واکنش «احسان علیخانی» به انتشار عکس جنجالی‌اش + تصاویر اکران مردمی فیلم آپاراتچی در مشهد با حضور بازیگران و عوامل فیلم (جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳) تئاتر "un۱۲"، با داستان رنج کردها از رژیم بعث در مشهد به روی صحنه رفت آغاز پخش بین‌المللی «اَبله» | روایتی از زندگی یک دختر کوتاه قامت در خوابگاه! معرفی اعضای جدید هیئت‌مدیره انجمن صنفی تهیه‌کنندگان فیلم بلند مشهد فصل جدید «زخم کاری» چه زمانی پخش می‌شود؟ سرمایه ادبی ایران | درباره سیدعلی موسوی گرمارودی، شاعر، نویسنده و محقق به بهانه زادروزش فصل ایران باستان سریال «سلمان فارسی» کلید خورد لئوناردو دی‌کاپریو و جنیفر لارنس در فیلم جدید اسکورسیزی هم‌بازی می‌شوند نقدی به رئالیتی شو «اسکار» مهران مدیری آیا عکس جدید احسان علیخانی در فضای مجازی، واقعی است؟ + عکس برنامه‌های بزرگداشت سعدی اعلام شد | گردهمایی سعدی‌پژوهان در شیراز انتقاد کمدین کهنه کار به نسل کشی رژیم صهیونیستی نخل طلای افتخاری کن به استودیو جیبلی ژاپن اعطا می‌شود فیلم‌های سینمایی آخر هقته تلویزیون (۳۰ و ۳۱ فروردین ماه ۱۴۰۳) + زمان پخش و خلاصه داستان
سرخط خبرها

گفت‌وگوی شهرآرانیوز با رسول جعفریان درباره جامعه شیعیان در روزگار موسی‌بن‌جعفر (ع)

  • کد خبر: ۷۵۹۷۶
  • ۰۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۰:۱۳
گفت‌وگوی شهرآرانیوز با رسول جعفریان درباره جامعه شیعیان در روزگار موسی‌بن‌جعفر (ع)
بررسی وضعیت اجتماعی شیعیان در زمان امام کاظم (ع) موضوع گفت وگوی ما با دکتر رسول جعفریان، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران، به مناسبت ولادت این امام همام است. وی در این مصاحبه به زوایای مهمی از زندگی امام کاظم (ع) پرداخته است.
امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز - حکومت عباسی در دوره اقتدارش مشکلات فراوانی برای امامان (ع) و شیعیان ایجاد کرد. در دوره امام صادق (ع) به دلیل مشکلات سیاسی حکومت عباسی، فضایی برای ایشان ایجاد شد تا بتوانند مکتب شیعه را سامان دهند. به همین سبب حضرت توانستند شاگردان زیادی در همه مذاهب اسلامی تربیت کنند. در محفل درسی ایشان هزاران شاگرد حضور داشتند و از محضر این امام همام بهره می‌بردند. پس از شهادت امام صادق (ع)، شیعیان با بحران‌های گوناگونی روبه رو شدند. اولین و مهم‌ترین آن بحران جانشینی بود. برخی شیعیان در این دوره به امام کاظم (ع) ایمان نیاوردند و این مسئله سبب شد تا شیعیان دچار هرج ومرج عقیدتی شوند.
دورانی که امام کاظم (ع) در آن زندگی می‌کرد، مصادف با نخستین مرحله استبداد و ستمگری حاکمان عباسی بود. آن‌ها تا چندی پس از آنکه زمام حکومت را به نام علویان در دست گرفتند، با مردم و به خصوص با علویان برخورد به نسبت ملایمی داشتند، اما به محض اینکه در حکومت استقرار یافتند و پایه‌های سلطه خود را مستحکم کردند و از طرف دیگر با بروز قیام‌های پراکنده‌ای که به طرف داری از علویان پدید آمد و آن‌ها را سخت نگران کرد، بنا را بر ستمگری گذاشتند و مخالفان خود را زیر شدیدترین فشار‌ها قرار دادند. آن‌ها حتی نزدیک‌ترین دوستان خود همچون عبدا...  بن علی را به دلیل تلاش‌های پنهانی اش برای به دست آوردن جانشینی سفاح کشتند. به همین ترتیب ابوسلمه و ابومسلم خراسانی را نیز از بین بردند. منصور شمار فراوانی از علویان را به شهادت رساند؛ شمار بیشتری از آنان هم در زندان‌های او درگذشتند. هارون الرشید در دوره حکومتش سختی‌های فراوانی بر امام کاظم (ع) تحمیل کرد، به گونه‌ای که ایشان سال‌ها در زندان‌های عباسی به سر بردند و سرانجام امام (ع) را در زندان به شهادت رساند.
 
