لبخند صادر می‌کنم تا قلب‌های غصه‌دار

  • کد خبر: ۶۹۱۵۶
  • ۱۱ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۷
لبخند صادر می‌کنم تا قلب‌های غصه‌دار
کیارنگ علایی - نویسنده و عکاس

۱۶۴ سال پیش، به یُمن ایده خوب دکتر «شریف چارلز لئونارد» که در آن زمان کشیشی در یکی از کلیسا‌های شهر سافولک ایالت ماساچوست بود، امروز به نام روز کودک نام‌گذاری شد؛ اگرچه اهمیت و جایگاه کودک باعث شده است روز‌های متعدد دیگری نیز در تقویم کشور‌ها به نام این روز نام‌گذاری شود. به این بهانه در این ستون، چهار نویسنده و شاعر کودک را که مطالعه آثار آن‌ها برای والدین (و فرزندانشان) مفید خواهد بود، معرفی می‌کنم. به امید آنکه مطالعه آثار آن‌ها، کودکانمان را آن‌طور که در کنوانسیون حقوق کودک آمده است، به فضایی سرشار از خوشبختی، محبت و تفاهم رهنمون کند.


یک/ داوود لطف‌ا...

نامی بزرگ که جست‌وجوی اطلاعات درباره او در فضای مجازی، مقیاسی بسیار ناچیز از جایگاه و قدرت او به ما می‌دهد. ۲۰ سال پیش، در روز‌هایی که کانون پرورش‌فکری، هنوز سلیقه نفیس خودش را در چاپ کتاب‌های کودک از دست نداده بود، برای نخستین‌بار با کتابی در هیئت رحلی بزرگ از داوود لطف‌ا... آشنا شدم. در نگاه اول، اشعار برای کودکان بود، اما پیام آن‌ها برای والدین. اگرچه شعر لطف‌ا... در این سال‌ها به‌ندرت گرفتار شعر‌های مناسبتی نیز شد، غنای شعری او را حتی در همان معدود شعر‌های مناسبتی نیز می‌توان دید. ویژگی شعر لطف‌ا... ایجاز و پیوند‌های فلسفی فراوان در متن است. مثلا «قایقی تنهایم/ در کنار ساحل/ دل من دریاست/ دست و پایم در گل// روز و شب کار من است/ خواب و رؤیا دیدن/ مثل ماهی خود را/ توی دریا دیدن».

 

مضمون شعر لطف‌ا... همان مضمون دیرینه‌ای است که در آثار «صمد بهرنگی» و حتی در اشعار حجم‌گرای «یدا... رؤیایی» بار‌ها تکرار شده است، اما جمع‌آوری این مضمون در چند بند مختصر و با زبانی ساده، فقط از عهده لطف‌ا... برمی‌آید. او در جایی دیگر می‌گوید: «این روز‌ها حس می‌کنم احساس من رنگی شده/ حتی سکوت سنگ‌ها، ساز خوش‌آهنگی شده// این روز‌ها حس می‌کنم جاری شدم/ جاری، زلال/ سیبم رسیده! دور دور/ از سیب‌های ترش و کال// حس می‌کنم چشمان من، رد می‌شوند از سقف‌ها/ حس می‌کنم گم کرده‌اند کابوس‌ها خواب مرا// حس می‌کنم یک تاجرم/ یک تاجر از جنس بهار/ لبخند صادر می‌کنم/ تا قلب‌های غصه‌دار» شعر لطف‌ا... همواره بین مضامین متعدد در حرکت است و در هر شعر، اطلاعات مختلف و متفاوتی را روانه ذهن مخاطب کودک می‌کند. به‌عبارتی شعر او از سری پردغدغه بیرون می‌آید که میان دو فضای شادی‌بخش و اندوه‌آور در نوسان است: «جزیره، سبز و زیبا/، ولی تنهای تنهاست/ جزیره، چون پرنده/ حصارش آب دریاست// جزیره، خواب‌هایش/ پر است از موج و پارو».


دو/ شان تن

ویژگی اصلی این نویسنده استرالیایی، تسلط او بر گرافیک است. به نظر می‌رسد داستان‌های وی در مسیری موازی میان گرافیک و ادبیات خلق می‌شوند؛ یعنی ایده آن‌ها صرفا متکی بر ادبیات داستانی نیست، بلکه بخشی از این روایت، مستقیم بر دوش گرافیک خاص آثار اوست. در شاهکارش، «اریک»، او به داستانی پررمزوراز از حضور مهمانی ناخوانده به نام اریک در پستوی آشپزخانه اشاره می‌کند که وقتی ما را ترک می‌کند و به شکل عجیبی از پیشمان می‌رود، آثارش در دل آشپزخانه، ما را مبهوت خویش می‌کند. او یک کتاب بدون متن هم دارد با نام «ورود» که داستان تلخ مهاجرت است و به بقا و کشمکش انسان در جهان غریبی که برایش تعبیه شده است، می‌پردازد.


سه/ الیزابت هلاند لارسن

نویسنده معاصر نروژی، خالق دوگانه فوق‌العاده «من زندگی هستم» و «من مرگ هستم»؛ آثاری با ادراکی متفاوت از زیست انسانی و مسئله مرگ به زبانی قابل درک برای کودکان که شاید بتوان این نبوغ را حاصل فعالیت بیست‌ساله نویسنده به‌عنوان یک دلقک در اردوگاه پناهندگان و بیمارستان‌ها دانست.


چهار/ جان آرنو لوسن

کتاب «گل‌های پیاده‌رو»‌ی آرنو لوسن با هر متر و معیاری یک کتاب ممتاز است. بازهم با اثری بدون متن مواجهیم که با شریک کردن مخاطب در شکل‌دهی داستان، روایت خود را بنا می‌کند. کتابی پر از تصویرسازی‌های ماکسیمال و پرجزئیات که درپی تشخص بخشیدن به چیز‌های بسیار کوچک و پست زندگی است تا از دل آن‌ها به کار‌های کودکان و رفتار‌های آنان توجه کنیم؛ رفتار‌هایی که سرانجام منجر به بسط زیبایی در دنیا می‌شود.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->