امیرمنصور رحیمیان | شهرآرانیوز؛ هنر با زندگی روزمره آدمها به گونهای گره خورده است که ضرورت آن در زندگی شان احساس میشود؛ مانند جوهری که در تاروپود پارچهای دویده باشد و در همه جهات و ابعاد زندگی آدمها نفوذ کرده باشد؛ فرقی هم نمیکند که هنرمند و هنردوست باشد یا نه. از لباسی که هر کسی میپوشد تا ماشینی که سوار میشود و از فضاهایی که در آنها روزش را به شب میرساند تا حتی غذایی که میخورد، همه تحت تأثیر هنر هستند، چه برسد به اینکه تابلویی در خانه اش داشته باشد و عکسی در قابی گذاشته باشد.
ولی ازآنجاکه ما به آن اندازه که به غذا، لباس یا هر چیز حیاتی دیگری تکیه و تاکید میکنیم، به روح خودمان احترام نمیگذاریم، کپیهای بی کیفیت و درجه چندم هنر را استفاده میکنیم و خانه هایمان پر از تابلوهای بی اصل ونسبی است که بویی از هنر و زیبایی نبرده اند؛ عکسهای چاپ شدهای که نمیدانیم دسترنج کدام عکاس است یا فرشهای ماشینی با تولید انبوه و هزاران کالایی که به نام هنر به فروش میرسد؛ چون اهمیت اصالت و هویت یک اثر هنری، برای طبقه متوسط و غالب افراد جامعه از بین رفته است؛ بنابراین باید شرایط برپایی بازارهایی به منظور عرضه و فروش آثار هنری برای شهر بزرگ مشهد فراهم شود. برای اینکه ابعاد این موضوع را بررسی و ضرورت وجود چنین بازارهایی را واکاوی کنیم، به سراغ هنرمندان صاحب نظر و نام آشنای شهر رفته ایم.
بارها سخن از برپایی بازار فروش آثار هنری در مشهد شده است، اما هیچ گاه حرکت درست و منسجمی را ازسوی نهادها و سازمانهای دولتی شاهد نبوده ایم.
امیرمهدی وثوق، مجسمه ساز و نقاش و طراح مطرح مشهدی، در این باره معتقد است: ما منتظر سازمانهای دولتی یا شهرداری هستیم که به سمت ایجاد بازار فروش آثار هنری بروند، حال آنکه خیلی از این ادارات دولتی با قوانین دست وپاگیری در این زمینه دست به گریبان هستند که سرعت اجرای این طرح را کاهش میدهد.
عضو هیئت مدیره انجمن صنفی هنرهای شهری مشهد میا فزاید: قبل از اینکه در این بخش سرمایه گذاری شود، ما احتیاج به فرهنگ سازی و تبلیغات و مهمتر از آن، ایجاد کمیته ارزش گذاری اثر هنری برای دفاع از حقوق مشتریان داریم. اینها خودش تداوم این بازارها را تضمین میکند.
این هنرمند تصریح میکند: جامعه دارد به این درک میرسد که خرید اثر هنری، صرفه اقتصادی بیشتری از خرید کالاهای تزیینی مثل کریستال و بلور دارد. اما آیا محل یا بازاری برای مقایسه، معرفی و خرید این نوع از آثار وجود دارد؟ وی درباره لزوم بازار مستقل فروش آثار هنری میگوید: به وجود نگارخانهها و حراجی ها، برای فروش آثار هنری نمیتوان اکتفا کرد. این مراکز با وجود مزیتهایی که دارند، هم هنرمند و هم خواهان اثر هنری را معطل میکنند؛ چون هنرمند برای ورود به حراجی و نمایشگاه مجبور است مدت زیادی از وقتش را برای شناخته شدن و دیده شدن و تولید کار باکیفیت تلف کند و در تمام این مدت هم از بهره مالی بی نصیب بماند.
وثوق با اشاره به اینکه نمایشگاهها و نگارخانه ها، قواعد و اصول خاصی دارند که سبب میشود هنردوستان سطح متوسط، از چرخه خریدوفروش خارج شوند، میافزاید: این روند موجب میشود بازی را مجموعه دارها و دلالها بگردانند که این خودش در درازمدت آفت است؛ چون آثار هنری در دست همین تعداد محدود میچرخد و فرصت نمایش پیدا نمیکند و این هنرمندان و مخاطبان هستند که متضرر میشوند؛ چون در این شرایط آن قدر قیمتها افزایش مییابد که مشتری متوسط با اینکه از اثر هنری خوشش آمده است، توان خریدش را ندارد؛ به همین دلیل حجم زیادی از پول که دراختیار جمعیت بیشتری است، وارد این چرخه نمیشود.
