بیمارستان‌های کودک در مشهد خدمات درمانی رایگان به کودکان زیر ۷ سال ارائه می‌دهند به‌صدا‌درآمدن زنگ‌خطر شیوع آبله‌مرغان، سرخک و آنفلوانزا در خراسان‌رضوی افزایش دوبرابری زندانیان مهریه و پرونده‌های قضایی در پی گران‌شدن سکه احتمال افزایش ۲۵ درصدی بودجه طرح «امنیت غذایی» ورود سامانه بارشی به کشور طی دوشنبه (۳ اردیبهشت ۱۴۰۳) علت صدای انفجار در گناوه بوشهر چه بود؟ (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) وزیر بهداشت: درمان سرطان در کشور رایگان می‌شود ۸ مصدوم در برخورد ۳ دستگاه خودروی پراید در جاده قدیم نیشابور-مشهد + عکس (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) آغاز انتخاب رشته‌ آزمون دکتری سال ۱۴۰۳ از اول اردیبهشت سقوط جرثقیل در پتروشیمی رازی | ۲ نفر جان باختند «مجید راهب» پدر گلاب ایران درگذشت + علت فوت آخرین وضعیت آب‌و‌هوای کشور | رگبار پراکنده و وزش باد در مناطقی از غرب و شمال غرب (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) هشدار جدی به شکارچیان برای خروج از منطقه کوهسرخ تردد روان در تمام محور‌های مواصلاتی کشور | محور‌های شمالی بدون محدودیت (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) زلزله ۴.۲ ریشتری، «روداب» خراسان‌رضوی را لرزاند (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) آسیب شناسی خشم و راهکارهای کاهش خشونت در جامعه
سرخط خبرها

اگر کرونا تمام شود...

  • کد خبر: ۸۲۰۸۷
  • ۰۶ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۸
اگر کرونا تمام شود...
محمد امانی - نویسنده

اگر روزی کرونا تمام بشود:

۱- من که دلم برای یک سفر دورودراز حسابی تنگ شده است. همان عیدی که قبلش ویروس کرونا پیدایش شد، برنامه ریخته بودیم که تعطیلات نوروز را بزنیم به جاده و برویم سمت جنوب. سمت قشم و هرمز و هِنگام.
راستش من تابه حال دریای جنوب را ندیده ام. خزر را زیاد رفته ام، اما می‌گویند ماسه‌های دریای جنوب، روشن و سفید است. گویا آبش هم زلال است و آدم اگر تا شانه هم توی آب برود، باز پاهایش را می‌تواند در آب شفاف ببیند. اگر یک روز کرونا تمام بشود، من که می‌روم دریای جنوب را از نزدیک ببینم. دریایی بی انتها که به اقیانوس وصل است.

۲- من که می‌روم سراغ همان کار قبلی ام. کرونا که آمد، بازار‌های محلی تعطیل شدند و من ناچار شدم صبح زود بروم دور میدان منتظر بمانم تا کسی بیاید برای کارگری من را ببرد. اگر شر کرونا از سرمان کم بشود، مثل قدیم می‌روم از گلخانه آقای فیروزی گل و گلدان می‌برم به جمعه بازار و یکشنبه بازار و بساط می‌کنم. در این یکی دو سالی که کرونا روزگار مردم را تلخ کرده است، حتم دارم که خیلی از گل‌های توی خانه‌ها یا خراب شده اند یا اینکه از رشد افتاده اند. گل هم به آدمیزاد می‌ماند. غم و شادی را می‌فهمد. بعد از کرونا گل خیلی مشتری دارد.

۳- من خیلی فکر نکردم که بعد از کرونا می‌خواهم چه کاری انجام بدهم. شاید دست پسرم را بگیرم و یک صبح تا شب برویم به یک مجتمع آبی و آن قدر آب بازی کنیم که دست و پایمان پیر بشود. برایش یکی از این استخر‌های کوچک بادی خریده ام و روز‌هایی که هوا گرم است، روی بالکن می‌گذارم تا پسرم برود و کمی آب بازی بکند.
هر دفعه که از جلوی یکی از این مجتمع‌های آبی عبور می‌کنیم، وادارم می‌کند از ماشین پیاده بشویم و برویم تا به چشم خودش آن قفل بزرگ را بر در استخر ببیند و کاغذی که استفاده از استخر را به پایان کرونا وعده داده است.

۴- من، ولی فکرش را کرده ام. یکراست می‌روم ترمینال و به اولین اتوبوسی که سمت ولایتمان برود، سوار می‌شوم. آن قدر نرفته ام که باغ‌ها و خانه‌های کاهگلی اش دارد از یادم می‌رود.

تازگی‌ها شنیده ام بعضی شهروندان افغانستان بعد از اینکه طالبان آمدند، با زن و بچه نزدیکی روستای ما اتراق کرده اند. تا شاید چاره‌ای پیدا کنند و چندصباحی بتوانند به این طرف مرز بیایند.

کاش این ویروس لعنتی نبود و می‌رفتم آنجا! لااقل می‌توانستم از قنات کم زور روستا چند دبه آب برایشان ببرم. کاش روزی برسد که کرونا تمام بشود!

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->