نمایش کودک و نوجوان، علاوهبر جنبه هنری و پیامرسانی که قابلیت اصلی تئاتر در معنای عام آن محسوب میشود، دارای قابلیتها و ظرفیتهای ویژهای است که آن را از تئاتر بزرگسال و دیگر گونههای نمایشی متمایز میکند. دامنه این قابلیتها تا آن حد گسترده است که به زعم برخی صاحبنظران، مقوله تئاتر بهعنوان ضرورتی بزرگ در آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان، قابل طرح و توجه است. مهمترین عنصر حیاتی و خاص تئاتر، زندهبودن آن است، در واقع تئاتر نسبت به فیلم و تلویزیون، هنری زنده است و بهدلیل همین نزدیکی و زندهبودن و برقراری آسان ارتباط حسی، بازتاب بیشتری در شخصیت کودک و نوجوان دارد. درحقیقت کودک، رفتارها و حرکاتی را مشاهده میکند که پیش چشم او از بازیگر سر میزند و واژه و جملات را از دهان بازیگری میشنود که او را در واقعیت میبیند. انگار کودک به دنیای رمزآمیز و شگفتی پا میگذارد که از سویی خیالانگیز و نمادین است و از سوی دیگر بهشدت عینی و واقعنماست. بنابراین اگر کار بازیگران بر دل او بنشیند، کودک خودش را در چرخه زندگی میبیند و با نقشهای گوناگونی که اجرا میشود، همذاتپنداری میکند. از سوی دیگر تئاتر هنری است متشکل از هنرها و فنون مختلف، بنابراین اجرا و طراحی یک نمایش کامل به تخصصهایی چون نویسندگی، بازیگری، طراحی صحنه، لباس یا عروسک، موسیقی و... نیاز دارد که تأثیر مجموعه این هنرها بر ذهن و روح کودکان، باعث عمیقترشدن نگرش روانشناختی نمایش در آنان میشود. به این ترتیب، ضرورت تئاتر کودکان را باید از دو زاویه مورد نظر قرار داد: یکی از جهت منافعی که بهعنوان یک اثر هنری از آن متصور است (اثرات زیباییشناسانه) و دیگر به عنوان یک وسیله و امکان آموزشی و تربیتی. کودکان، گاه مشکلات اخلاقی و رفتاری خاصی دارند. برای مثال کودکی دروغ میگوید و بهترین راه برای برطرفکردن چنین مشکلاتی این است که در کوران فعالیت تئاتری قرار بگیرند و حتی در یک برنامه نمایشی، نقشی را بازی کنند تا از طریق این نقش، مشکل روحی و شخصیتیشان حل شود. اینکار در بسیاری از کشورهای جهان انجام میشود. بنابراین کودکی که درسش را با زبان غیرمستقیم تئاتر بشنود، طوری با آن خو میگیرد که در آینده اگر هم خودش هنرمند نشود، حداقل تماشاگر قابلی خواهد شد. از کاربردهای زیباییشناسانه تئاتر کودک و نوجوان میتوان به آشنایی با ادبیات و انواع قصه و افسانه، هنرهای تجسمی (گریم، دکور و...)، موسیقی و آواز، معماری و مجسمهسازی، موضوعات متنوع و حوادث گوناگون، درک لذت از زیبایی و هنر، آشنایی با نظم و ترتیب امور و تحلیل ادبی و هنری اشاره کرد. به طورکلی تئاتر کودک و نوجوان اثرات آموزشی و تربیتی زیادی مانند کسب مهارتهای پایه (خواندن، نوشتن و محاسبه)، کسب مهارتهای شنیداری و گفتاری، آشنایی با زبان محاوره اندیشیدن خلاق، آموزش نظم و برنامهریزی، مهارتهای ارزیابی مؤثر، ظهور تواناییها و ناتوانیها و رشد استعدادهای ویژه، تقویت قدرت تفکر و بروز خلاقیت، آشنایی با فعالیتهای اجتماعی، آشنایی با رسانهای گروهی، آموزش پیامگیری و پیامرسانی، تخلیه هیجانی و عاطفی، رفع معایب روحی (کمرویی، گوشهگیری و انزوا)، رفع معایب جسمی (مشکلات رفتاری و گفتاری) و... دارد. در پایان میتوان گفت چنانچه بچهها در دوران کودکی و حتی خردسالی با نمایش مواجه شوند و ارتباط آنان با این مقوله مؤثر هنری بدون وقفه در دوره نوجوانی ادامه داشته باشد، نمایش واسطهای بسیار مهم برای رشد و پیشرفت فردی (روحی
و روانی) و همچنین گسترش تواناییهای گروهی و اجتماعی آنان خواهد بود. این ادعا بیجا نیست که اگر فلسفه پشت نمایش، آموزشی حقیقی باشد، ابزار کارآمد و برجستهای در اختیار خواهیم داشت که میتوانیم با استفاده از آن اهداف اعتقادی و اجتماعی خود را جامه عمل بپوشانیم.