به گزارش شهرآرانیوز؛ بررسی آموزههای قرآنی و ادبیاتی که قرآن برای دنبال کردن اهداف و آرمانهای بشری با آن سخن میگوید، ما را به یک تعبیر کلیدی میرساند؛ یعنی «حق» که از ابتدای خلقت با تعبیر مقابل خود، «باطل»، مواجهه و تقابل داشته است و این تقابل تا پایان خلقت ادامه خواهد داشت، منتها اینکه چطور مرز این دو را تشخیص دهیم و بدانیم که پیروزی نهایی با کدام جبهه است، موضوعی است که با استناد به آیات وحی و در گفتوگو با حجتالاسلاموالمسلمین حسین شهامت، عضو هیئتعلمی جامعهالمصطفی (ص)، آن را بررسی کردهایم.
حق، مسئلهای ریشهای و محوری در قرآن و معارف دینی ماست که همهچیز در جلوه مثبت و منفی با آن سنجیده میشود و مظاهر بسیاری دارد؛ چنانکه خدای متعال، خود را حق معرفی میکند: «ذَلِکَ بِأَنَّ ٱ... هُوَ ٱلحَقُّ» (حج، ۶۲).
در لغت، حق به ثبوت و مطابق با واقع معنی شده است؛ کمااینکه باطل، ثبوت و استقراری ندارد. این حق به قرآن، انبیای الهی و پیامبر اعظم (ص) اطلاق شده است. همچنین است روز قیامت و دین، خدای متعال، وعده الهی، قضاوت و حتی مال و ثروت، حق و باطل و حق محرومان که در ثروت اغنیا قرار گرفته است.
وقتی حق از وجود خدا ریشه گرفته است، آن که از خردمندی و عقل برخوردار است، از آن مسیر عدول نمیکند. انسانها فطرتا حقطلب و دنبال نوری هستند که خدا در دل آنها قرار داده است؛ مگر آنکه بهتدریج تحتتأثیر شیاطین روحی و نفسانی و بیرونی، آن نور حق به ظلمت تبدیل شود؛ چنانکه قرآن کریم تعبیر میکند: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»:
که قلوب آنها بیمار و دچار ظلمت است و دلسنگ هستند. (بقره، ۱۰) یعنی از حق دور شدهاند.
در نقطه مقابل حق، باطل قرار دارد. هرجا که حق پایمال شود، باطل مجال جولان مییابد. خدای متعال در قرآن هرگونه تجاوزگری را باطل میداند. همچنین رشوهخواری، سحر و جادو و حتی صدقه با منت و آزار و غلو در دین بهعنوان مصادیق باطل معرفی میشوند. بهطورکلی هرگونه ظلم به دیگران و کشتن آنها و پایمال کردن حقوقشان در نگاه آموزههای دینی، باطل است و عاملان به آن در جبهه باطل قرار میگیرند.
با توجه به آنکه حق فطری است و انسانها در ذات حقطلب و کمالگرا هستند، کمال هرگز با باطل تأمین و محقق نمیشود و هیچ انسانی در تاریخ بهواسطه باطل به مقصد کمال دست نیافته است. شاید در برهههایی از زمان، باطل شکل و ظاهر دلفریب به خود بگیرد، اما ظاهر آن که کنار برود، بوی تعفن آن انسان را مشمئز میکند، درحالیکه حق همچون آب حیاتبخش است و به انسان و جهان زندگی میدهد؛ همانطور که آب جریان دارد و هر دشت و رودی به اندازه ظرفیت خود از آن بهره میگیرد.
البته همیشه در روی آب، حبابها و خاشاکی هم هست که برخی فقط همان را میبینند. قرآن هم از باطل به کف روی آب که هیچ سودی ندارد، تعبیر میکند. حق سودمند و مانا و پایاست و اصلاح میکند؛ چنانکه امام و قرآن بهعنوان مصادیق حق، بشریت را زنده کردهاند؛ همانطور که امامخمینی (ره) با تمسک به حق، کشورمان را از ضعف و وابستگی نجات داد، آمریکا را به چالش کشید و ایران را بهعنوان قدرت جهانی معرفی کرد. صدق و راستی و عبور از جهالت و احقاق همه ارزشها، به حق و حقطلبی وابسته است.
