کد خبر: ۱۰۳۵۸
تاریخ : ۱۰ آذر ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۶
رضوانی| شک کنید به کتابهایی با جلدهای بازاری، به قیمتهای ارزان، به تخفیفهای کلان. هیچ ناشر کاربلدی کتابش را با ۵۰ درصد تخفیف نمیفروشد. اگر جایی دیدید کتابهای معروف بزرگان خاندان ادبیات را با چنین تخفیفهایی ارائه میدهند، بیلحظهای درنگ آن محل را ترک کنید. شاید رقم تخفیف وسوسهکننده باشد، اما چیزی که میخوانید با چیزی که نویسنده نوشته است تفاوتها دارد. مثلا خانمی اسمش را به عنوان مترجم روی جلد رمانهای داستایفسکی نوشته است که بعید است بتواند اسم خودش را به زبان روسی بنویسد!
اگر مخاطبی که مترجم و ناشر خوب را نمیشناسد، ندانسته سراغ ترجمههای قلابی برود -امکان ندارد کتابخوان حرفهای و جدی به نامِ مترجم و ناشر بیتوجه باشد- در بهترین حالت اگر بخت با او یار باشد، کتابی میخرد که مترجمش -که اصلا معلوم نیست وجود خارجی دارد یا نه- رمان پرفروشی را از روی کتاب مترجمِ بختبرگشتهای که ماهها زحمت ترجمه را کشیده رونویسی و با نام خودش منتشر کرده است. بحث ما درباره ترجمههای قلابی است که با مجوز به بازار گسیل میشوند.
ترجمههایی که اوراق میشوند
پیمان خاکسار، مترجم جوان و البته معروفی که رمانهایی مانند «جزء از کل»، «ریگ روان» و «اتحادیه ابلهان» با برگردان او به چاپهای متعدد رسیده، از شاکیان این وضعیت است. او تاکنون دستکم ۲ بار در صفحه اینستاگرامش به این مسئله اشاره کرده است. بار اول دست یک کپیکار را رو کرد که از ترجمه «عامهپسند» او رونویسی کرده و اشتباه هم داشته است. بار دوم ترجمههای متنوع و بازاری از رمان «جزء از کل» را با اکران عکس جلدهای آنها به نمایش گذاشت. او در این پست نوشته است: میتوانم صدای ناشر را بشنوم که به تایپیست میگوید: خودت یهجوری جملهها رو عوض کن که نتونن شکایت کنن! این هم حکایت ماست. خودم کتاب را قبل از ارسال به ارشاد ۲ بار میخوانم. بعد از هزارتوی مجوز، یک بار دیگر. بعد ویراستار میخواند. با هم مینشینیم و حرف میزنیم تا متن را بهتر کنیم. بعد دوباره خودم میخوانم. بعد نمونهخوان و .... باز هم کتاب که چاپ میشود میبینیم چند اشتباه از دستمان دررفته. باز هم اصلاح .... حالا دوستان متن را برمیدارند و با سواد ناقصشان ارکان جملات را به هم میریزند و بازار را پر میکنند با اینها [..]یکی از «جزء از کل»ها را ورق زدم و دیدم اسم مترجم روی جلد با اسمی که در شناسنامه صفحه اول کتاب نوشته شده است فرق دارد. متنش را هم چند سطر خواندم و احساس کردم یک روانی مست افتاده به جان جملات و تا توانسته با مشت و لگد اوراقشان کرده. روی جلد یکی از اتحادیهها (اتحادیه ابلهان) نام خانوادگی نویسنده نیامده: نوشته جان کندی. مثل اینکه روی جلد اولیس بنویسیم نوشته جیمز.
کتابهای بیاصالت
علی صنعوی، مترجم رمان مطرح «سایه باد»، نوشته کارلوس روئیث ثافون، و رمان مهم «جهان بورژوازی متأخر»، نوشته نادین گوردیمر، درباره پدیده ترجمههای تقلبی یا کپی میگوید: در پمپ بنزین بودم که دیدم خانمی با یک بغل کتاب آمد. وقتی نگاه کردم دیدم کتابها هیچ اصالتی ندارند. اصلا از طرح جلد مشخص بود اصالت ندارند و بعضیها ناشر و مترجم مشخص هم نداشتند. برخی از این کتابها کاغذهای خوبی هم دارند و بیشترشان آثار پرفروشی مثل «۱۹۸۴»، «قلعه حیوانات»، «قمارباز» «ناطوردشت»، «صد سال تنهایی» یا از کتابهای جدیدتر آثاری مثل «مردی به نام اوه» یا کتابهای جوجو مویز هستند. این اتفاق به این خاطر میافتد که این کتابها طیف گستردهای از مخاطب دارند.