امام جواد (ع)، مبتکر بحث آزاد اجتماعی بررسی وضعیت اجتماعی شیعیان در زمان امام کاظم (ع) موضوع گفت وگوی ما با دکتر رسول جعفریان، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران، به مناسبت ولادت این امام همام است. وی در این مصاحبه به زوایای مهمی از زندگی امام کاظم (ع) پرداخته است.


پس از شهادت امام صادق (ع) شیعیان دچار بحران جانشینی ناشی از تعیین امام بعدی شدند. این بحران تا چه اندازه در وضعیت شیعیان تأثیرگذار بود؟

اختلافی که معمولا میان شیعیان پدید می‌آمد، ناشی از تعیین امامت امام بعدی بود. گاهی بنا به دلایل سیاسی ازجمله به دلیل وحشتی که از حاکمیت عباسیان وجود داشت، امام برای بسیاری از شیعیان ناشناخته می‌ماند. زیرا امکان آن بود که اگر به صورت آشکار، امامت امامی لو رفته باشد، از ناحیه خلفا زیر فشار قرار گیرد. شدت اختناق منصور درباره علویان به خصوص امام صادق (ع) که عظمت فراوانی در جامعه کسب کرده بود، باعث شد تا سردرگمی خاصی میان برخی شیعیان درباره رهبری آینده به وجود آید و دعوت و جذب شیعیان آن حضرت از طرف بعضی از فرزندان امام صادق (ع) که به ناحق داعیه امامت داشتند و بهره گیری آنان از این فرصت، مزید بر علت می‌شد. پراکندگی شیعیان نیز خود مشکل دیگری بود. زیرا آن‌ها در شهر‌های دور و نزدیک زندگی می‌کردند و کسب اطمینان درباره امام واقعی برای آنان کار مشکلی بود. امام صادق (ع) برای اینکه جانشینش مشخص نشود، علاوه بر ۲ فرزند خود، امام کاظم (ع) و عبدا...، منصور عباسی را نیز وصی خود قرار داد.
 
این عوامل دست به دست هم داد و در ایجاد انشعاب میان شیعیان پس از شهادت هر امامی تأثیر زیادی به جای می‌گذاشت. به همین روال این انشعاب پس از رحلت امام صادق (ع) نیز رخ داد.

یک نمونه از روایاتی که سردرگمی برخی شیعیان را در این باره نشان می‌دهد، روایتی از هشام بن سالم است. او در این روایت می‌گوید:

همراه مؤمن طاق در مدینه بودیم که دیدیم عده‌ای بر در خانه عبدا... بن جعفربن محمد گرد آمده اند. ما مسائلی از عبدا... درباره زکات پرسیدیم، ولی او جواب صحیحی به ما نداد. آن گاه بیرون آمدیم و نمی‌دانستیم که کدام یک از فرق مرجئه، قدریه، زیدیه، معتزله، خوارج و... را قبول کنیم. در این حال شیخی را دیدیم که او را نمی‌شناختیم. فکر کردیم که جاسوسی از جاسوسان منصور است که در مدینه به منظور شناسایی شیعیان جعفربن محمد در میان آن‌ها نفوذ کرده است، ولی برخلاف این احتمال، او ما را به خانه ابوالحسن موسی بن جعفر برد... هنوز در آنجا بودیم که فضیل و ابوبصیر وارد شدند و سؤالاتی از ایشان کردند و بر امامت وی یقین حاصل کردند. آن گاه مردم از هر سو دسته دسته می‌آمدند، جز گروه عمار ساباطی و نیز عده بسیار اندکی که عبدا... بن جعفر را قبول داشتند.

آنچه در این روایت جلب توجه می‌کند، این است که شیعیان کسانی نبودند که به هر شکل و بدون تحقیق هرکسی را که داعیه وصایت و امامت داشته باشد، بپذیرند، بلکه با طرح سؤال‌های خاصی علم او را ارزیابی می‌کردند و درصورتی که به امامت وی از ناحیه علمی یقین حاصل می‌نمودند، او را به وصایت می‌پذیرفتند. این روایت دقت و کنجکاوی هشام و فضیل و ابوبصیر و همچنین تهدید‌هایی را که از سوی منصور متوجه شیعیان امام صادق (ع) بود، به خوبی نشان می‌دهد.


