مسکن؛ مهم‌ترین قلم هزینه زندگی
به گزارش مرکز آمار ایران، یک مترمربع زمین یا ساختمان کلنگی در پاییز امسال نسبت‌به پاییز سال ۱۳۹۷، حدود ۸۶ درصد افزایش قیمت داشته است. این رقم برای اجاره، حدود ۳۱ درصد و برای خرید واحد مسکونی ۴۵ درصد است. متأسفانه شرایط به گونه‌ای است که در هر سه مورد چشم‌انداز مردم را برای تأمین مسکن یا حتی حفظ وضع موجود خودشان در اجاره مسکن تیره می‌کند؛ چون افزایش درآمد‌ها در یک سال مطلقا به اندازه این افزایش هزینه‌ها و قیمت‌ها نبوده است. فراموش نشود که سهم مسکن از کل هزینه خانوار‌های شهری به حدود ۳۵ درصد می‌رسد که خیلی زیاد است.
در علم اقتصاد، کالا‌ها را از چند جهت طبقه‌بندی می‌کنند. یک جهت کشش‌پذیری کالاست؛ مثلا نان کالایی کشش‌پذیر نیست. چه درآمد کمی داشته باشیم و چه زیاد، کمابیش به مقدار معینی نان احتیاج داریم و کیفیت آن هم چندان متفاوت نیست، پس اگر درآمد ما ۱۰ برابر شود، هزینه ما برای نان ۱۰ برابر نمی‌شود و اگر درآمدمان نیز نصف شود، هزینه ما برای نان نصف نمی‌شود و نمی‌توانیم آن را نصف کنیم، ولی لوستر چنین نیست. درآمد ما اگر کم شود، لوستر را فوری از سبد کالای خود حذف می‌کنیم، حتی آن را می‌فروشیم و اگر درآمد هنگفتی داشته باشیم، آن را تبدیل به احسن و لوستر گران‌تر می‌کنیم.
یک طبقه‌بندی دیگر، کالای جانشین است. اگر گوشت گران شود، ممکن است با سویا آن را جایگزین کنیم یا اگر برنج گران شود، به جایش نان می‌خوریم، ولی کفش جایگزین ندارد؛ هرچند می‌توانیم ارزان‌تر یا گران‌تر آن را بخریم. مسکن ازجمله کالا‌هایی است که جایگزین ندارد؛ هرچند بسیار کشش‌پذیر به‌سوی بالاتر و نه پایین‌تر است و مهم‌تر اینکه سهم آن در سبد خانوار نیز بسیار زیاد است. هنگامی که با تورم قیمت مسکن یا اجاره مواجه می‌شویم، کل زندگی اقتصادی تحت‌الشعاع آن قرار می‌گیرد، زیرا اهمیت آن در سبد هزینه خانوار از سایر کالا‌ها بیشتر است. اگر اجاره مسکن ۲۵ درصد افزایش یابد و درآمد ما به این نسبت افزایش نیابد، چه‌کار باید کرد؟ یا باید مسکن خود را تغییر داد و به محله‌های ارزان‌تر یا مسکن کوچک‌تر کوچ کرد یا آنکه از سایر اقلام هزینه‌ای کم و به هزینه مسکن اضافه کرد.
راه‌حل اول مشکلات زیادی دارد. تغییر محله و رفتن به حاشیه یا خارج از شهر اثرات روانی و حتی مشکلات اجرایی دارد. کوچک کردن واحد مسکونی نیز تبعات خاص خود را دارد. کسانی که تا دیروز در یک واحد دو یا سه‌خوابه زندگی می‌کردند، اکنون چگونه می‌توانند بدون دردسر در یک واحد یک‌خوابه زندگی کنند؟ فرزندانشان چه کنند؟ با این وضع چگونه می‌توانند به فرزندآوری فکر کنند؟ یکی از علل مهم کاهش رشد جمعیت، همین موضوع مسکن و اقتصاد است.
اگر هم بخواهند از هزینه‌های دیگر کم کنند، این امر نیز عوارض شدیدی دارد، زیرا کاستن از هزینه‌های دیگر فقط تاحدی ممکن است؛ به‌ویژه آنکه قرار باشد هر سال از این هزینه‌ها کاسته شود. از بهداشت، آموزش، خوراک، پوشاک و... کدام را می‌توان کم کرد که تا حالا کم نشده باشد؟ عوارض روحی و روانی مشکلِ مسکن و اجاره آن خیلی عمیق است؛ به‌ویژه آنکه امید فرد از خریدن و صاحب یک واحد مسکونی شدن نیز هر روز کمتر و کمتر می‌شود. این بحران برای مناطق شهری بسیار گسترده‌تر است. باید فکری اساسی‌تر کرد، نه برای مسکن که برای اقتصاد و روابط خارجی کشور.