کد خبر: ۱۴۰۳۱
تاریخ : ۱۹ دی ۱۳۹۸ - ۰۸:۱۸
سمیرا منشادی - روز ۱۷ دی ماه در تقویم رسمی کشور به نام فتوت و جوانمردی نامگذاری شده است. آیینی که با رگ و خون ما ایرانیها بههم آمیختهاست و بهتر از هر ملیت و قومی آن را میدانیم. بارها با رفتارهایمان ثابت کردهایم که جوانمردی و فتوت را خوب میدانیم و راه و رسمش را بلدیم. هنگامی که صحبت از جوانمردی میشود، نمونههای بسیاری در تاریخ کشورمان داریم چه در گذشته افرادی مانند پوریای، ولی و چه در حال حاضر مانند جهان پهلوان تختی. یکی از ورزشهایی که جوانمردی با آن عجین شده، ورزش کشتی است، آنها راه و رسم جوانمردی را از بزرگان خود آموختهاند و به خوبی میدانند. در شهرمان کم نیستند افرادی که مرام پهلوانی و جوانمردی را پیشه خود کردهاند، اسمی از آنها به میان نمیآید مگر به نیکی. ما نیز بهسراغ یکی از فعالترین داوران کشتی که هنوز در ۵۵ سالگی قضاوت میکند و در بیشتر مسابقات کشوری و بینالمللی به عنوان نماینده استان حضور دارد، یعنی «رضا صالحآبادی» که از سال ۲۰۱۱ دارای مدرک بینالمللی درجه ۲ است، رفتیم و به بهانه روز جوانمردی و فتوت با وی که نمونهای از داوران بااخلاق کشتی است، گفتگو کردیم.
ورزش بعد درس
رضا صالحآبادی متولد ۱۳۴۴ لیسانس تربیتبدنی دارد و بازنشسته آموزش و پرورش است. متولد و بزرگ شده خیابان ضد است. در دوران کودکی آنقدر شیطنت کرده که بارها اهالی محله شکایتش را به پدر بردهاند. صحبت خود را اینطور آغاز میکند: «پدرم نظامی بود و نظم و قانون خاصی در زندگی ما حاکم بود، به هیچ عنوان دوست نداشت اهالی محله از ما شاکی باشند، اما شیطنتهای بچگی تمامی نداشت و تا دلتان بخواهد هنگام فوتبال، شیشه شکستیم و گاه اهالی به پدرم میرساندند که پسرت چنین و چنان کرده است. آنوقت بود که پدر حسابی ما را مؤاخذه میکرد.»
برخلاف امروز که کشتی تمام زندگیاش را پر کرده آن دوران بیشتر به فوتبال و والبیال علاقه داشته است. در اینباره میگوید: «تمام کار من در دوران کودکی ورزش کردن بود، زندگیام فقط در ورزش خلاصه میشد. آن زمانها فوتبال و والیبال دو بازی محبوبم بودند. آن روزها امکانات ورزشی چندانی نداشتیم به جای تور، نخ وسط کوچه میبستیم و ساعتها سرگرم بازی والبیال میشدیم یا دو تا آجر به عنوان دروازه میگذاشتیم و فوتبال بازی میکردیم. در والبیال، چون قدم کوتاهتر از بقیه بود ناخودآگاه به سمت پاسوری تیم محلهمان رفتم، بدنم فرز و چابک بود و سرپنجههای قوی داشتم. در فوتبال هم بیشتر دروازه و دفاع بازی میکردم.»
به گفته صالحآبادی پسرعموهایش در رشته کشتی فعالیت داشتند، اما او هیچ تمرینی در این زمینه نداشته و از سویی در آن دوران به دلیل دور بودن سالنهای تمرین کشتی صالحآبادی نوجوان نمیتوانسته به این سالنها برود. اما سالها بعد دست روزگار او را به سمت کشتی میکشاند.
