شاخ‌وشانه‌ای که مردم برای هم می‌کشند
در گفتار مردم ما، چه مشهدی و خراسانی و چه دیگر شهر‌ها و ولایات، به‌طور مکرر اصطلاح «شاخ‌وشانه کشیدن» برای هم را می‌شنویم، اما اینکه چند درصد از کسانی که این عبارت را به کار می‌برند، وجه تسمیه و معنی درست آن را هم می‌دانند، خدا می‌داند و بس! محض امتحان از چند نفری که برای هم شاخ و شانه می‌کشند! یا این اصطلاح را به کار می‌برند، بپرسید که: «شاخ‌وشانه چه جوری کشیده می‌شود و اگر شما بخواهید واقعا چنین کاری بکنید، چگونه انجامش می‌دهید؟» آن وقت به جوا‌ب‌ها با دقت گوش دهید و در آخر کار هم تنوع پاسخ‌ها را طبقه‌بندی بفرمایید و ببینید چه نتیجه‌ای می‌گیرید. دست‌کم همین الان و پیش از ادامه خواندن این سطور دمی بایستید و خودتان به این موضوع فکر کنید و ببینید در مخیله مبارکتان چه خواهد گذشت. بعد دنباله نوشته حقیر را بخوانید. خب، حالا که فکرهایتان را کردید، عرض می‌کنم که متأسفانه ما با بسیاری از آنچه می‌گوییم، بیگانه و ناآشنا شده‌ایم! واقعیت امر این است که در گذشته‌های دور نوعی از گدایان و اخاذان سمج و شر به پا کُن به نام «کنگر» (با املای کنگر، اما با ضم کاف) وجود داشتند که هنگام گدایی کارد یا چاقو و شاخ و استخوان کتف یا شانه گوسفندی را به دست می‌گرفتند و راه می‌افتادند توی کوچه و خیابان و در خانه این و آن. معمولا هم یکی از نوچه‌هایشان را همراه خود می‌بردند و با صدای بلند جمله «بدهید چیزی محض رضای خدا» را فریاد می‌زدند. هم‌زمان شاخی را هم که در یک دست داشتند، می‌کشیدند روی استخوان شانه‌ای که در دست دیگرشان داشتند و صدای نتراشیده و نخراشیده‌ای ایجاد می‌شد. این یعنی اعلام به صاحب‌خانه که: «با یک گدای معمولی سر و کار نداری، این‌که پشت در خانه شماست یک کنگر است!» دیر جنبیدن همان و شر به پا شدن همان!
شَرَش هم این بود که اگر صاحب‌خانه دیر می‌جنبید، یا اصلا دم در خانه نمی‌آمد و وجه لازم را نمی‌داد «کنگر» محترم با کارد یا چاقویی که همراه داشت خود یا آن بچه بی‌گناه همراهش را مجروح و خون‌آلود می‌کرد و بلایی سر صاحب‌خانه می‌آورد که خودش و همه اهمال‌کاران جهان را نفرین غلیظ می‌کرد!
پس «شاخ‌وشانه کشیدن» در اصل «شاخ به شانه کشیدن» و مجازا به معنی تهدید کردن دیگران و اصلا کاری بوده است که گدایانی با نام «کنگر» انجام می‌داده‌اند (برای اطمینان بیشتر بنگرید به «کنگر» در فرهنگ‌ها، مثلا فرهنگ معین).