«داش آقا»‌ی شعر مشهد

دو سال گذشت؛ در این سال‌های آخر عمر، زنده یاد افضلی را بیشتر در کسوت مدیر جلسه شعر «داش آقا» در کوهسنگی می‌دیدیم. نمی‌شود از شعر مشهد و خراسان و انجمن‌های ادبی این اقلیم گفت و از زنده یاد رضا افضلی یادی نکرد؛ هم به اعتبار اینکه خود شاعری توانا بود و از روزگاران دور در این جلسه‌ها حاضر می‌شد و هم به اعتبار اینکه دستی در پژوهش داشت و تاریخی از این انجمن‌ها را به قلم آورد.

از همین رو بود که او به صاحب این قلم هم لطفی دیگر داشت و داوری پایان نامه بنده را که درباره انجمن‌های ادبی مشهد بود پذیرفت و کمکی درخور کرد. پیش از این هم او را می‌شناختم، از زمانی که در کتابخانه دانشکده ادبیات دکتر علی شریعتی مشهد یار و یاور دانشجویان بود.

حضور او در کتابخانه دانشکده غنیمتی بود با آن روی مهربان و اخلاق نرم و روان. مهربان بود و فروتن و شکیبا، این‌ها را نه در یک روز و دو ماه و سه سال دریافتم، که از دهه ۶۰ که در دانشکده ادبیات دانشجو بودم تا روز‌های پیش از کوچ او. او از هم نسلان شاعران بزرگ معاصر خراسان بود و این موهبت فرصتی به او داد تا با قلمی شیوا و طبعی روان و البته حافظه خوبی که داشت، نتیجه این مراودات را بنویسد و در حافظه تاریخی مشهد و برای ادبیات این شهر به یادگار گذارد.

آشنایی او با شعر خراسان و مشهد و حضور مستمر در جلسه‌های شعر و انجمن‌های ادبی -در چند دهه- شناخت خوبی به او داده بود تا نحله‌های فکری شعر مشهد را بشناسد و تحلیل دقیقی از روند شعر خراسان و مشهد داشته باشد. او درباره انجمن‌های شعر مشهد اطلاعات خوبی داشت و وبلاگ او هنوز در اختیار علاقه‌مندان است.

اگر کاری از دستش برمی آمد، دریغ نمی‌کرد. اگر گرهی به دستش باز می‌شد، گشاینده مشکل بود. اگر شعری را در برابر نقد او قرار می‌دادی، منصفانه و دقیق و عالمانه نقد می‌کرد. دوست و رفیق و بیگانه، جوان و پیر هم نمی‌شناخت. شعر را می‌دید نه شاعر را.

شاعر خوبی هم بود؛ شاعری توانا و با دانش شاعری. افضلی در روزگاری که شعر نو سرودن در مشهد و انجمن‌های ادبی مانند انجمن فرخ جرم بود و با عتاب سخت زنده یاد فرخ همراه می‌شد، همراه با نوپردازانی، چون استاد شفیعی کدکنی از سرایش شعر نو دست نکشید و نوسروده‌های خوبی از او به یادگار مانده است.

زنده یاد افضلی سهم زیادی در تاریخ شعر مشهد و انجمن‌های ادبی این شهر دارد. گردآوری این تاریخ به همت او گنجینه ارزشمندی است که برای آیندگان به یادگار مانده است و بخش مهمی از تاریخ شعر و انجمن‌های ادبی مدیون تلاش‌های اوست.

او یک تنه این بار را به دوش کشید و حافظه تاریخی شعر مشهد را خالی نگذاشت و امروز سندی روشن از حرف‌ها و نوشته‌های او وجود دارد که غنیمت است.

اداره چندین جلسه شعر از روزگار جوانی تا همین واپسین روز‌های عمرش نیز کارنامه‌ای درخشان از مدیریت خوب جلسه‌های ادبی را ارائه کرد. نقد خوب و همراه با ادب او حاضران و شاعران را به شگفتی وامی داشت و آن‌ها طریق میان داری در یک جلسه ادبی را از او فرامی گرفتند. منظومه «مشهدی‌های قدیمی» او هم یکی از منابع خوب فرهنگ مردمی مشهد است که در تاریخ ادبیات این شهر خواهد ماند.