پشت پرده خرید و فروش اموال دزدی| دستگیری بیش از هفت هزار مالخر در یکسال! شدیدترین تصادفات رانندگی در کدام استان‌ها اتفاق افتاد؟ (۹ فروردین ۱۴۰۳) اهدای عضو به سه بیمار در مشهد زندگی دوباره بخشید (۹ فروردین ۱۴۰۳) اعتراف تبعه خارجی به ۳۰ فقره سرقت سریالی (۹ فروردین ۱۴۰۳) کشف جسد زن غرق شده در گنجگون بویراحمد (۹ فروردین ۱۴۰۳) تردد از کرج و آزادراه تهران -شمال به سمت مازندران ممنوع شد (۹ فروردین ۱۴۰۳) درگیری خونین در قبرستان یاسوج دو کشته برجای گذاشت (۹ فروردین ۱۴۰۳) ورود مسافران به مشهد از ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر عبور کرد | میانگین ظرفیت اشغال واحد‌های اقامتی مشهد به ۴۱ درصد رسید ٣٨ خودرو طی ٢۴ ساعت گذشته در مشهد توقیف شد (۹ فروردین ۱۴۰۳) افزایش تعداد کشته‌شدگان تصادف ۲ خودرو در محور دامغان - جندق به ۹ نفر + تصاویر (۹ فروردین ۱۴۰۳) ثبت نام آزمون‌های ورودی مدارس سمپاد و نمونه‌دولتی از ۱۸ فروردین آغاز می‌شود فروش بلیت قطار‌های نیمه دوم فروردین از امروز آغاز شد (۹ فروردین ۱۴۰۳) فرودگاه مشهد در رتبه دوم پر ترددترین فرودگاه‌های کشور در نوروز ۱۴۰۳ قرار گرفت بانک شیر مشهد در روز‌های کاری ایام نوروز فعال است خدمات‌رسانی به بیش از ۱۰۰۰ مسافر نوروزی در داروخانه‌های هلال احمر خراسان رضوی چرا مبالغ جریمه‌های رانندگی ۵ برابر شد؟ ۴۰ درصد مراجعه کنندگان به داروخانه‌های مشهد غیربومی هستند تصادف مرگبار پژو پارس و سوناتا در جاده‌های سمنان (۹ فروردین ۱۴۰۳) ویدئو| جزئیات پرونده زمین خواری به ارزش ۳ هزار میلیارد تومان در آستارا
سرخط خبرها

گفت‌وگو با قاتل موبایل فروش اسلامشهری پیش از اعدام در ملأ عام + فیلم و عکس

  • کد خبر: ۵۴۴۰۸
  • ۱۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۲
  • ۱۶
گفت‌وگو با قاتل موبایل فروش اسلامشهری پیش از اعدام در ملأ عام + فیلم و عکس
هشتم فروردین امسال یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های حوادثی امسال، با قتل مرد موبایل فروش اسلامشهری در مغازه‌اش رقم خورد. حالا این قاتل جوان در یک قدمی اعدام در ملأ عام قرار دارد.
به گزارش شهرآرانیوز، فیلم ضبط شده از دوربین مدار بسته مغازه موبایل فروشی، صحنه به خون کشیده شدن مقتول به نام فرشاد را ضبط کرده بود و این فیلم در فضای مجازی دست به دست چرخید. همین کافی بود که خبر این قتل هولناک در زمان وقوع انعکاس بیشتری پیدا کند.

ماجرا از این قرار بود که دو جوان با انگیزه سرقت در مغازه مقتول به نام فرشاد با او قرار گذاشته بودند و در لحظه سرقت یکی از سارقان با وارد کردن ضربه چاقو به گردن مقتول موجب مرگ او شد.

در کلیپ منتشر شده، لحظه چاقو خوردن مقتول و راه افتادن حمام خون در مغازه اش به تصویر کشیده شد که یکی از فجیع‌ترین کلیپ‌های منتشر شده در فضای مجازی بود.