حق و حقمداری، ویژگیها و مؤلفههایی دارد. یکی از مهمترین آنها، ایمان و آراستگی به ارزشها و پیراستگی از آلودگیهای روحی و رفتاری است. ثباتقدمِ اعتقادی و پرهیز از سستی، تسلیم مطلق مقابل حق و خضوع و خشوع، از دیگر ویژگیهای حقطلبی است. آنها که قرآن را میشنوند، چشمهایشان از خضوع و خشوع، خیس اشک میشود.
امید به نجات جاودانه، از دیگر ویژگیهای حقگرایی است: «وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَنْ یُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِینَ». (مائده، ۸۴). پرهیز از پلشتیها و زشتیها، دوری از کینه و نفاق و استقامت ورزیدن، از دیگر ویژگیهایی است که اهل حق باید به آنها آراسته شوند. علاوهبر این، جبهه حق باید به پیروزی امیدوار و صبور باشند: «فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَا... حق»: و بدانند که حق پیروز میشود (روم، ۳۰). دیر یا زود دین حق بر دنیا سیطره مییابد و حق عالم را دربر میگیرد و باطل از بین میرود؛ با وجود آنکه اهل باطل از آن کراهت دارند: «وَیُحِقُّ ا... الْحَقَّ بِکَلِمَاتِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ».
نمونه بزرگ این حقطلبی را در عاشورای حسینی میبینیم. حضرت اباعبدا... الحسین (ع) در هنگام قیام فرمودند: «مگر نمیبینید به حق عمل نمیشود و از باطل دست نمیکشند؟ مرگ در راه خدا برای تحقق حق را سعادت و زندگی با ستمگران را مایه دلگیری میدانم». انسان مؤمن در مواجهه حق و باطل، طالب لقای حق است و در این مسیر حتی تا مرز شهادت پیش میرود.
ایمان و استقامت و مقاومت در راه حق، شرط اساسی است و در اینباره حضرت زینب کبری (س) بهترین الگوها محسوب میشوند. ایشان هم در کوفه، هم در خطبه حماسی شام در حضور یزید، چنان از ماندگاری حق و از بین رفتن باطل سخن گفتند که همه معادلات بنیامیه و یزید را برهم زدند و فرمودند: «تو ما را به غنیمت آوردی، اما بهزودی بهعنوان غرامت، متضرر خواهی شد و حق (امامت) ماندگار خواهد بود. اگرچه جبر تاریخ و اوضاع روزگار، کار را به جایی رساند که با تو سخن بگویم، اما قدرت پوشالیات را کوچک و خوار میکنم».
منطق حقطلبی همین است که انسانهای حقطلب حتی اگر درظاهر شکست بخورند، روحیهای قوی دارند؛ چنانکه امامحسین (ع) در گودی قتلگاه و حضرت زینب (س) در همه آن مصائب و منزلگاههای اسارت، هرگز از خود ضعف و احساس شکست نشان ندادند. ما هم در جنگ تحمیلی دوازدهروزه با نگاه به عاشورای حسینی و باوجود شهادت فرماندهان عالیرتبه نظامی و دانشمندان هستهای و جمع کثیری از مردم بیگناه، احساس ضعف و شکست نکردیم؛ چون میدانستیم که خون شهید حق است و حق زنده میکند.
دیدیم که چطور جامعه بعد از این شهادتها زنده و احیا و انسجام اجتماعی آن، چقدر پررنگ شد و جهان را به تحسین واداشت؛ چنانکه همه به احترام ملت ایران ایستادند و ادای احترام کردند. اینها همان نشانههای پیروزی است؛ اگرچه دشمن درظاهر دچار خطای محاسباتی شود و خود را پیروز بداند، خون شهدا و استقامت دولت و ملت ما و هدایت و تدبیر رهبر معظم انقلاب، ثبات و تأثیر حق را نشان داد و اینها طلیعه همان وعده قرآن است که میفرماید پیروزی نهایی با حق است: «هُوَ الَّذی ارْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَی الدّینِ کلِّهِ» (توبه، ۳۳).