آسیب شناسی خشم و راهکارهای کاهش خشونت در جامعه کشف راز قتل جوان ۴۰ ساله به دست بادیگاردها در مشهد کشف ایمپلنت‌های قاچاق در تهران قتل خونین مدیر یک شرکت‌ لوازم آرایشی در برج ۲۰ طبقه‌اش به دست دوست صمیمی! ممنوعیت عرضه رایگان کیسه‌های پلاستیکی در فروشگاه‌های زنجیره‌ای|مشهد، شهر پیشگام در مدیریت پسماند است سرگردانی مسافران «فلای دوبی» در فرودگاه مشهد دستگیری یک قاچاقچی و کشف ۵۶۶ کیلوگرم مواد مخدر از یک دستگاه تریلی در هنگ مرزی تایباد یک کشته و چهار مصدوم بر اثر تصادف با تریلر در جاده تربت حیدریه (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) کشف ۲ کیلو و ۸۵۰ گرم مواد مخدر صنعتی در گمرک دوغارون کمبود ۶ هزار لیتر آب برثانیه در مشهد برای تابستان ۱۴۰۳ طبیعت‌گردان گرفتار در قوچان امدادرسانی شدند (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) جان باختن ۶ نفر براثر انفجار کپسول گاز در ترمینال شرق تهران (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) وضعیت مطلوب واکسیناسیون دام در خراسان‌رضوی طی سال گذشته تنهایی خطر مرگ را دو برابر افزایش می‌دهد دستگیری متهمان سایبری کنکور که ۱۰۰ هزار «تتر» از داوطلبان دریافت کرده بودند ویدئو | اصلاح احکام رتبه‌بندی ۱۰۰ هزار معلم بازنشسته پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان‌رضوی (٣٠ فروردین ١۴٠٣) | بارش باران در اوایل هفته آتی دو کارمند شرکت حفاظتی قتل مرد معتاد در مشهد را انکار کردند + عکس همه چیز درباره «چای»، اصیل‌ترین نوشیدنی ایرانی اعتبارات قطره‌چکانی، زخم‌های بخش درمانی مشهد را التیام نمی‌دهد | بودجه پروژه‌های بیمارستانی امسال فقط ۲۴۰ میلیارد تومان
سرخط خبرها

ازدواج عجیب پسرجوان مشهدی با مادربزرگ ۵۴ ساله!

  • کد خبر: ۸۳۵۶۷
  • ۱۹ مهر ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۹
ازدواج عجیب پسرجوان مشهدی با مادربزرگ ۵۴ ساله!
زن میانسال مشهدی: اگر چه پسرم با ناسزاگویی مرا به خاطر ازدواج با زنی که ۵۴ ساله است، کتک زده، اما نمی‌خواهم جگر گوشه‌ام زندانی شود.

به گزارش شهرآرانیوز، زن ۵۰ ساله در حالی که اشک‌هایش را با گوشه چادر سیاهش پاک می‌کرد به کارشناس اجتماعی کلانتری شفا مشهد گفت: اگر چه پسرم با ناسزاگویی مرا به خاطر ازدواج با زنی که ۵۴ ساله است، کتک زده، اما نمی‌خواهم جگر گوشه‌ام زندانی شود.

این زن میان‌سال افزود: ۲۵ ساله بودم که خانواده الیاس مرا برای پسرشان خواستگاری کردند، آن‌ها اوضاع مالی خیلی خوبی داشتند و من به امید رسیدن به یک زندگی رویایی پای سفره عقد در کنار مردی نشستم که هیچ شناختی از او نداشتم و تنها از دیدن برق شادمانی در چشمان خانواده‌ام لذت می‌بردم.

وی گفت: بعد از پایان مراسم عقدکنان و با اصرار خانواده نامزدم به منزل آن‌ها رفتم. صبح روز بعد وقتی از خواب بیدار شدم که همسرم در حال گفتگو با فرد دیگری بود با تعجب به اطراف نگاه کردم، ولی هیچ کس را ندیدم ناباورانه از الیاس پرسیدم با چه کسی حرف می‌زنی؟ پاسخ داد: «با برادرم صحبت می‌کنم مگر او را نمی‌بینی؟» حیرت زده گفتم کسی که داخل اتاق نیست.