متهمان ساعتی بعد از قتل توسط ماموران پلیس در نزدیکی محل حادثه شناسایی و دستگیر شدند. متهم به قتل با درخواست اولیای دم به قصاص در ملا عام حکوم شد و حکم صادر شده در دیوانعالی کشور مهر تائید خورد. به این ترتیب شمارش معکوس برای اجرای حکم متهم به قتل آغاز شد.
 

ماجرای قتل در موبایل فروشی اسلامشهر

روبه‌رویم که می‌نشیند سعی می‌کنم در ذهنم مرز باریکی بین او و تصویری که در صحنه قتل فرشاد دیدم پیدا کنم. یا لاقل کسی را ببینم که بر سر زنده ماندنش چانه می‌زند. اما او ویرانه‌ای از آرزو‌های بر بادرفته است که همان روز در مغازه فرشاد در کنار او، برای همیشه قربانی ناکامی روزگار شد. حالا یک سر این ماجرا خانواده‌ای دل سوخته است که جوان بی گناهشان به خاطر یک لقمه نان حلال در روز تعطیل سر کار رفته بود و به قتل رسید. یک سوی دیگر ماجرا جوانکی بی دست و پاست که مهر قاتل روی پیشانی اش جا خوش کرده است. کسی که بزرگترین دغدغه این روزهایش است این است که خواهر و مادرش بعد از اعدام او در ملاعام غصه نخورند. تمام گذشته سیاهش مثل نوار ضبط شده از جلوی چشمانش عبور می‌کند. کودکی اش و مرگ خواهر دوقلویش به خاطر فقر و نداری. کمی بعدتر که پدرش برای همیشه رهایشان کرد و او هم درس و استعدادش را رها کرد برای یک لقمه نان. در گیر و دار دست و پنجه نرم کردن با جیب خالی و جدال برای گذران روزمرگی، عاشق شد و عشق و جیب خالی اش باز با هم تداخل کردند و دختر جوان او را با دست خالی اش رها کرد. برای او دیگر خوب بودن مفهومی نداشت و دست به عصیان زد. در تلاقی جنگ او با زمانه به فرشاد برخورد کرد و بالا سر عکس تازه داماد نوار مشکی نشاند. نه آن نوار مشکی از عکس فرشاد برداشته می‌شود و نه داغ فرشاد از دل مادرش.
 
 
گفتگو با قاتل موبایل فروش اسلامشهری + فیلم و عکس


گفت‌وگو را با قاتل ۲۲ ساله فرشاد با این جمله آغاز می‌کنم:

حکم اعدام در ملأ عام تأیید شده است؟

بله! قرار است در محل وقوع قتل قصاص شوم.

نمی‌ترسی؟

با این افتضاحی که به بار آمده بمیرم راحت‌ترم!

چرا این افتضاح را به بار آوردی؟

آن لحظه که در مغازه موبایل فروشی بودیم فقط می‌خواستم زودتر آن نقشه لعنتی تمام شود و از آنجا برویم. خیلی ترسیده بودم. اولین بار بود دست به سرقت می‌زدم. حتی اولین بار بود که چاقو دستم می‌گرفتم.

آن نقشه لعنتی را چه کسی کشیده بود؟

پیشنهادش را من به دوستانم دادم. یکی از دوستانم به اسم امید با من وارد مغازه شد و یکی دیگر جلوی در مغازه ایستاد تا کشیک بکشد. قرار بود از فروشنده بخواهیم چند موبایل نشانمان دهد. بعد چهار پنج موبایل برداریم و فرار کنیم. با خودمان چاقو بردیم که اگر دنبالمان دوید با تهدید چاقو او را از خودمان دور کنیم. اما فروشنده به خاطر قرنطینه روز‌های کرونایی کرکره برقی را پایین داد. من به امید اشاره کردم که برنامه کنسل است، اما او حرف زدن با فروشنده را ادامه داد. یکدفعه به سرم زد با چاقو تهدیدش کنم که دیدم سمت گاوصندوق رفت. فکر کردم می‌خواهد شوکری چیزی بردارد. دیگر نفهمیدم چه شد.
 