تابستان همراه با کار
هنگامی که صحبت از دوران کودکی و نوجوانی میشود صالحآبادی به نقطهای خیره میشود، گویا تمام گذشتهاش مانند فیلمی جلوی چشمانش اکران میشود و یاد روزهای مدرسه و کار کردن میافتد: «حقیقتش را بگویم درسخواندن را اگر بهزور و اجبار پدرم نبود آنقدر جدی نمیگرفتم، اشتباه نکنید، درس میخواندم، اما نه آنطور که پدرم میخواست. او میخواست ما بچهها، همه دکتر و مهندس شویم درست همان چیزی که همه پدرهای آن دوران توقع داشتند. پدرم معتقد بود که ما باید در کنار درس کارهای فنی را هم یاد بگیریم، به همین دلیل در هر تابستان من را برای شاگردیکردن به حرفههای مختلف میفرستاد. در آن سالها دوچرخهسازی، نقاشی ساختمان، کار در کارخانه و سه دوره فنیحرفهای در زمینه وسایل برودتی را گذراندم. به همین دلیل فردی آچار به دست هستم.»
او در کنار کارکردن در دوره راهنمایی و دبیرستان ورزش را هم جدی پیگیری کرده است و توانسته با تیم فوتبال و والیبال مدرسهشان مقام دومی آموزشگاههای استان را کسب کند.
ورزش، کار نمیشود
پدرش ورزش را کار نمیدانسته و ورزش کردن را «بازی کردن» میدانسته و تأکید میکرده که همان شغل آزاد را پیگیری کند. اما عشق به ورزش این اجازه را نمیداده است که به شغلی غیر از دبیر ورزش فکر کند: «دبیر ورزش یکی از محبوبترین دبیرهاست، در هر مقطع تحصیلی که باشد. بهویژه در زمان ما دبیرها ابهت و جایگاه خاصی داشتند که نمیشد با آنها ارتباط دوستانهای برقرار کرد. اما در آن دوران دبیرهای ورزش با دانشآموزان صمیمت خاصی داشتند، گاهی بچهها دست در گردن دبیر ورزش میانداختند و با آنها صحبت میکردند. تصورم این بود که من هم دبیر ورزش بشوم تا همین اندازه با دانشآموزان صمیمی باشم.»
با آنکه بازنشسته شده و میتواند مانند بسیاری دیگر در خانه باشد، اما همین عشق و علاقه، او را هر روز به مدرسه و بین بچهها میکشاند و از اینکه ساعتها با آنها ورزش کند نهتنها خسته نمیشود که به او انگیزه و نشاط هم میدهد.
دبیری ورزش آرزویم بود
آنهایی که در دهه ۶۰ کنکور دادهاند، میدانند که بعد از اتمام امتحان کنکور، فرد باید بدون اینکه از رتبهاش خبر داشته باشد انتخاب رشته میکرد. صالحآبادی هم از این قاعده مستثنا نبوده و به همین شکل بدون اطلاع از رتبهاش تعیین رشته میکند: «در تمام طول تحصیل تصوری جز معلمی برای آیندهام نداشتم، آنهم دبیر ورزش. به همیندلیل هنگامی که در کنکور شرکت کردم با همان تصور ذهنیای که داشتم بدون اطلاع از رتبهام رشته دبیر تربیتبدنی را برای ادامه تحصیل در دانشگاه انتخاب کردم. در رشته دبیری تربیتبدنی در شهر گیلان قبول شدم. از این اتفاق بسیار خوشحال بودم و به یکی از آرزوهای مهم زندگیام رسیده بودم. زمانی که به خانوادهام بهویژه پدرم گفتم که در چه رشتهای قبول شدهام چندان به مذاقشان خوش نیامد، به قول خودمان تحویلم نگرفتند و از قبولشدنم خوشحال نشدند. پدرم میگفت «بیا کار آزاد را ادامه بده و دست از ورزش کردن بکش.» او آیندهای برای رشتهام متصور نبود و اعتقاد داشت فقط دکتر و مهندسشدن میتواند آینده زندگی را تأمین کند. بدین ترتیب سال ۶۲ برای ادامه تحصیل به گیلان رفتم.»
او به گیلان میرود تا رشته مورد علاقهاش را دنبال کند، شروع جدیدی که زندگیاش را وارد مرحله تازهای میکند. شاید مربی و داوربودن برایش آورده مالی چندان نداشته و اگر به توصیه پدر راه بازار را در پیش میگرفت، از نظر اقتصادی منعفت بیشتری برایش به دنبال میداشت، اما عشق به ورزش نگذاشت که او از تصمیم خود پشیمان شود.
