مورگان فریمن، ماندلا، عطاران و مدیری در مترو
حمید سبحانی

از ایستگاه پارک ملت سوار شد،  از لای جمعیت رد شد و به زور خودش را چپاند بین ما سه نفر که کنار هم تکیه داده بودیم به دیواره قطار. کمی وراندازم کرد و گفت: نچ، شبیه هیچ کس نیستی! گفتم: ببخشید؟!  گفت: این یه بازیه!  گفتم: متوجه نشدم، بازی چیه؟ گفت: ببین من وقتی سوار قطارشهری می‌شم، برای اینکه سرگرم بشم، یه بازی ساختم؛ نگاه می‌کنم چهره هر مسافری شبیه کدوم آدم معروفه. گفتم: چه جالب. بعد سرش را چرخاند و گفت: ببین اون ته واگن، اون پیرمرده رو می‌بینی، مو‌های کوتاه سفید با کت خاکستری راه راه؟

گفتم: همون که رنگ پوستش تیره و آفتاب سوخته است؟ گفت: آفرین! شبیه مورگان فریمن نیست؟  گفتم: مورگان فریمن؟  گفت: آره دیگه، فیلم «هفت»، «رستگاری در شاوشنگ...» گفتم: آهان یادم اومد، درسته. اما شبیه نلسون ماندلا هم هست. گفت: اونم بازیگره؟ عجیبه ازش فیلمی ندیدم! خندیدم و گفتم: ماندلا از مبارزان تبعیض نژادی تو آفریقای جنوبی بود. حدود سی سال به خاطر عقایدش تو زندان بود.

گفت: عجب آدم مشتی و خفنی بوده، سی سال زندون بوده! کی دیگه از این بنده خدا یادش میومد! یه جورایی مثل همین مورگان فریمن در نقش رِد تو فیلم شاوشنگ بوده. گفتم: آره، اما بعد که آزاد شد، اولین رئیس جمهور آفریقای جنوبی شد. گفت: آهان پس زحماتش نتیجه داد.
من که از این بازی خوشم آمده بود گفتم: ببین اونی که روی صندلی ردیف اول نشسته، کلاهش رو داده پایین شبیه عطاران نیست؟ گفت: اونی که ریش داره، عینک زده؟  گفتم: آره، پیراهن سفیده.  گفت:‌ای وا...! بازی رو خوب یاد گرفتی، لایک داری.

بعد ادامه داد: فکر کن با مورگان فریمن، ماندلا، رضا عطاران توی قطارشهری مشهد همسفر باشی. وسط خنده هردویمان گفتم: عکس سلفی هم بگیری. گفت: مجازی رو می‌ترکونه، چه لایکی بگیره. ایستگاه امام خمینی (ره) پیرزنی عصا به دست سوار شد که مرد جوانی زیر بغلش را گرفته بود و به سختی قدم برمی داشت.

مردی که شبیه عطاران بود از جایش بلند شد و گفت: مادر بیاین اینجا بشینین. پیرزن روی صندلی به سختی و با کمک مرد جوان نشست. پیرزن که سرجایش قرار گرفت، عصایش را ستون کرد رو به مردی که جایش را به او داده بود و گفت: آقای مدیری خیر ببینی مادر، من عاشق فیلمای شمام بس که می‌خندونی منو مادر. مرد گفت: قربونتون برم، شما لطف دارید، اما من عطاران هستم مادر، رضا عطاران. بلندگوی قطار اعلام کرد ایستگاه میدان بسیج و آقای عطاران از قطار پیاده شد.