 
گفتگو با قاتل موبایل فروش اسلامشهری + فیلم و عکس
 

اعضای بدن موبایل فروش اسلامشهری اهدا شد


فرشاد را می‌شناختی؟

نه اصلا. فقط، چون مغازه اش در جای خلوتی از شهر بود تصمیم به سرقت از او گرفتیم. بعد از حادثه فهمیدم که اعضای بدنش را اهدا کرده اند. خانواده اش افراد شریفی هستند.

مگر آن‌ها را می‌شناسی؟

دو خواهرم و مادرم چند باری برای تسلیت و جلب رضایت به خانه شان رفته اند. همیشه با آن‌ها برخورد خیلی خوبی داشته اند و حتی از آن‌ها پذیرایی کرده اند. با اینکه اینجا از بقیه متهمان قتل می‌شنوم که شاکیان با اهانت با خانواده شان برخورد می‌کنند. همه حسرت می‌خورند و می‌گویند کاش شاکیان ما هم مثل شاکی‌های تو بودند.

فکر می‌کنی رضایت می‌دهند؟

نه! امیدی ندارم. حق هم دارند. اما به خاطر دل مادر و خواهرانم، وقتی برای جلب رضایت پاپیش می‌گذارند چیزی نمی‌گویم. هر بار هم رفته اند خانواده فرشاد گفته اند که از خون عزیزشان نمی‌گذرند. قصاص حق من است، چون گناهکارم. فکر می‌کنم با قصاص در این دنیا بی حساب می‌شوم. فقط به دل مادرم فکر می‌کنم.

به حال دل مادر فرشاد هم فکر می‌کنی؟

تمام روزهایم از روز حادثه تا حالا عذاب بوده است. یکی از دلایل این عذاب هم فکر کردن به حال خانواده مقتول است.
 

شمارش معکوس برای اعدام در ملأ عام


مادرت می‌داند قرار است در ملأ عام قصاص شوی؟

بله. وقتی فهمیدم حکمم تائید شده، سه روز مقدمه چینی کردم که ماجرا را به او بگویم.

چطور آرامش کردی؟

خیلی سخت است که کسی بداند بچه اش را چند وقت دیگر اعدام می‌کنند. اما من به مادرم گفتم در روز‌های کرونایی، روزی بود که چهارصد نفر فوت شدند و خانواده هایشان عزیز از دست دادند. آن‌ها مگر می‌دانستند که بیماری یقه شان را می‌گیرد؟ تو هم به تاریخ اجرا فکر نکن.
 

می‌خواستم گیمر شوم، قاتل شدم


آخرین بار کی مادرت را دیدی؟

دو ماهی هست که به دیدنم نمی‌آید. مادرم پرستار سالمند است. با اینکه واریس پا دارد و بیمار است باید کار کند تا خرج زندگی اش را در بیاورد. به خاطر کرونا نمی‌تواند تردد داشته باشد تا ناقل بیماری نشود.

مادرت نان‌آور خانواده بود؟

بچه بودم که پدرم ما را رها کرد و رفت. اصلا از او خبر ندارم. از وقتی خودم را شناختم؛ مادرم هفته‌ای یک بار هم خانه نمی‌آمد. بعد هم مجبور شدم درسم را رها کنم و خودم هم کار کنم.

بچه درس‌خوانی بودی؟

درسم خوب بود. شاگرد شر و شوری نبودم. سرم به کار خودم بود. به روح خواهرم قسم، تا قبل از این اتفاق یک نفر را هم ناراحت نکرده بودم.

خواهرت فوت کرده؟

بله دوقلو بودیم. بیماری کلیه گرفت. پول دوا و درمانش را نداشتیم.