مجسمه ساز شهرمان ادامه میدهد: نهادها و ادارات و آدمهایی که ظرفیت مالی تشکیل این بازارها را دارند، با تصور اینکه این بازار صرفه اقتصادی ندارد، پای کار نمیآیند، بنابراین این خلأ بین هنرمندان و هنردوستان -که توانایی متوسطی در خرید آثار دارند- باید با ایجاد بازار هنری پر شود. هنرمند مشهدی در ادامه یادآوری میکند: گاه در شهرهای بزرگ مانند مشهد، بازارچههایی دایر میشود، ولی در درازمدت دوامی ندارد؛ چون نظارتی بر کیفیت آثار نمیشود و آن آثار هنری چارچوبها و شاخصههای هنری را رعایت نمیکنند.
هنرمند مجسمه ساز مشهدی در پایان «مردم نهاد بودن بازارها و وجود کارشناس هنری» را از خصوصیتهای بازارهای حرفهای هنر بیان میکند و میگوید: بازاری که در آن کارهای خوب و ارزشمند با قیمت منصفانه و کارشناسی شده به مخاطبان و هنردوستان ارائه شود و آثاری که در لحظه خرید و همچنین در آینده، زیبایی و ارزش افزوده را نصیب مخاطب کند، یک سود سه طرفه برای متولیان ایجاد آن بازار، هنرمندان و خریداران آثار هنری خواهد داشت.
نظر سعید خاتمی، نقاش و طراح مشهدی، کمی متفاوت است. او بر این نظر است: فقط اندکی از هنرمندان هستند که خودجوش به سمت فروش آثار هنری خود در نگارخانه، نمایشگاه یا بازاری میروند و با مردم ارتباط برقرار میکنند. اما ازآنجایی که درصد زیادی از هنرمندان به خاطر روحیه و نوع زیستشان در زمینه بازاریابی، عرضه و فروش آثار هنری خود، استعداد آن چنانی ندارند، نهادهایی مانند شهرداری، ارشاد و میراث فرهنگی میتوانند از بودجههایی که برای امور فرهنگی به آنها تعلق میگیرد، استفاده کنند و با ایجاد بازار به سمت اقتصاد هنر حرکت کنند.
وی درباره تشکیل سازمانی برای ایجاد بازار هنر بیان میکند: چند سال قبل، برای تشکیل چنین تشکلی حرکتی انجام شد و به همراه هنرمندانی، شرکت تعاونی را به درخواست مسئولان وقت به ثبت رساندیم. هدفمان هم این بود که راه را برای حمایت از هنرمندان باز کنیم. خود مسئولان وقت، طرح خوبی هم داشتند. قرار شد بازار فروش آثار هنری در بولوارخیام در محل کنونی بازار گل، دایر شود. فضای خوب و کافی داشت و به کار هنری نزدیک بود. ولی متاسفانه همکاریای که توقع داشتیم، صورت نگرفت، درحالی که بازار هنر برای همه هنرمندان و مسئولان آن زمان، کارساز بود و به اعتقاد من هنوز هم هست، ولی نمیدانم این کارشکنی از کجا سرچشمه گرفت که هیچ وقت آن بازار راه اندازی نشد.
این نقاش مشهد ادامه میدهد: شرکت در حراجیها و نمایشگاه ها، برای خیلیها مقدور نیست. روابطی میخواهد و گزینشی دارد که فقط افراد معدودی به آنها دسترسی دارند، درحالی که ورود به این بازار برای هر کسی که کار هنری انجام میدهد، باید آسان باشد و اشتغال زایی بتواند صورت گیرد.
وی با بیان این سوال که چرا متولیان و مدیران فرهنگی مشهد برای این موضوع بااهمیت کاری نمیکنند، میگوید: نه شورای اسلامی شهر و شهردار برای ایجاد یک بازار دائمی هنر حرکتی کوچک کرده اند و نه نمایندگان مجلس و دیگر سازمان ها. هنرمندان هم کمتر پیگیر این موضوع هستند. آنها یا از پیگیری خسته شده اند یا در این وضعیت ترجیح داده اند منزوی باشند. آنهایی هم که دغدغه کار کردن دارند، با هزار زحمت و قرض و دردسر، مغازهای اجاره کرده اند و به صورت پراکنده، دارند کار میکنند. حق این هنرمندان، حمایت است که با ایجاد بازار هنر محقق میشود.
خاتمی ایجاد بازار هنر در مشهد را نیازمند حرکتی جسورانه و انقلابی میداند و در ادامه بیان میکند: این نوع حرکتها نیاز به فعالیتهای دلسوزانه ازسوی تمام سازمانهای فرهنگی و هنری دارد. لازم است برای این کار شورایی تشکیل بشود و از هر سازمان، آدمی دلسوز و آشنا به مسائل هنرمندان در این شورا حضور داشته باشد؛ شورایی که کار را به نتیجهای برساند و جلوی کارشکنیها را بگیرد. هنرمندان هرچه تلاش کنند این بازار را برپا کنند، چون با قانون آشنایی چندانی ندارند، بازهم یک جای کارشان خواهد لنگید. ولی اگر درکنار سازمانهای دولتی دلسوز و مسئول بایستند، ظرف چند سال آینده، یک فضای گردشگری، فرهنگی، مفید و نمونه از نظر اشتغال زایی در کشور خواهیم داشت.
