٣٨ خودرو طی ٢۴ ساعت گذشته در مشهد توقیف شد (۹ فروردین ۱۴۰۳) افزایش تعداد کشته‌شدگان تصادف ۲ خودرو در محور دامغان - جندق به ۹ نفر + تصاویر (۹ فروردین ۱۴۰۳) ثبت نام آزمون‌های ورودی مدارس سمپاد و نمونه‌دولتی از ۱۸ فروردین آغاز می‌شود فروش بلیت قطار‌های نیمه دوم فروردین از امروز آغاز شد (۹ فروردین ۱۴۰۳) فرودگاه مشهد در رتبه دوم پر ترددترین فرودگاه‌های کشور در نوروز ۱۴۰۳ قرار گرفت بانک شیر مشهد در روز‌های کاری ایام نوروز فعال است خدمات‌رسانی به بیش از ۱۰۰۰ مسافر نوروزی در داروخانه‌های هلال احمر خراسان رضوی چرا مبالغ جریمه‌های رانندگی ۵ برابر شد؟ ۴۰ درصد مراجعه کنندگان به داروخانه‌های مشهد غیربومی هستند تصادف مرگبار پژو پارس و سوناتا در جاده‌های سمنان (۹ فروردین ۱۴۰۳) ویدئو| جزئیات پرونده زمین خواری به ارزش ۳ هزار میلیارد تومان در آستارا واژگونی پراید در جاده نیشابور به سبزوار ۴ کشته و مصدوم برجای گذاشت (۹ فروردین ۱۴۰۳) ممنوعیت ترافیکی شب‌های قدر سال ۱۴۰۳ در مشهد اعلام شد ظرفیت قطار‌های منتهی به مشهد در شب‌های قدر افزایش می‌یابد؟ (۹ فروردین ۱۴۰۳) کاهش ۸ درصدی تردد خودرو‌ها در ورودی‌های خراسان رضوی (۹ فروردین ۱۴۰۳) اولین واکنش فرزند آیت الله علم الهدی به شایعه مشارکت در یک هلدینگ گردشگری مه گرفتگی و غبار محلی در جاده‌های خراسان رضوی (۹ فروردین ۱۴۰۳) دستگیری قاچاقچی حرفه‌ای در تهران| ۲۲ کیلوگرم شیشه کشف شد (۸ فروردین ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

نقشه عجیب پسر جوان برای انتقام از زن‌ها در مشهد

  • کد خبر: ۵۱۳۴۵
  • ۱۱ آذر ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۸
نقشه عجیب پسر جوان برای انتقام از زن‌ها در مشهد
پسر جوانی معروف به «ماکان» که به جرم سرقت بازداشت شده بود در اعتراف های خود گفت: زن‌ها را سوار می‌کردم و آن‌ها را به مرکز خرید یا رستوران می‌بردم و کیف و اموال شان را سرقت می‌کردم.

به گزارش شهرآرانیوز، جوان ۲۳ساله‌ای است که با تلاش شبانه روزی توسط نیرو‌های ورزیده تجسس کلانتری سناباد مشهد به چنگ قانون افتاده با شگردی خاص و در پوشش مسافربر اینترنتی اموال زنان مسافر را به سرقت می‌برد.

 

او در حالی که با بیش از ۱۰شاکی رو به رو شده بود، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری سناباد گفت: کودکی بیش نبودم که پدر و مادرم پس از کشمکش‌های فراوان بالاخره از یکدیگر جدا شدند و من هم مانند خیلی از کودکان دیگر کاسه گدایی محبت به دست گرفتم.

 

مادرم بعد از طلاق مجبور بود برای تامین مخارج زندگی اش در خانه‌های مردم کار کند و من به ندرت می‌توانستم او را ببینم. پدرم نیز به دنبال کارو زندگی خودش بود و هیچ توجهی به من نداشت. من در حالی به مدرسه می‌رفتم و به تحصیلاتم ادامه می‌دادم که همیشه در آرزوی یک لبخند یا مهر مادرانه بودم.

 

بالاخره در ۱۷سالگی دیگر ادامه تحصیل ندادم و در یک گل فروشی به عنوان شاگرد مشغول کار شدم تا هزینه‌های خودم را تامین کنم. پدرم نیز به عنوان راننده در یکی از شرکت‌های حمل و نقل کار می‌کرد، ولی من هیچ گاه محبت او را احساس نکردم. دوست داشتم برای دقایقی کنارم بنشیند و مرا در آغوش بگیرد یا به حرف هایم گوش بدهد، اما همه این‌ها در افکار و خیالات من بود و هیچ گاه رنگ واقعیت به خود نگرفت.