اگر کارت به اینجا نمی‌کشید آینده‌ات چطور می‌شد؟

من همیشه سعی کردم آدم کاملی باشم. پدرم را دیده بودم که اعتیاد داشت. از اعتیاد متنفر شده بودم. برای همین با جوان‌هایی که دنبال دود بودند رفاقت نمی‌کردم. دلم می‌خواست درس بخوانم و مهندس کامپیوتر شوم. آرزو داشتم گیمر شوم. نقاشی ام هم خیلی خوب است. دوست داشتم نقاش شوم. همه رویای من این بود که مغازه نرم افزاری کامپیوتر داشته باشم. با این همه اشتیاق برای درس خواندن، اما وقتی خواهر بزرگم ازدواج کرد، دیگر مادرم نتوانست مخارج تحصیلم را بدهد.

نقطه بزنگاهی که از تو با این آرزو‌ها یک جنایتکار ساخت چه بود؟

چند سالی بود به خاطر شرایط زندگی مان افسرده و منزوی شده بودم. تا اینکه با یک دختر آشنا شدم و تمام زندگی ام شد. به امید زندگی با او سربازی رفتم. اما وقتی برگشتم به من گفت تو نمی‌توانی برایم آینده بسازی. به او گفتم من با اینکه تازه از سربازی آمدم، اما فقط دو ماه بیکار بودم. گفت تو نمی‌توانی با ماهی یک و نیم میلیون تومان برای من زندگی بسازی! بعد از آن احساس کردم دیگر نمی‌توانم برای خوب بودن مقاومت کنم.

حرفی داری که به پدر و مادر فرشاد بزنی؟

من از خجالت و شرم روی حرف زدن با آن‌ها را ندارم. همان بمیرم بهتر است تا بخواهم به آن‌ها بابت داغ عزیزشان جوابی بدهم. فقط می‌ترسم خانواده ام را نفرین کنند. خانواده من هم مثل خودشان شریف و آبرودارند. مادرم با شرافت کار می‌کند و از اینکه با یک حماقت آبروی او را بردم حالم از خودم به هم می‌خورد.

به او می‌گویم: «به لحظه اجرای حکم هم فکر می‌کنی؟»

با دو دست صورتش را می‌پوشاند. چشمانش قرمز می‌شود. جوابی نمی‌دهد.

دلم می‌خواهد بگوبم کاش برای خوب ماندن کمی بیشتر مقاومت می‌کردی. حالا دو مادر این سرزمین داغدار نمی‌شدند.
 
 
هشدار: این فیلم حاوی صحنه‌هایی‌ است که ممکن است برای همه مناسب نباشد!
تعداد بازدید : 3657
 