او در ادامه به دسته بندی و شاخه بندی آثار براساس رشتههای هنری در بازار تاکید میکند و میگوید: هر هنرمند در هر رشتهای که کار میکند، باید از آن فضا بتواند استفاده کند. بخش نگارگری، صنایع دستی، حجم، خط، نقاشی، عکس و بقیه رشتههای هنری که امکان فروش دارند، بیایند و در آن بازار مستقر بشوند. از این طریق برای دهها نفر، به صورت مستقیم و غیرمستقیم شغل ایجاد میشود. شایسته است سازمان یا نهادی پیش قدم بشود و مکانی آبرومند برای بازار هنری درنظر بگیرد؛ بازاری که بتواند در شأن یک هنرمند ایرانی به منظور نمایش آثارش حتی برای گردشگران خارجی باشد.
آثار هنری هم مانند دیگر محصولات مشاغل دیگر، نیاز به مشتری و مخاطب دارد؛ به خصوص هنرمندان که مظلومترین و ضعیفترین نوع تولیدکنندگان هستند، این نیاز را بیشتر احساس میکنند. در این وضعیت اقتصادی، میتوان شرایطی را ایجاد کرد تا مردمی که علاقهمند خرید آثار هنری هستند و میخواهند هدیهای هنری و ارزانتر از چیزهای دیگر بخرند، به بازار هنری مراجعه کنند.
امین ابراهیمی، از عکاسان شناخته شده و مطرح مشهد است. نظر او که در فعالیت هایش هم به هنر و هم به اقتصاد توجه میکند، متفاوت است: «هنرمندان وظیفه شان را که همان تولید هنر است، انجام میدهند، اما جایی برای عرضه آن اثر ندارند. این وظیفه سازمانهای دولتی و خصوصی است که این فضا را فراهم کنند.» این عکاس مشهدی با بیان اینکه به دلیل نابرابری در فضای اقتصادی، هر هنرمندی قادر نیست برای خودش نگارخانهای راه بیندازد، میگوید: تصورش سخت است که یک نقاش یا عکاس یا موسیقی دان یا هر هنرمند در هر رشتهای بتواند با پولی که از هنرش کسب میکند، جایی را بخرد یا حداقل از عهده اجاره اش برآید. چنین امکانی برای بیشتر هنرمندان فراهم نیست. بهتر است سازمانهای دولتی و کسانی که ظرفیت مالی راه اندازی چنین بازارهایی را دارند، از آنها حمایت کنند و مکانهایی را به این بازارها، چه موقت و چه دائم اختصاص بدهند.
ابراهیمی با اشاره به اینکه در مشهد فضا برای ایجاد بازار هنر بسیار گسترده است، اضافه میکند: در دوره اول تشکیل بازار هنر در کوهسنگی، حرکتهای خوبی انجام شد. سابقه تشکیل این دست بازارها در شهرداری مشهد وجود دارد یا جزو دغدغههای مدیریت شهری بوده، ولی دوام نداشته است؛ چون در آن سالها نه خود هنرمندان تلاش و همتی کرده اند و نه انجمن و گروه هنری منسجمی وجود داشته است.
وی میافزاید: این روزها هنرمندان به صورت جزیرهای جداافتاده از یکدیگر درحال فعالیتند و همین امر، فضا را برای هنرمندان جوان و تازه کار، گیج و گنگ کرده است؛ چون هیچ جا نبوده است که به آنها آموزش بدهد یا یاد بگیرند که چطور آثارشان را بفروشند یا بازاریابی کنند.
این هنرمند مشهدی، شهرداری را تنها نهادی میداند که قدرت و توانایی اجرای این اتفاق را دارد: «شهرداری مشهد باید فضاهایی را مانند کوهسنگی یا خیابان دانشگاه به صورت دو یا سه ماهه و رایگان برای آزمودن سطح توقع مخاطبان، دراختیار هنرمندان رشتههای مختلف قرار بدهد و کار تبلیغاتی هم برای جذب مردم و مخاطبان آن محل انجام بدهد.»
او این اتفاق را یک نوع جنبش و حرکت هنری در شهر میداند و میگوید: در گذر زمان و خیلی سریع، آن محیط جایش را بین فضاهای دیگر شهری باز خواهد کرد و هر کسی بخواهد هدیه هنری شناسنامه داری بخرد یا اثر هنری اصیلی را برای خانه اش تهیه بکند، میداند کجا باید برود.
این عکاس در پایان یادآوری میکند: شهرداری هم فضای شهری را دراختیار دارد و هم میتواند از فرهنگ سراهایش برای این مهم استفاده کند تا هنرمندان بتوانند کارهای خودشان را از طریق کارشناسان خبره هنری، ارزش گذاری کنند. این کار برای هنر مشهد بسیار مفید است و اگر این آثار فروش نرفت هم، مهم نیست. همین که چشم مردم به دیدن این آثار عادت کند و ببینند که میشود یک اثر هنری را خرید، خودش پیشرفت است.