آغازی جدید در دانشگاه
صالحآبادی در دانشگاه رشتههای مختلف ورزشی را فرامیگیرد. او استعداد خوبی در زمینه رشتههای مختلف داشته و حتی بدون تمرین جزو بهترینها محسوب میشده است. به عنوان مثال در زمینه ژیمناستیک جزو شاگردان ممتاز کلاس بوده است بدون اینکه از قبل تمرین کرده باشد. در زمینه بسکتبال هم پیشرفتهای خوبی داشته و به این ورزش علاقهمند بوده است. او میگوید: «به دلیل اخلاق و مرامی که استاد بسکتبالمان داشت به این رشته علاقه داشتم و خوب تمرین میکردم. تا آنجا که برای رشته ورزشی گروهی بسکتبال را انتخاب کردم. اما تصادفی و اتفاقی گذرم به تشک و کشتی میافتد. در آن سالها استاد کشتی مان از کشور دیگری آمده بود. هنگامی که روی تشک کشتی حرکتهای پنجهام را دید به من گفت که برای کشتی بسیار آمادهای. در کلاس هم بدون اینکه فن یا تکنیکی یاد داشته باشم، همه را خاک میکردم. همه این تشویقها و دلگرمیها سبب شد تا بیشتر به کشتی علاقهمند شوم. استادم پیشنهاد داد که برای مسابقات انتخابی دانشگاه شرکت کنم. همین حرف جرقهای شد برای ورود به دنیای کشتی.»
آن روز صالحآبادی تصور نمیکرد که همین مسابقه انتخابی دانشگاهها راه زندگیاش را تغییر بدهد. او تمام آیندهاش را در مربیگری فوتبال یا والیبال میدید و تصور نمیکرد که این چنین ساده مسیر زندگی کاری و حرفهایاش به سمت کشتی برود. پس از آن در دورههای مختلف برای دانشگاه روی تشک میرود و مقام سومی کشور را در سال ۶۳ در وزن ۶۸ کیلوگرم کسب میکند.
جبهه تکلیف بود
آن سالهایی که کشور درگیر جنگ تحمیلی بود و جنگیدن با دشمنی که خاک کشورمان را تصاحب کرده برای همه تکلیف بود، صالحآبادی هم این حس تکلیف را داشته است و برای این مهم اقدام میکند. او میگوید: «تابستان سال ۶۴ بود که به کردستان اعزام شدم، علمیات تکمیلی والفجر در منطقه فاو. ۹ ماه و ۱۳ روز در منطقه به عنوان آرپیجی زن مشغول خدمت بودم. دومینبار در سال ۶۶ از سوی بسیج ادارات اعزام شدم و در عملیات مرصاد شرکت کردم.»
صالحآبادی در لابهلای صحبتهایش با ما تأکید میکند که رفتن به جبهه یک تکلیف بود و چندان تمایلی ندارد از کارش در جبهه بگوید و آنچه انجام داده است فقط برای خدا میداند.
مربیگری و داوری
صالحآبادی پس از جبهه به دانشگاه برمیگردد و درسش را ادامه میدهد و با توجه به اینکه نیاز روز جامعه کشتی را مربیگری و داوری میبیند به این سمت کشیده میشود. او از ورودش به دنیای داوری اینطور یاد میکند: «بنا به ضرورتی که احساس میکردم دورههای داوری و مربیگری را گذراندم. آن دوران کمبود مربی و داور داشتیم. از سال ۸۰ که دوره داور بینالمللی را گذراندم، به عنوان داور بینالمللی شناخته شدم. در سال ۲۰۱۱ در مسابقات بینالمللی قطر نیز مدرک درجه ۲ داوری بینالمللی کشتی را کسب کردم. البته در کنار داوری، به مربیگری هم میپرداختم. در حال حاضر با آنکه بازنشسته شدهام در مدرسه هم تدریس ورزش دارم و مسئول سالن کشتی «غلامرضا باقرزاده» در مجموعه ورزشی شهید کاظمیان مشهد هستم.»
او در صحبتهایش تأکید میکند که باید ما قدیمیها کنار برویم و جوانانی که باانگیزه و تازهنفس هستند به میدان بیایند و به قول خودش مربیهای جوان، انرژی، حوصله و وقت بیشتری دارند، چون میخواهند خودشان و کارشان را مطرح کنند، خوب کار میکنند تا نتیجه بهتری بگیرند.
