طفلکی صدتایی‌ها
مهدی محمدی

طبق اخباری که منتشر شده، در راستای اخذ مالیات از واحد‌های مسکونی خالی، اولویت، شناسایی مالکانی است که صد خانه خالی و بیشتر دارند. ما هم تصمیم گرفتیم برویم سرکوچه و مثل دولت یکی از مالکان صدتا واحد خالی را شناسایی کنیم تا با او مصاحبه کنیم. البته بیشتر افرادی که می‌خواستیم با آن‌ها مصاحبه کنیم، فقط هفتادهشتاد یا نهایتا نود تا واحد مسکونی داشتند، نه صد تا؛ ولی از آنجا که جوینده یابنده است، بالاخره یک نفر را که صاحب صدتا خانه خالی بود، شناسایی کردیم و نظرش را دراین باره پرسیدیم.

خوش به حالتان، ما صد سال هم کار کنیم، نمی‌توانیم پول حتی یک خانه را دربیاوریم، ولی شما همین لحظه، همین ساعت، صدتا خانه دارید.
واقعا فکر کردی صدتا خانه داشتن خوب است؟ برو خداراشکر کن که فقط یک خانه داری.
واقعا؟ چرا؟

به هزاران دلیل. شما یک خانه داری، حتی اگر تلفن ثابت و آب و برق و گاز هم مصرف نکنی، هزینه آبونمان تک تکشان در قبض می‌آید و باید پرداخت کنی. حالا تصور کن صدتا از این خانه‌ها داشته باشی؛ می‌دانی چقدر باید هزینه کنی؟! اصلا پرداخت قبض این‌ها به کنار، کلیدهایشان را کجا بگذارم که با هم قاطی نشوند. صدتا سند خانه را کجا بگذارم. آدرس هایشان هم که دائم از ذهنم می‌رود. حتی متأسفانه
می‌خواهند بابت تک تک این خانه‌های خالی مالیات بدهیم.
بمیرم برایتان، واقعا خیلی سخت است.

البته سختی هایش برای من است، ولی رفاهش برای کسانی است که با این واحد‌های خالی که من دارم، همسایه اند.
ببخشید، متوجه نمی‌شوم! این واحد‌های خالی دقیقا چه رفاهی برای همسایه‌ها دارند؟
مثلا کسی که طبقه بالای سرش خالی است، خیالش راحت است که خانواده بچه داری بالای سرشان زندگی نمی‌کند که احساس کنند طبقه بالا، باشگاه اسب سواری است.
به این نکته دقت نکرده بودم.

ضمنا جاپارک بیشتری در کوچه‌هایی که واحد خالی زیاد دارند، پیدا می‌شود.
جالب است. دیگر چه مزیتی برای بقیه دارند؟
اگر با واحد خالی همسایه باشند، نیازی ندارند گوششان را تیز کنند ببیند زن و شوهر آن واحد سر چه چیزی به سر و کله هم می‌زنند.
درست می‌فرمایید. به نظرم که اصلا باید شما را از دادن مالیات معاف کنند.
ولی متأسفانه فعلا فقط ما را از گرفتن یارانه معاف کرده اند.

با این اوضاع وخیم شما درستش این بود که از یارانه مستأجر‌ها بکاهند و بر یارانه شما صدتایی‌ها بیفزایند.
آقای صدتایی ناگهان اشک هایش سرازیر شد و گفت: باور کن بعضی وقت‌ها دلم پر می‌کشد، پرمی کشد برای وقت‌هایی که فقط یک خانه داشتم. حسود نیستم، ولی حسودی ام می‌شود به کسانی که حتی یک خانه هم ندارند؛ ولی گردش روزگار این طور با من و زندگی ام بازی کرد که صدتا خانه داشته باشم.
با اینکه حرف‌های مرد صدتایی کاملا قانع کننده بود، دوست داشتم روزگار از این بازی‌ها با من هم بکند. حالا اگر هم صدتا بازی نکرد، دوسه تا بازی را که انجام دهد.