این زن ۵۰ ساله مشهدی اظهار کرد: ابتدا فکر می‌کردم نامزدم برای آشنایی بیشتر با من شوخی می‌کند، اما وقتی با عصبانیت مشت محکمی بر دهانم کوبید و فریاد زد چرا مقابل برادرش بدون حجاب ایستاده‌ام، تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی را مرتکب شده‌ام.

وی گفت: الیاس اختلال روانی داشت و من ضربه مشت او را در صبح اولین روز ازدواجم تجربه کردم، ولی چاره‌ای جز ادامه زندگی در کنار او نداشتم چرا که پدرم اوضاع مالی خوبی نداشت و من دیگر نمی‌توانستم نزد خانواده‌ام بازگردم خلاصه درحالی که به رفتار‌های او عادت کرده بودم یک روز صبح درحالی که پیژامه پوشیده بود از خانه خارج شد تا سطل زباله را بیرون از خانه بگذارد، اما دیگر به خانه بازنگشت.

این زن بیان کرد: چند ماه بعد خانواده همسرم پیغام فرستادند که به دادگاه بروم و طلاقم را بگیرم چرا که الیاس دیگر حاضر نبود با من زندگی کند من هم که هیچ پشتوانه‌ای نداشتم به ناچار پذیرفتم تا با دریافت نفقه از خانواده همسرم پسر ۳ ساله‌ام را نزد خودم نگه دارم و او را به سر و سامان برسانم.

وی گفت: از آن روز به بعد سلیمان همه چیز من بود و همه محبت مادرانه‌ام را نثارش می‌کردم به طوری که حتی امور شخصی‌اش را انجام می‌دادم تا پسرم اذیت نشود، اما او تازه به ۱۷ سالگی رسیده بود که متوجه شدم با زن ۴۰ ساله‌ای رابطه عاشقانه دارد.

این زن مشهدی افزود: آن زن مطلقه هم که چند فرزند داشت به گریه‌های من توجهی نمی‌کرد و به رابطه خود با پسرم ادامه می‌داد تا اینکه بالاخره ۵ سال بعد ازدواج کرد و دست از سر پسرم برداشت.

وی گفت: در این شرایط بود که تصمیم گرفتم برای سلیمان آستین بالا بزنم تا با دختری ازدواج کند، اما هنوز مدت زیادی از این ماجرا نگذشته بود که پای زن ۵۴ ساله دیگری به میان آمد.

این زن میان‌سال در ادامه افزود: سلیمان با این زن مطلقه که چند نوه هم دارد در فضای مجازی آشنا شده است و قصد ازدواج با او را دارد.

وی گفت: نصیحت‌ها و راهنمایی‌های من هیچ تاثیری در تصمیم او نداشت به ناچار شناسنامه‌اش را پنهان کردم تا نتواند این اشتباه بزرگ را مرتکب شود و من عروس پیری را به خانه بیاورم. ولی او با پرخاشگری و عصبانیت به من حمله‌ور شد و در میان توهین و ناسزا به شدت کتکم زد.

این زن در پایان افزود: حالا هم مستأصل به کلانتری آمده‌ام تا از او شکایت کنم، اما نمی‌خواهم جگرگوشه ام را ناراحت کنم یا او زندانی شود.

با توجه به اهمیت ماجرا و راهنمایی‌های سرگرد علی امارلو (رئیس کلانتری شفا) سلیمان به کلانتری احضار شد و این پرونده توسط کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی زیر ذره بین کنکاش‌های تخصصی قرار گرفت.

مشاور کلانتری که نقبی به دوران کودکی سلیمان و چگونگی ارتباط او با مادرش زده بود به تحلیلی روان شناختی رسید که نشان می‌داد سلیمان تا ۱۲ سالگی در کنار مادرش می‌خوابیده و به همین دلیل دچار اختلالات رفتاری شده است؛ بنابراین ریشه یابی این ماجرا در دایره مددکاری اجتماعی ادامه یافت.

منبع: خراسان

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->