نیست نشان زِ مهرِ تو، جان پدر کجاستی؟
سید محمدرضا هاشمی

به گزارش شهرآرانیوز؛ محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر نام‌آشنای افغانستانی، شب گذشته در ابتدای مراسم جلسه نقد و معرفی کتاب «جان پدر کجاستی؟» شعری از «دکتر جمشید شیرانی» را برای حاضران در این مراسم خواند.

او در توضیح این شعر گفت: «این شعر از طریق آقای رفیع جنید برای چاپ در کتاب «جان پدر کجاستی؟» از آمریکا برای ما ارسال شد که متأسفانه به چاپ در کتاب نرسید.»

جان پدر کجاستی؟

ای همه صبح روشنم، عمر مرا تو کاستی
نیست نشان زِ مهرِ تو، جان پدر کجاستی؟

گلبُن جانفزای من، نو‌گُلِ دلگشایِ من
می‌شنوی صدایِ من؟ خیره خمُش چراستی؟

کشته‌ی سروِ قامتتْ، سروقدانِ هر چمن
از غم قّد و قامتت، قامت من دوتاستی

می‌زنمت ز دل صدا، خیز و به شامم اندر آ
جان پدر چنین جفا، بر پدران رواستی؟

تیر غمت رسد به جان‌، کارد رسد به استخوان
ناله رسد به آسمان، از چه تو بی‌صداستی؟

رفت قرار من ز تن، مویه کنم بر این وطن
رخت و لباس او کفن، روز و شبش عزاستی

کابلِ خون و آتشش، کوی به کو سیاوشش
کاش کمان آرشش، بودی و تیر راستی