سرخط خبرها

کارتون | خروج از چرخه بی انتهای شکست

«استیو ساک»، کارتونیست مشهور آمریکایی سایت خبری «استار تریبون» که به دلیل ایده‌های خلاقانه اش در کارتون‌های سیاسی، برنده جایزه معتبر «پولیتزر» شده، در این کارتون با یک تیر چند نشان زده است.
  • کد خبر: ۶۴۳۱۳
  • ۲۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۴
امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز - مرد جنگی به چه کار می‌آید وقتی که جنگی نیست؟ این سوال از همان ابتدای پیدایش بشر، سوال خانه خراب کنی بوده است. از همان وقتی که آدم‌ها شروع به فهمیدن این موضوع کردند که می‌شود به ملک و نان و ناموس دیگران دست درازی کرد و از مهلکه جان سالم به در برد. از همان وقتی که اولین آدم بر سر منافع و دارایی هایش کشته شد؛ درست از همان موقع بود که آدم‌ها فهمیدند همه این کار‌ها را می‌شود انجام داد، به شرط آنکه ابزارش را داشته باشید. ابزارش هم خود و خفتان و شمشیر و اسب و البته مرد جنگی است. از روزی که آدم به دنبال تولید و توسعه این وسایل رفت، بشر روی زمین دیگر آب خوش از گلویش پایین نرفت. این نکته را تاریخ گواهی می‌دهد و متاسفانه تا همین الان هم همین طور بوده است.
 
داستان این تجاوز‌ها و خونریزی ها، آن قدر طولانی و پرتفصیل است که اگر بخواهیم تاریخ را یاد بگیریم، فقط باید داستان همین جنگ‌ها و خون ریزی‌ها را بخوانیم. انگار زندگی بشر نمی‌تواند بدون آنکه خون از دماغ کسی بیاید، ادامه پیدا کند. از نبرد بین قبایل در عصر پیدایش آدم گرفته تا جنگ مصریان با قبایل و جنگ رومیان با ممالک دوروبرشان و نبرد یونانیان و اعراب وعثمانی‌ها و مغول‌ها و جنگ‌های جهانی اول و دوم و ... وذالک گرفته تا همین الساعه که این نوشته را می‌خوانید؛ جنگ‌هایی که تعدادشان آن قدر زیاد است که حافظه بلندمدت تاریخ هم آمارشان را درست ودرمان به یاد نمی‌آورد.
 
گویی انسان در چرخه بی انتهایی از کشت وکشتار و غارت زاده شده و هیچ بنی بشری نبوده است که روی این کره، زندگی کرده باشد و در زمان حیاتش، یکی دو جنگ را ندیده باشد؛ چرخه‌ای که «استیو ساک»، کارتونیست مشهور آمریکایی سایت خبری «استار تریبون»، نیز در اثرش به خوبی اشاره می‌کند. او که به دلیل ایده‌های خلاقانه اش در کارتون‌های سیاسی، برنده جایزه معتبر «پولیتزر» شده، در این کارتون با یک تیر چند نشان زده است. از روزی که «جو بایدن» تصمیم به برگرداندن سربازان آمریکایی از افغانستان گرفت تا امروز زمان زیادی نمی‌گذرد. ولی همین تصمیم باعث جنجال در محافل جهانی شده است. بگذارید از اول توضیح بدهم. از هفتم اکتبر سال ۲۰۰۱ میلادی که پای آمریکایی‌ها به خاک افغانستان باز شد تا امروز حوادث زیادی رقم خورده است.
 
از آمدن مستشاران کشور‌های مختلف تا کشته شدن فوجی از لشکریان و آدم‌های بی گناه تا غارت هرچه بود و نبود، طی این ۲۰ سال رخ داده است. آمریکا گویی در چرخه‌ای بی انتها درحال لولیدن بود؛ چرخه‌ای که آمریکا به محض خروج از آنِ، کشور‌های دیگر را هم از آن خلاصی داد. این نشان می‌دهد که سران دولت آمریکا در قبال سیاست‌های خارجی خود و به ویژه حضور نظامی در کشورهایی، چون افغانستان و عراق، در چرخه‌ای پرهزینه گرفتار شده اند؛ چرخه‌ای که هزینه اصلی اش را مردم آمریکا با جان خودشان دارند پرداخت می‌کنند.
 
حتی خروج آمریکا و متحدانش از این چرخه نیز، چیزی جز شکست برای آن‌ها و سیاست‌های خارجی شان نیست؛ حضوری که باعث شده است افغانستانی‌ها دچار رخوت شوند و از بعد حضور آمریکایی‌ها ترس داشته باشند، ولی یک نکته را نباید فراموش کرد؛ در مدت حضور آن ها، افغانستان بازهم روی آرامش را ندید. تمام منابع و ذخایر ارزشمند کشور به تاراج رفت و امنیتی را که می‌توانستند داشته باشند، با آن‌ها معامله کردند. به قیافه مکانیکی سرباز که مثل عروسک‌های کوکی در مسیری پر از آثار انفجار و اسکلت راه می‌رود، دقت کنید؛ مردی جنگی که برای توجیه وجودش، نیاز به جنگ دارد. نیاز به خون ریزی دارد و وقتی این زمینه وجود نداشته باشد، باید آن را ساخت. انگار فراهم کردن شرایط ویرانی، جزو وظایف همه رئیس جمهور‌های آمریکاست.
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->