن همواره در پی برآوردن نیازهای معنوی و روحی خود بوده است که از مهمترین آنها میتوان به حس زیباییدوستی اشاره کرد. حس زیباییخواهی در عرصههای مختلف زندگی انسان از قدیمیترین ادوار زندگی بشر در عصر غارنشینی تاکنون بهطور بارز و مشخص نمود پیدا کرده است. درواقع باید گفت هیچگاه این احساس در انسان منفعل نمانده است و در سختترین شرایط اجتماعی، اقتصادی و حتی در دورانهای طولانی جنگ و ناامنی دست به خلق آثار با ارزش هنری زدهاند. آثار باقیمانده از دیوارنگارهها، نقاشیهای غارها و صخرهنگارههای انسانهای اولیه در مناطق مختلف جهان نمونههایی از بروز و ظهور حس زیباییدوستی بشر اولیه در اولین دورههای زندگی بشر است. در دوره طولانی جنگ و لشکرکشیهای مغول به ایران که سالها به طول انجامید با وجود آشفتگیهای فراوان و ناامنیها انسان ایرانی دست از خلق و آفرینش هنری نکشید و بسیاری از آثار فاخر هنری شامل معماری و کتابهای ایرانی در این دوره خلق شد.
شاخههای مختلف هنری از قبیل نقاشی، موسیقی، معماری، مجسمهسازی، نمایش و هنرهایدستی عرصه برآوردن نیازهای زیباشناسانه برای انسان است. در هر زمانی و دورانی یکی از هنرها بیش از شاخههای دیگر مورد قبول جامعه و محکومیتها بوده است. برای مثال در حوزه تمدن عظیم اسلامی، خوشنویسی، معماری و هنرهای تزیینی بیشتر مورد توجه بوده است. به هر روی انسان هیچگاه و تحت هیچ شرایطی زیباییدوستی را فراموش نکرده است و همواره این جنبه وجودی انسان متأثر از شرایط اقلیم، فرهنگ، تاریخ، سیاست و روابط اجتماعی جلوههای متعددی را به خود پذیرفته است. در این میان انسان معاصر بیش از اجدادش این نیاز را در وجود خود احساس میکند و در عصر سرگشتگی و آشفتگی ناشی از سیطره مدرنیته بیش از گذشته این نیاز را احساس میکند. گرچه شرایط زندگی در عصر ماشین، صنعت و تکنولوژی باعث ایجاد آشفتگی و سرگشتگی در حیطههای مختلف زندگی مادی و معنوی انسان شده است اما میان این سرگشتگی میتوان گرایشهای متعدد هنر معاصر را مشاهده کرد.
بنابراین آدمی باید در طول ساعات شبانهروز ساعتی را به امر هنری و زیباشناسی اختصاص دهد. این ساعت میتواند به گوشسپردن به یک قطعه موسیقی، تماشای یک تابلو نقاشی، نگریستن به منظرهای زیبا، دیدن یک تئاتر یا خلق یک اثر هنری اختصاص یابد.
پرداختن به هنر به مثابه امری است که برای برآوردن نیازهای زیباشناختی و جمالدوستی انسان انجام میشود و باعث ایجاد آرامش و رضایت در وجود او میشود. در نتیجه ضرورت دارد که انسان غرق شده در روزمرگی و آشفتگیهای جهان برای تلطیف خاطر خود در طول ساعات شبانهروز به ماوایی از جنس روحپرور پناه ببرد. آنچه از شنیدن یا دیدن عاید او میشود نه شبیه منافع مادی است و نه شبیه ذوقی است که از کسب سود در یک معامله تجاری حاصل میشود، بلکه آنچه در این دیدن و شنیدن عاید انسان میشود به ادراکی در اعماق وجودی او بازمیگردد که فقط شبیه خودش است. دریافتی از زیبایی هستی که یادآور اثری باطنی است.