اگر امروز به مشکلاتی که در سطوح اجتماعی و اقتصادی با آن روبهرو هستیم، توجه کنیم، خواهیم یافت که منشأ بسیاری از آنها خودمان هستیم. بزرگی میگفت: زندگی 2 وجه دارد؛ دادن و ستاندن.
در این دادوستد (به مفهوم عام) اگر انصاف، عدالت و وجدان داور باشد، اینهمه دادوبیداد، دعوا و کشمکش، غم و غصه وجود نخواهد داشت.
قدیمیها 3 اصل را در زندگی خود رعایت میکردند؛ قناعت، توکل و انصاف. به همین دلیل زندگیشان برخلاف امروزیها باوجود بیبهره بودن از وسایل و ابزار آرامش، بسیار آرام و سرشار از آرامش بود. هرکس به هر آنچه داشت قانع بود، چشموهمچشمی، حسادت، پولدار شدن به هر قیمت، جاهطلبی و خودشیفتگی چون امروز نمود نداشت. عاقبتبهخیری در داشتن آبرو، اعتبار، حسن شهرت، خانواده خوشنام و فرزندان صالح تعریف میشد. شوربختانه در چند دهه اخیر معیار بینش و متعاقبا رفتارها و باورها دگرگون شده و آنچه امروز میبینیم، نتیجه این چرخش ضدفرهنگی، اخلاقی و اجتماعی است.
دوستی میگفت که مدتی است یک رادیو قدیمی از پدربزرگش به ارث برده که نیازمند تعمیر است، اما جرئت نمیکند آن را به اهل فن بدهد؛ چون میترسد قطعات آن را با قطعات بیکیفیت چینی عوض کنند و یک شیر بییال و دم و اشکم تحویلش دهند.
«نگارنده» هم قدیمی است، یک تلفن همراه را همچون جان دوست میدارد که نیازمند تعمیرات است و هرروز آن را با خود به بیرون میبرد و در بازگشت به منزل بالای قفسه کتاب میگذارد؛ چون میترسد دچار همان داستانی شود که دوستش برای سپردن رادیو قدیمی به تعمیرکار متصور است.
میگوییم حال که نمیشود بعضی عادتهای خوب و دوستداشتنی گذشته را از چراغ علاءالدین درآورد، میشود آداب خوب گذشتگان را با یادآوری مکرر در شئون و سطوح مختلف اجتماعی به مردم شناساند؛ بهخصوص به نسل جوان و نوجوان. کار سختی هم نیست؛ میشود بهجای بسیاری از مطالب سیاسی، نشانههای اخلاقی گذشتگان را در کتابهای درسی، مطالب مجلات، روزنامهها و برنامههای رادیو و تلویزیون گنجاند.
ائمه جماعات در مساجد به موضوعاتی ازایندست مکرر اشاره کنند، معلمان با مراجعه به آرشیو تاریخ شفاهی که مشمول خداباوری، گذشت، شجاعت و نیکصفتی است، در لابهلای دروس نظری که بعد از اینهمه سال معلوم شده نه به درد دنیای بچههایمان میخورد و نه آخرتشان، به یادآوری قصص آدمساز و آدمپرور بپردازند.
احترام به والدین، رعایت حقوق همسایه، عشق به همنوع، عشق به وطن، احساس مسئولیت در قبال فرودستان و مستمندان و مهمتر از همه هرلحظه خود را در محضر خداوند دیدن، کاستیهایی است که جامعه امروزمان با آن روبهرو است و در نبودش زخمهای عمیقی در جسم و روح دارد.
برنامههای تلویزیونی مملو از کارشناس اخلاقی و روانکاو و روانشناس و رواندرمان است. روزنامهها و مجلات از اخبار سلبریتیها و آرتیستها پر است و در و دیوار شهر سرشار است از پیامهایی که مردم را به پولدار شدن یکشبه دعوت میکند؛ فضای مجازی هم که جای خود دارد. حال ما ماندهایم و معضلات اخلاقی و اجتماعی و آسیبهای جبرانناپذیرش...