سختیهای کار مربیگری
صالحآبادی در این سالها مربیگری هم کرده و پای تشک با هر برد و باخت یا حتی مصدومیت شاگردانش ناراحت شده یا فریاد خوشحالی کشیده است. او مربی بسیاری از بزرگان بوده است که از آن جمله میتوان به مجید خدایی، ابوالفضل زینلنیا، جواد اسماعیلپور، حسنپور و محمودی اشاره کرد. در گوشه کنار ذهنش هزاران خاطره از روزهای مربیگری خاک میخورد که یادآوری هر کدام برایش تداعیکننده احساساتی متفاوت است. تلخترین خاطرهای که پررنگتر از بقیه در ذهنش نقش بسته است، قطع نخاعشدن یکی از کشتیگیران سالن است. او با غمی که در صدایش نشسته است ادامه میدهد: «به یاد دارم برای مسابقات به شهر دیگری رفته بودیم که هنگام تمرین «مخنگی» قطع نخاع شد. بسیار برایش ناراحت شدم، زیرا جوان بااستعداد و آیندهداری بود. این اتفاق باعث شد مسیر زندگیاش تغییر کند.»
صالحآبادی این روزها بیشتر در هیئت ژوری استان فعالیت دارد و تا حدی از بحث مربیگری فاصله گرفته است، با آنکه مربیگری را با عشق و علاقه دنبال میکند و سخت با شاگردانش تمرین میکند تا آنها را برای مسابقات آماده کند، اما همیشه نگران این است که شاگردانش هنگام تمرینکردن آسیب نبینند.
روزهای خوب گذشته
آن سالها که صالحآبادی کار داوری را شروع کرده همدورههای بسیاری داشته است: «مستمند، فیلابی، کریمزاده و... از جمله افرادی هستند که با هم شروع کردیم. حالا که گاهی آنها در کنار زمین هستند و میخواهم برای دوست یا آشنای آنها داوری کنم، کارم بسیار سخت و سنگین است. آنها داوران بزرگی هستند، من هم در سایه تلاش و پیشتکاری که داشتم توانستم به این درجه برسم.»
او در زندگیاش به یک اصل پایبند است که همیشه آن را رعایت کرده است. آن هم اینکه در مهمانیها و مجالسی که از سوی کشتیگیران یا مربیها دعوت میشود شرکت نمیکند. برای کارش هم دلیل دارد و میگوید: «بسیاری از کشتیگیران یا مربیهایی که دعوتم میکنند، دوست و همدورهای من هستند و فردا روزی باید برای آنها یا شاگردانشان داوری کنم. نمیخواهم نمکگیر کسی باشم تا این امر روی داوریام خواسته یا ناخواسته تأثیر بگذارد.» در کشتی چه در سطح کشوری و چه در سطح بینالمللی کم شاهد ناداوریها نبودهایم، نمیشود چنین موضوع مهمی را انکار کرد.
رعایت انصاف در داوری
او همیشه تلاش کرده است که رعایت انصاف و عدالت را در قضاوتهایش داشته باشد تا حقی از فردی ضایع نشود و صحبتهایش را اینطور ادامه میدهد: «شاید باورش سخت باشد، اما شبهایی بوده است که خواب به چشمانم نیامده و با خودم گفتهام نکند اشتباه رأی دادهام یا حقی ناحق شده است. این عذاب وجدان دقیقهای راحتم نمیگذارد. به همین دلیل تمام تلاشم را در داوری کردهام که خوب ببینم و تمرکزم فقط روی تشک کشتی باشد.»
داوری سختتر از مربیبودن است
او که مسابقات مهم داخلی و بینالمللی زیادی را سوت زده است میافزاید: «تاکنون در بیش از ۱۰۰ مسابقه استانی، کشوری و بینالمللی کشتی آزاد و فرنگی داوری کردهام که از مهمترین آنها میتوانم به مسابقات بینالمللی جوانان آسیا در مغولستان، مسابقات بینالمللی کشورهای عربی در قطر، جام بینالمللی مجارستان و حداقل ۲۰ دوره جام بینالمللی داخلی اشاره کنم. البته در مسابقات کشتی پهلوانی کشوری هم قضاوت داشتهام.»