ترجمه قلابی از قاچاق کتاب بدتر است
سید مجید طالقانی اصفهانی، مدیر فروشگاه انتشارات خوارزمی، چندی پیش در مصاحبهای با ایسنا هشدار داد که با این روند، مدتی دیگر، کتابهای ترجمه قلابی بازار را قبضه میکنند. او گفته است: گسترش ترجمههای قلابی پدیده جدید و در حال رشدی است که در آینده جای کتابهای غیرقانونی را خواهد گرفت. برخی از ناشران با اسامی بیخود کتابها را چاپ میکنند و در همهجا هم هستند؛ در همه نمایشگاهها حضور دارند و از آنها حمایت میشود. آنها کتابها را با تخفیف ۵۰ درصد به خورد مردم بیچاره میدهند. این موضوع از قاچاق کتاب بدتر است.
طالقانی سپس بیان کرد: رسانهها باید کتابها و ترجمههای خوب را به مردم معرفی کنند و به آنها بگویند سالها این نویسندهها و مترجمان زحمت کشیدهاند تا کتاب خوبی به مردم ارائه بدهند، اما فردی میآید با تغییر «است» به «بود» نام خود را به عنوان مترجم روی کتاب میگذارد، و کتابها را در کنار خیابان و ایستگاه مترو با ۵۰ درصد تخفیف میفروشند. مطمئنم ۹۰ درصد از این مترجمان وجود خارجی هم ندارند.
وقتی قانون بر عرصه ترجمه حاکم نیست
عباس پژمان، نویسنده و مترجمی که برگردان چند رمان از ژوزه ساراماگو و میلان کوندرا بخشی از کارنامه فرهنگی اوست، نیز میگوید: این یک تقلب فرهنگی است. وقتی هیچ قانونی بر عرصه ترجمه حاکم نیست و هر کس میتواند هر اثری را با هر کیفیتی ترجمه و آن را چاپ کند، همین میشود. خواننده هم نمیتواند ترجمه خوب یا بد را تشخیص بدهد، چون کار راحتی نیست. گاهی برای این ترجمهها تبلیغات هم میشود. ظاهرا مافیایی هم در این عرصه فعال است. او البته یادآور میشود که این بلا سر ترجمههای خودش نیامده است: من در کتابهای خودم به آن صورت این تجربه را نداشتهام؛ یعنی جوگیر نشدهام و هیچوقت به خاطر اینکه اثری پرفروش بوده و جایزه گرفته آن را برای ترجمه انتخاب نکردهام و کتابهایی که انتخاب کردهام به آن صورت کتابهای بازاری نبوده؛ بنابراین چندان شامل حال من نشده است.
پای ناشر سودجو در میان است
رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی مترجمان نیز در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، تقصیر رونویسی از ترجمه را بیشتر متوجه ناشر دانسته و گفته است: مترجم به ناشر پیشنهاد نمیدهد از ترجمهای رونویسی کند. این پیشنهاد عموما از طرف ناشر مطرح میشود؛ چون رونویسی از ترجمه برای او نفع مادی به همراه دارد و پول کمتری به مترجم میپردازد. محمدرضا اربابی به مجهول بودن کپیکاران این عرصه چنین پرداخته است: بعضی از کسانی که از ترجمه رونویسی میکنند، هویت واقعی ندارند یا با اسم مستعار کتاب را منتشر کردهاند. راه حل ما در انجمن صنفی مترجمان برای این مسئله این است که ناشران با مترجمان معتبر کار کنند. حتی اگر میخواهند با مترجم تازهکار همکاری کنند، از انجمن صنفی مترجمان بخواهند مترجمان تازهکار را به آنها معرفی کنند. آن موقع، انجمن در برابر مترجمانی که معرفی کرده است پاسخگو خواهد بود.
شکایت و تشکیل پرونده قضایی و طی روال قانونی، ظاهرا تنها راه مقابله با این ناشران و شاغلانِ صنف رونویسی است، اما اربابی چندان به این روند امیدوار نبوده و بیان کرده است: چندین مورد شکایت به انجمن صنفی مترجمان در زمینه رونویسی از ترجمه رسیده است. اثبات حقوقی این مسئله کار بسیار سختی است و زمان میبرد و به مستندات دقیق نیاز دارد.