آیا این انشعاب سبب ایجاد فرقه‌هایی بین شیعیان شد؟

نکته‌ای که در زمان امام صادق (ع) وجود داشت و سودجویانی از آن استفاده کردند، مسئله اسماعیل بن جعفربن محمد (ع) بود. از آنجا که او فرزند بزرگ‌تر امام صادق (ع) بود، بسیاری از شیعیان گمان می‌کردند که رهبری آینده شیعه از آن او خواهد بود، ولی او در حیات پدر وفات کرد و به طوری که در روایات آمده است، امام صادق (ع) اصرار داشت که شیعیان به مرگ او یقین داشته باشند. با این حال عده‌ای پس از آن حضرت با داعیه مهدویت اسماعیل یا بهانه‌های دیگر، فرقه‌ای به نام باطنیه یا اسماعیلیه یا اسامی دیگر، در شیعه به وجود آوردند. درباره اسماعیل نکته مهم این است که مطرح شدن او به عنوان رهبر و امام شیعیان پس از پدر، جنبه سیاسی داشته و احیانا بزرگ تربودن او نیز در این امر مؤثر بوده است، به خصوص که امام صادق (ع) تا آخرین روز‌های زندگی از تعیین صریح جانشین خودداری می‌فرمود.  البته روایاتی وجود دارد که امام کاظم (ع) از ابتدا برای برخی خواص شیعه به عنوان جانشین پدر انتخاب شده بود.
 
این روایات از طرق مختلف نقل شده است. علاوه بر این، حدیث «لوح» نیز درباره ذکر اسامی معصومان مؤید این مطلب است. با این حال به دلایلی که ذکر شد، اسماعیل در زمان پدرش به گونه‌ای مطرح شده بود که شبهه جانشینی و امامت او در میان برخی شیعیان وجود داشت.

طبری از اسحاق بن عمار صیرفی آورده که نزد امام صادق (ع) به امامت اسماعیل پس از آن حضرت اشاره کرده است و امام انکار فرمودند.

در روایت دیگری آمده است ولیدبن صبیح به امام صادق (ع) عرض کرد:
 
عبدالجلیل به من گفته است که شما اسماعیل را وصی خود قرار داده اید. امام این مطلب را انکار کرد و امام کاظم (ع) را به او معرفی فرمود.


حکومت عباسی در دوره امام کاظم (ع) چه رویکردی درباره امام (ع) و شیعیان داشت؟

عصر امام کاظم (ع) دوران بسیار سختی برای شیعیان بود و در این دوران شیعیان و علویان حرکت‌های اعتراض آمیز فراوانی علیه خلفای عباسی صورت دادند که از مهم‌ترین آن‌ها قیام حسین بن علی، شهید فخ، است که در حکومت هادی و جنبش یحیی و ادریس، فرزندان عبدا... در زمان هارون رخ داد.
 
ائمه شیعه همگی بر لزوم رعایت تقیه پافشاری می‌کردند و می‌کوشیدند تا شیعه و رهبری آن‌ها را به طور پنهانی اداره کنند. این وضع سبب می‌شد تا تاریخ نتواند از حرکات سیاسی آن‌ها ارزیابی دقیقی داشته باشد.
برخی از مورخان روایت‌های مربوط به زندانی شدن امام کاظم (ع) را نقل کرده اند.
 
ازجمله مهم‌ترین آن‌ها ابن اثیر، خطیب بغدادی و ابن خلکان و نیز راویان شیعه هستند که بازداشت و زندانی کردن امام در بغداد را در کتاب‌های خود آورده اند. در یکی از این نقل‌ها آمده است که مهدی عباسی که بخشش‌های امام او را به وحشت انداخته بود و احتمال می‌داد که حضرت وجوهی جمع آوری کنند و آن را برای سازمان دادن و تقویت شیعیان مصرف کنند، دستور بازداشت حضرت را به فرماندار خود در مدینه صادر کرد. او نیز امام را دستگیر و روانه بغداد کرد. مهدی امام را به زندان انداخت، ولی شب علی بن ابی طالب (ع) را در خواب دید که به او می‌فرمود:

«فهل عسیتم این تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم؟»؛ «آیا اگر به حکومت رسیدید، می‌خواهید در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندی تان را ببرید؟»

