نگاهی به برنامه «مهمونی» ایرج طهماسب

محمدناصر حق‌خواه | شهرآرانیوز - «مهمونی» ایرج طهماسب، ترکیب انجام چند کار سخت با هم است. یک؛ ادامه‌دادن موفقیت سه دهه گذشته و خراب‌نکردن خاطرات شیرینی که چند نسل با او و عروسک‌های پیرامونش دارند. دو؛ جداشدن از کلاه‌قرمزی و رفقایش که آن‌قدر متعلق به خاطره جمعی ما هستند که ناخودآگاه سرسخت‌ترین طرف‌داران کار‌های ایرج طهماسب را هم به عروسک‌های جدید بدبین می‌کردند! سه؛ جداشدن از یار و همکار قدیمی و همیشگی‌اش، حمید جبلی، که شنیدن نامشان جدا از هم به گوش ناآشناست. چهار؛ تجربه یک مدیوم جدید که تاکنون در آن کاری انجام نداده است و پنج؛ به‌روزماندن و پاسخ‌دادن به نیاز‌های مخاطبی که نه مثل دهه شصتی‌ها و هفتادی‌ها و هشتادی‌هاست و نه حتی مثل کودکان اوایل دهه نود! نسلی که می‌تواند متولد هرکدام از این تاریخ‌ها باشد، اما به اندازه همه نسل‌های گذشته و آینده و هم عصرانش تجربه بصری متفاوت و پرکیفیت دارد.

حالا با گذشت چند قسمت از «مهمونی» ایرج طهماسب، می‌توان با اطمینان گفت که برای سرسخت‌ترین طرف‌داران کلاه‌قرمزی و بی‌رحم‌ترین منتقدان و سخت‌پسندترین مخاطبان با انبوهی از تجربه تماشای سریال و فیلم و شو، این برنامه پاسخ‌های درخور و گاه فراتر از انتظار دارد. آقای طهماسب در «مهمونی» نشان داد که می‌شود با همان فرمول‌های ساده‌ای که همیشه بلد بوده است و انگار همه هم بلدند، کاری را انجام داد که همه نمی‌توانند انجام دهند. آنچه که سهل و ممتنع می‌خوانند؛ آسان، اما نشدنی برای همه‌کس؛ آن‌طور که کیارستمی فیلم می‌ساخت یا سعدی نثر می‌نوشت.

اما مهم‌تر از کار‌هایی که طهماسب کرده است و در ادامه به آن می‌پردازیم، کار‌هایی است که انجام نداده. طهماسب دست‌به‌دامان لمپن‌های پرفالوئر و برنامه‌گرم‌کنی نشده است که این روز‌ها از برنامه‌ای به برنامه‌ای و سریالی به سریال دیگر می‌روند و با شوخی‌های کم‌عمق و گاه حال‌به‌هم‌زن از خط قرمز‌های خیالی عبور می‌کنند. او توهم مصلح اجتماعی‌شدن ندارد و دن کیشوت‌وار به‌دنبال اصلاح امور اجتماعی و سامان‌دادن به سیاست برنیامده است.

طهماسب با وجود پیشرفت تکنیکی و امکانات فنی جدید، مقهور فن و رنگ و لعاب بی‌ربط با ساخت ساده برنامه‌اش نشده و البته هیجان رهایی از قواعد سخت‌گیرانه تلویزیون را نداشته تا کار‌هایی که قبلا نمی‌توانسته است، اکنون همه را با هم انجام دهد. او خودش را و عرسک‌هایش را و دنیایش را عوض نه، اما به‌روز کرده است و این جمله سرآغاز کار‌هایی است که طهماسب در «مهمونی» انجام داده است. شوخی‌های برنامه دست بالا شده و همان‌طور که در ابتدای «مهمونی» گفت، یک برنامه بزرگ‌سالانه ساخته است که کودکان هم می‌توانند ببینند.

پشه خون هر کسی را می‌خورد، به او شبیه می‌شود و این یکی از ایده‌های درخشان شخصیت‌پردازی چندین سال اخیر سینما و تلویزیون است. بچه، یک کودک کار است که درگیر انتقادات اجتماعی دم‌دستی و عقده‌گشایی سیاسی و سانتی‌مانتال‌شدن نشده است، بلکه عقده‌های این کودکان را و نشدن‌های زندگی و دیده‌نشدن‌ها و خشمشان را به رخ می‌کشد، «نمایش» می‌دهد، نه اینکه «بگوید»؛ و این رمز و رازی است که یک برنامه را تا این حد زنده می‌کند؛ نشان‌دادن و نه حرف‌زدن. این اصل را در گفتگو با مهمانان سوپراستاری که گفتگو با آنان می‌توانست سر از زردترین و شخصی‌ترین سؤال‌ها دربیاورد هم می‌بینیم.

طهماسب ستاره‌ها را وارد نمایش می‌کند، آنان را بازی می‌دهد تا آنچه را که باید از چنین مهمانی بیرون بیاید، ببینیم، نه اینکه بشنویم. شوخی‌ها بزرگ‌سالانه است، اما بی‌ادبانه نیست. هم بزرگ‌سالان می‌فهمند و هم برای کودکان غریب نیست. آقای طهماسب همه این کار‌ها را انجام داده است بدون سروصدا، بدون تأکیدگذاری بی‌خود روی شخصیت‌پردازی غلوشده، بدون دست‌زدن به ترکیب برنده، اما با تقویت کادر تاکتیکی و البته جایگزین‌شدن یک مدیریت عاقل! «مهمونی» تماشایی‌ترین بخش نوروز ۱۴۰۱ بود.


کنایه ایرج طهماسب به پریناز ایزدیار در برنامه مهمونی

دانلود تیتراژ مجموعه «مهمونی» با صدای ایرج طهماسب