 

در همین روز‌ها بود که با زن ۳۰ساله‌ای آشنا شدم و با او رابطه برقرار کردم. به دلیل آن که هیچ وقت رنگ محبت را ندیده بودم، با هر لبخند آن زن بیشتر از گذشته شیفته اش می‌شدم و همه درآمدم از گل فروشی را برایش هزینه می‌کردم، اما او بعد از مدتی در حالی مرا رها کرد که به طور عجیبی در همان ۱۷سالگی به او دل باخته بودم و همواره برایش خرید می‌کردم.

 

بعد از این ماجرا، با زنان دیگری که همه آن‌ها بزرگ‌تر از خودم بودند آشنا و وارد رابطه خیابانی شدم. با این حال همه آن‌ها فریبم دادند و به قول معروف فقط مرا تیغ می‌زدند تا این که روزی تصمیم گرفتم نه تنها نباید با هیچ زنی رابطه داشته باشم بلکه باید انتقام روز‌های گذشته را از آن‌ها بگیرم. به همین دلیل یک کیسه ۱۰کیلویی فیلم و سی دی خریدم و از پنج ماه قبل به مدت سه ماه در خانه نشستم و همه این فیلم‌ها را تماشا کردم.

 

گاهی برخی از آن‌ها را که مرد‌ها وارد ماجرا‌های انتقام از زنان می‌شدند چندین بار بازنگری می‌کردم و از آن‌ها الگو بر می‌داشتم تا به طور دقیق شیوه‌های انتقام از زنان را با نقشه‌هایی که خودم در ذهن داشتم به صورت کامل ترکیب کنم و به اجرا بگذارم. بعد از سه ماه به خیابان آمدم و زنانی را که در حاشیه خیابان ایستاده بودند، زیر نظر گرفتم.

 

در چهارراه ابوطالب زنی را دیدم که در یک گفت وگوی تلفنی با فردی در آن سوی خط قرار می‌گذاشت. از حرف هایش مشخص بود که فردی سوار بر خودروی خارجی گران قیمت به دنبالش می‌آید، اما حدود نیم ساعت بعد جوانی با یک پراید مدل پایین به سراغ آن زن آمد. او که گویی از این ماجرا ناراحت شده بود به جر و بحث و مشاجره با جوان پرایدسوار پرداخت.

 

من که منتظر چنین شرایطی بودم، خودم را به آن زن رساندم و در حالی که وانمود می‌کردم آدم متشخص و سرشناسی هستم و قصد کمک به او را دارم، خودم را پسر یک تاجر پولدار معرفی کردم که چندین شرکت حمل و نقل بین المللی دارد. در ادامه این ماجرا، به آن زن گفتم با این که پدرم مردی ثروتمند است، اما من قصد دارم روی پای خودم بایستم و غرورم را به او اثبات کنم. به همین دلیل هم یک پراید خریده ام و با آن در تاکسی‌های اینترنتی کار می‌کنم.

 

آن زن هم که حرف‌های مرا باور کرده بود، به پیشنهاد من داخل خودروی پرایدم نشست و با هم به سمت شاندیز رفتیم و با یکدیگر گفتگو کردیم. او سپس از من خواست با هم به بولوار سجاد برویم تا برایش خرید کنم، اما من که نقشه دیگری در ذهن داشتم، او را به خیابان راهنمایی بردم تا یک نوشیدنی در کافی شاپ صرف کنیم.

 

وقتی به محل مدنظر رسیدیم به او گفتم کیف و گوشی و دیگر وسایلت را داخل خودرو بگذار تا روی میزمان خلوت باشد. او همین کار را کرد، اما من به بهانه سفارش نوشیدنی و شستن دست هایم از طرف دیگر کافی شاپ خارج شدم و سوار بر خودرو اموال او را به سرقت بردم.

 

از آن روز به بعد زن‌ها را سوار می‌کردم و به همین ترتیب آن‌ها را به مرکز خرید یا رستوران می‌بردم و کیف و اموال شان را سرقت می‌کردم. تا این که نفهمیدم چگونه توسط نیرو‌های تجسس دستگیر شدم.

 

در حالی که حدود ۱۰نفر از شاکیان این جوان معروف به «ماکان» را شناسایی کردند، تحقیقات بیشتر در این باره با صدور دستوری از سوی سرگرد جواد بیگی (رئیس کلانتری سناباد) برای کشف جرایم احتمالی دیگر وی همچنان ادامه دارد.

 

منبع: ایلنا

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->