به گفته این داور سختکوش، سختترین داوریها برایش داوری پیشکسوتان بوده است و خاطرههای زیادی از این داوریها دارد که داستان هر کدام کلی هیجانزدهاش میکند: «قضاوت کردن برای کشتیگیران پیشکسوت سختیهای خاص خودش را دارد. سخت از این جهت که هر دو کشتیگیر را میشناسی و با آنها دوست هستی، در مسابقات بسیاری برای شاگردانش سوت زدهای، حالا خودشان آمدهاند روی تشک و در کنار زمین پسر یا نوهشان ایستاده است. از طرفی آنها سنشان زیاد است و گاه این هیجانات و استرسها برایشان خوب نیست. گاهی دو کشتیگیر پیشکسوت روی زمین با هم دعوا میکنند و از آن طرف پسر یا نوهها هم با هم درگیر میشوند.»
او از این اتفاقات در مسابقات بسیار ناراحت است و آن را درخور شأن یک کشتیگیر نمیداند. معتقد است که اخلاق حرف اول را در کشتی میزند و اگر مربی بتواند این ارزش را درونی کند دیگر غیرممکن است از آن شاگرد خلافی سر بزند. او لابهلای صحبتهایش اشاره میکند که ما مربیها و داورها خواسته و ناخواسته الگوی بسیاری از جوانان و نوجوانانی هستیم که در این ورزش هستند، به همین دلیل باید مراقبت بیشتری از رفتار و گفتار خودمان داشته باشیم. به عبارتی حرف و عملمان در زندگی شخصی و ورزش باید یکی باشد تا آنها دچار تضاد و دوگانگی نشوند. البته که این وظیفه سنگین و بزرگی است که یک فرد بتواند همواره از حسن شهرتش مراقبت کند.
توهین به داور
او میگوید: «کشتی نمونه بارز اخلاق و مرام جوانمردی است، اما گاهی شاهدیم که اهانتهایی به داور مسابقه میشود که دور از شأن ورزش پهلوانی و کشتی است. متأسفانه این موضوع در همه رشتهها وجود دارد و داوران کشتی هم از این موضوع در امان نیستند. چه در مسابقات کشوری و چه در مسابقات بینالمللی. در مسابقات با توهینهای زیادی از سوی برخی تماشاگرنماها، مربیان و حتی کشتیگیران روبهرو شدهام که به هیچ وجه خوشایند نیست. در گذشته، مربیان اصلا به خود اجازه نمیدادند به داوران توهین کنند، اما امروزه شاهد هستیم که مربیان جوان هر نوع برخوردی با داوران دارند.»
او قبول دارد که ناداوریهایی هم انجام میشود، اما آن را عمدی نمیداند و ادامه میدهد: «اشتباهاتی وجود دارد که به هیچ وجه عمدی نیست. شرایط هیجانی و حساس مسابقه بر داوری تأثیر دارد که گاه موجب این اشتباهات ناخواسته میشود و البته مربیان هم حق اعتراض دارند که در همان لحظه بررسی میشود. در گذشته ویدئوچک و امکان بازبینی وجود نداشت، اما در حال حاضر امکان بازبینی توسط ویدئوچک وجود دارد و همین امر از خطاها میکاهد.»
به گفته خودش در داوریها اگر احساس کرده به خطا سوت زده است متواضعانه بهسراغ کشتیگیر و مربیاش رفته و عذرخواهی کرده است، اما حالا که در مسابقات در هیئت داوری نهایی قرار گرفته است کار قضاوت برایش سختتر شده و بارها آرزو کرده است کهای کاش همان مربی یا داور وسط زمین بود. هر کسی که او را میشناسد به نظم، قانونمداری، احترامگذاشتن به کوچکتر و بزرگتر، بااخلاق بودن و انصاف در داوری از او یاد میکند و حتی به شاگردانش هم همین موارد را آموزش میدهد.
حسادت در کار نیستحسادت و مانع پیشرفت دیگران شدن در همه جا وجود دارد و گاهی ما هم چوب چنین افرادی را که با حب و بغض مانعمان شدهاند، خوردهایم. اما صالح آبادی این چنین اخلاقی ندارد و شاگردان را برای اینکه پیشرفت کنند تشویق و حتی حمایت کرده است. او میگوید: «بسیاری از شاگردانم را تشویق کردم که در دورههای مربیگری یا در دورههای داوری بینالمللی شرکت کنند. چندی پیش یکی از شاگردانم درجه مربیگری یک را گرفت. از این موضوع بسیار خوشحالم که جوانان در این عرصه ورود پیدا کنند. آن زمان که داور بینالملل شدم تا ۱۰ سال بعد، کسی داوری بینالمللیاش را نگرفت و این باید توسط مسئولان اصلاح شود. زیرا من هم تا چند سال آینده بازنشسته میشوم و این جای خالی وجود دارد.»
