واجب فراموش شده در ترافیک روزمرگی
علیرضا حیدری

چند بار سر قرارهایمان به موقع رسیده ایم؟ چند بار قولی داده ایم و به آن عمل کرده ایم؟ چند بار به پیمان‌های مهمی که بسته ایم، پایبند بوده ایم؟ چند آیه و روایت و شعر و ضرب المثل درباره خوش قولی و وفای به عهد شنیده ایم و خوانده ایم؟

خودمان چقدر پایبندیم و دوروبری هایمان چقدر؟ حتما می‌دانیم و شنیده ایم که در سوره مؤمنون یکی از ویژگی‌های مؤمن «و آنان که امانت دارند و به پیمانشان پایبندند»، است.  یا آنجا که می‌گوید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! به پیمان‌ها و عهد‌هایی که می‌بندید، وفادار باشید.»

جالب است که بدانیم در نامه امام علی (ع) به مالک اشتر، علاوه بر اینکه می‌گوید حتی در پیمانی که با دشمنت می‌بندی پایبند باش، تعبیری دارد که شگفت انگیز است و ماندگار؛ آنجا که می‌فرماید: «احترام به عهد و پیمان از مهم‌ترین واجب هاست.» اما به راستی چرا امروزه این قدر بدقول شده ایم؟

چرا به قولی که می‌دهیم عمل نمی‌کنیم؟ چرا همیشه دیر می‌رسیم؟ چرا فکر نمی‌کنیم گاهی طرف مقابل از وقت و کارش زده است تا به قرار ما برسد؟ این‌ها را نوشتم تا بگویم این یکی دو هفته عجیب گرفتار بدقولی‌ها شده ام. نقاش ساختمان باید ساعت ۸‌ می‌آمد، با دو ساعت تأخیر ساعت ۱۰ آمد! تعمیرکار پکیج قول داد که ساعت ۹ صبح بیاید،  با ۸ ساعت تأخیر ساعت ۵ عصر آمد. انگار سر قرار نبودن یک عرف زمانه شده است.

هواپیما تأخیر دارد؛ قطار تأخیر دارد، همایش‌ها با یک ساعت تأخیر، گاه بیشتر شروع می‌شود؛ جلسه سر موقع برگزار نمی‌شود؛ مسئول محترم یک ساعت بعد از همایش تشریف می‌آورد و از این قبیل بدعهدی‌ها و نقض پیمان‌ها فراوان داریم. کجای کار می‌لنگد؟ به گمان من بهانه ترافیک و امثال آن دیگر نخ نما شده است.

مشکل بر‌ می‌گردد به نداشتن انضباط کاری و بی تعهدی به اصل حرمت «قرار» و «عهد» و «پیمان». مشکل بر‌ می‌گردد به اینکه خودمان را در اولویت قرار می‌دهیم تا دیگران را. بیاییم جز آنچه به ندرت و موجه اتفاق می‌افتد، بر عهدمان استوار باشیم و زمان دقیق قرارمان یادمان نرود.