 
منبع: رکنا
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱۶
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱۱
ناشناس
Netherlands
۱۱:۰۱ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۱
0
4
فقط همین رومیدونم که بعضی خانواده ها،دارن نسل بدی تربیت می کنن درجامعه مافقرتنگدستی همیشه بوده اماچیزی که داره فراموش میشه اون تربیت ایرانی-اسلامی هم درکانون خانواده هاوهم درنظام تعلیم تربیته تاکار شخصی خطاکاربه نقاط باریک وبی بازگشت وآدم کشی وقتل واعدام نرسه
گیتا
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۲۵ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۲
5
3
خبرنگار یا گزارشگر محترم اینکه جلوی یه اعدامی بشینی و مدام صحنه اعدامش رو به او بادآوری کنی بنظرمن کاردرستی نیست وکارشما شکنجه اس نه گزارش.
سعید
Iran (Islamic Republic of)
۰۰:۲۷ - ۱۳۹۹/۱۰/۱۹
باید اعدامش کنن
لادن
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۲
1
6
برای به درک واصل شدنش لحظه شماری میکنم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۱:۳۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۱
0
4
کسی که چند روز دیگه اعدام میشه نباید بری پیشش و مدام از روز اعدامش حرف بزنی
رز
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۷/۰۲
0
3
این بی شرف حالا که گیر افتاده و حکم اعدامش هم آمده سخنور شده و میگه به اعدامش راضیه ولی شما به آن روی قضیه هم فکر کنید یعنی هنوز گیر نیوفتاده و معلوم نشده قاتل کیست این قاتل هنوز براحتی سرقت میکند و انگار نه انگار جانی را گرفته
مهدی
United States of America
۰۸:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۲
0
3
گاهی اوقات اعدام نکردن درس عبرتی میشه، بخشش هم خوبه ، میشه بجای اعدام حکمی بدن‌که از محیط زیست مراقبت کنه یا جنگل کاری انجام بده و برای کشور مفید باشه، البته همه به نظر خانواده مقتول برمیگرده، به هرروی هیچ چیزی لذت بخش تر از بخشش نیست
مهدی
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۳۶ - ۱۴۰۰/۱۱/۱۶
0
2
گاهی یه اشتباه و حماقت...فاجعه به بار میاره...شاید این جوون که بهش میگید قاتل...ادم خیلی بدی هم نباشه...
فرهاد
United States of America
۱۶:۱۵ - ۱۴۰۱/۰۲/۰۹
0
2
از طرز چتقو ردن مشخصه طرف خیلی ماهره . من رزمی کارم . کاملا مشخصه دست و پاشو گم نکرده و عمدی زده . دوما خب اگه وگاقعا دستو پاتو گم کردی چرا شاهرگشو زدی بی مرام . اون لحظه که خون می پاشید نمیگفتی این مادر داره؟نمیگفتی این به امید یه تکه نان اینجا کار میکنه‌
داوود
Iran (Islamic Republic of)
۰۳:۱۱ - ۱۴۰۱/۰۴/۰۹
0
1
سعی کنید هیچ وقت راجب هیچ کس حتی یه قاتل قضاوت نکنید اونهایی که خیلی نظرات تند میدن به جاش بشینن واسه این جوون دعا کنن که خداوند قلبشو لمس کنه که شاید نه حتما یه توبه واقعی از ته دل انجام بده با اعدام این جوون دیگه گناهی گردنش نیست،واما نکته اخر نه من نه هیچ کس دیگه جای خانواده فرشاد نبودیم که حس کنیم چطور جگرشون اتیش گرفت اما واقعا اگر این جوون از ته دل توبه کرده امیدوارم خدا نجاتش بده ماها کی باشیم که بخوایم حتی راجب یه اشتباه خیلی بزرگ قضاوت کنیم
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۲:۵۹ - ۱۴۰۱/۰۵/۱۰
3
2
همش نمیشه قاتلو مقصر دونست صاحب موبایل فروشیم طمع کرده ک تو اون وضعیت کرونایی مغازروباز کرده اونم ۸ صبح .امیدوارم رضایت بدن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱:۲۳ - ۱۴۰۱/۰۵/۳۱
0
1
خدا هم به خانواده قاتل صبر بده هم ب خانواده مقتول
Shahin
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۲۹ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۵
0
2
خدا به خانوادش صبر بده، ای کاش مقاومت نمیکرد. به نظر بنده در این حادثه خود قاتل هم قربانی هستش.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۲۷ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۹
0
3
فقط باید اعدام شود فقط اعدام، اعدام، اعدام، اعدام، این قاتل تخم حرام بوده حرام زاده بوده که به چنین کاری دست زده فقط تخم حرام بوده نطقه اش حرام بوده حرام زاده باید اعدام شود
رسول
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۵۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۱۷
جناب اقا تو موقعیت اون قرار نگرفتی تا اون را قضاوت کنی من تا ۱۰ سال پیش ادم لعنتی بودم ولی در کمال ناباوری و نا امیدی بد ترین قاضی به من حکمی داد که فقط خوب شوم‌و ازادم کرد و من رابه قران قسم داد و من رفتم دست فروشی و الان حرفی برای گفتن از راه حلال دارم و خدا را شاکر و دست بوس همه مردم ایران هستم
بی فردا
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۴۱ - ۱۴۰۲/۰۷/۲۰
0
0
یکی از دوستان ترکیب جملاتش همه از تخم و حرام ساخته شده جناب تخماتو نگه دار اینجا فضای عمومی هست و همه جور خواننده
موضوع جرم و جنایت اولیش نیس آخری هم نیست فقط برای کمتر شدن آن باید حکومت اقدام لازم کند با آموزش، فرهنگ سازی و ایجاد شغل و رفاه برای عموم جامعه
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->