در تمام این سالها صالحآبادی تلاش کرده است که شاگردانی در زمینه داوری تربیت کند که بتوانند بعد از خودش روی تشک کشتی بروند و داوری کنند.
اخلاق پایه اول کشتیایثار و گذشت در کنار جوانمردی از اصول اولیه پهلوانی است و کشتیگیران این مرام را خوب میشناسند و ثابت کردهاند که برای بازکردن گرهی از مشکلات مردم تلاش میکنند. صالحآبادی با اشاره به اینکه مقتدای ما حضرت علی (ع) است میگوید: «در همه کارهایمان آن حضرت الگوی ماست. افتادگی، فداکاری، مردمیبودن، گرفتن دست نیازمندان، سفرهداری، یتیمنوازی و... از جمله رفتارهایی است که در کشتیگیران بسیار دیده میشود. البته این اخلاق و مرام در گذشته بیشتر بود و امروزه کمتر شاهد آن هستیم. ولی هنوز هم اگر مشکلی باشد کشتیگیران در خط مقدم برای کمک هستند. هر زمان که حرفی از پول و روابط به میان بیاید، اخلاق و مرام جوانمردی کمرنگ میشود. متأسفانه امروز پول در ورزش حرف اول را میزند. در حالی که سبک زندگی پهلوانان ایران بر مبنای تواضع، مردمداری، ایثار و فداکاری شکل میگرفت.
خصوصیت اخلاقی پهلوانان و فروتنی و گذشت آنها باعث شده بود تا جوانان بسیاری برای رسیدن به این جایگاه وارد باشگاههای کشتی و گود زورخانهها شوند.»
جایگاه نامناسب داوری استاناو از جایگاه داوری هم صحبت میکند و میگوید: «در برههای از زمان جایگاه خوبی در داوری داشتیم. تا حدی که ۶-۵ داور بینالمللی درجه یک از استان ما در کشور قضاوت میکردند. متأسفانه به دلیل حمایتنشدن و بیتوجهی به قشر داوری و با خداحافظی داوران برتر استان، اکنون فقط یک داور بینالمللی درجه یک داریم و نسبت به گذشته ضعیفتر شدهایم. متأسفانه مسئولان گذشته هیئت، به فکر آینده داوری نبودند و برای داورانی که خداحافظی کردند، جایگزین پیدا نکردند. سن داورانی مانند من هم بالا رفته و تا چند سال آینده قطعا باید خداحافظی کنیم. به طور کلی داوری بینالمللی در استان جایگاه خوبی ندارد.» نمیتوان این موضوع را نادیده گرفت که داوران جوان باید در کنار داورانی که سالها در این حوزه داوری کردهاند باشند تا بهطور تجربی هم آموزش ببینند، اما باوجوداین چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
استقبال کم از داوریج وانان امروزی استقبالی از داوری نمیکنند: «متأسفانه استقبال برای ورود به داوری کشتی در استان خیلی کمرنگ است چرا که داوران به اندازه کافی حمایت نمیشوند. خیلی از داوران فعال استان اکنون بیانگیزه شدهاند. بسیاری از داوران فقط به عشق و علاقهای که دارند برای داوری میآیند، اما قبول کنید که نمیشود فقط با عشق کار کرد و نیاز مالی هم مطرح است که فرد برای کار اقدام میکند. خودم هنوز دستمزد قضاوتهای سال گذشته را دریافت نکردهانم و البته این موضوعی است که دیگر داوران هم به آن مبتلا هستند. از اینرو تنها ۱۵ تا ۲۰ داور فعال از ۶۰ داور در رقابتها شرکت میکنند. داوری در استان، اکنون فقط عشق است و هیچ آوردهای ندارد.»
هر چند عشق و علاقه رکن اصلی برای انجام هر کاری است، اما نباید نیازهای مالی را هم که موضوع مهمی است از یاد ببریم. از سویی اهمیتدادن به جایگاه داوران سبب میشود تا جوانان هم به این سمت تمایل نشان بدهند.