شعر کودک | سرویس مدرسه

سرویس من امروز دیر آمد
در کوچه خیلی منتظر ماندم

تا او بیاید روی یک پله
۱۰ دفعه درس تازه را خواندم

وقتی که آمد گفت شرمنده
پنچر شدم حالم کمی بد شد

توی خیابان لاستیک من
از روی میخ گنده‌ای رد شد

دیدم که تقصیری ندارد او
اخم از نگاهم رفت خندیدم

با اینکه خیلی دیر شد اما
سرویس را با خنده بخشیدم

 

منیره هاشمی