او در همان لحظه از خواب بیدار شد و حاجب خود را که ربیع نام داشت، صدا کرد و دستور داد امام کاظم (ع) را پیش او حاضر کند. وقتی امام آمد، ایشان را در کنار خویش نشاند و گفت امیرالمؤمنین (ع) را به خواب دیده است که این آیه را بر وی می‌خواند، و سپس از ایشان پرسید: آیا به من اطمینان می‌دهی که علیه من یا یکی از فرزندانم قیام نکنی؟
امام فرمود: «والله ما فعلت ذلک و لا هو من شأنی»؛ «به خدا قسم من چنین کاری نکرده ام و این کار در شأن من نیست.»
خلیفه کوشید تا با دادن ۳۰۰۰ دینار و تصدیق گفته‌های امام، به گونه‌ای با ایشان برخورد کند که ایشان راضی به مدینه بازگردد و بی درنگ آن حضرت را به مدینه بازگردانید.


حکومت عباسی بار‌ها امام (ع) را دستگیر و زندانی کرد. این اتفاق چندسال به طول انجامید؟

درباره زندانی شدن امام، اخبار متعدد و مختلفی نقل شده است. آنچه از مجموع این روایات استفاده می‌شود، این است که امام کاظم (ع) دوبار به دست هارون زندانی شد که مرتبه دوم آن از سال ۱۷۹ تا ۱۸۳ قمری، یعنی ۴ سال به طول انجامید و به شهات آن حضرت منجر شد. اما مرتبه اول آن؛ اگرچه روایات تاریخی حاکی از آن است، ولی به مدت آن و دلیل اینکه امام ۲ مرتبه به دست هارون زندانی شده اشاره‌ای نشده است. غیر از اشارات مورخان، نقل‌هایی است حاکی از آزادی امام از زندان اول هارون که آن را بسیاری از راویان اخبار نقل کرده اند.
 
مسعودی می‌نویسد: عبدا... بن مالک خزاعی، مسئول خانه رشید و رئیس نگهبانان او، می‌گوید:

فرستاده هارون وقتی که هیچ گاه در چنان اوقاتی پیش من نمی‌آمد، وارد شد و حتی مجال پوشیدن لباس به من نداد و با آن حال مرا پیش هارون برد. وقتی وارد شدم، سلام کردم و نشستم. سکوت همه جا را فراگرفته بود. حیرت عجیبی به من دست داد و هر آن بر نگرانی من می‌افزود. در این هنگام هارون از من پرسید عبدا...! می‌دانی چرا تو را احضار کرده ام؟ گفتم نه به خدا. گفت یک حبشی را در خواب دیدم که حربه‌ای به دست گرفته و به من می‌گفت اگر همین لحظه موسی بن جعفر (ع) را آزاد نکنی، با این حربه سرت را از تن جدا می‌کنم. اکنون برو و او را سریع آزاد کن و ۳۰ هزار درهم به وی بده و به او بگو که اگر می‌خواهد همین جا بماند و هر نیازی که داشته باشد، برآورده می‌کنیم و اگر می‌خواهد به مدینه بازگردد، وسایل حرکت او را آماده کن. با ناباوری سه بار پرسیدم دستور می‌دهید موسی بن جعفر (ع) را آزاد کنم؟ هر مرتبه سخن خود را تکرار کرد و بر آن تأکید ورزید. از پیش هارون بیرون آمدم و وارد زندان شدم. وقتی موسی بن جعفر (ع) مرا دید، در برابر من به پا خاست.
 
او خیال می‌کرد که من مأمور شکنجه و اذیت او هستم. گفتم آرام باشید، من دستور دارم شما را همین لحظه آزاد کنم و ۳۰ هزار درهم در اختیارتان بگذارم. موسی بن جعفر پس از شنیدن حرف‌های من چنین گفت: اکنون جدم رسول خدا (ع) را در خواب دیدم که می‌فرمود یا موسی! «حبست مظلوما»؛ «تو از راه ستم زندانی شده ای.» این دعا را بخوان که همین امشب از زندان خلاص خواهی شد و سپس آن دعا را خواند.

نقل این روایت در کتب تاریخی دیگر، نشانه شهرت آن در میان مورخان است، گرچه در این نقل‌ها تفاوت‌هایی در اسامی افراد و... وجود دارد.
 
در هر حال این خبر حاکی از آن است که هارون در کنار خشونتی که به علویان داشته، درباره موسی بن جعفر (ع) نیز حساسیت فراوانی داشته است و فقط به کاربردن تقیه از طرف امام یا خواب‌های تهدیدآمیز (از آن نمونه که شرحش پیشتر گذشت) توانست امام را از شر هارون در امان بدارد.
 
 
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->