سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور
سید محسن موسوی زاده

 ... آن قدر از صبح تا شب در امکانات و فناوری‌هایی که هدفشان فشرده کردن زمان و مکان هست، غرقیم که دیگر زمانی برای تأمل و اندیشیدن به خود و کیستی مان باقی نمی‌ماند.

پیاده روی به سوی حرم مطهر رضوی فرصتی است برای پرسشگری و محاسبه در سکوتی که رهایی از زندگی روزمره در اختیار ت قرار می‌دهد. در این پیاده روی انتظارها، آرزوها، احوالات خانواده، همکاران، دوستان، همه و همه تا چند ساعت بی اهمیت می‌شود و همین فرصتی می‌دهد تا بی پرده و بدون روتوش با خودت روبه رو شوی. بعد از اندکی تأمل، حال حس می‌کنی دنیای پرشتابی که همه حوزه‌های زندگی ات را بلعیده، گویی می‌خواهد معنوی‌ترین لحظات تو را هم در بند خویش درآورد.

با عجله برو حرم، سلامی عرض کن. زیارتی بخوان و دو رکعت نماز و سریع برگرد به زندگی روزمره ات. حس می‌کنی با این حال مانند عاشقی شده‌ای که پیوندش با معشوق دچار روزمرگی شده است. جمله‌های تکراری. هدیه‌های تکراری و نگاه‌های تکراری. فقط عادت و عادت. پیاده روی و خستگی‌های جسمی و دردی که بعد از مدتی بدنت را می‌گیرد به تو این فرصت را می‌دهد که به خودت ثابت کنی عشقم به اهل بیت (ع) دچار روزمرگی نشده و مصداق «در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم/سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور» هستی.

پیاده که می‌روی، می‌بینی پیر و جوان، برخوردار و کم برخوردار، روستایی و شهری، همه و همه کنار هم در راه رفتن به سمت حرم هستند و البته مهرورزی آن‌هایی که به شوق خدمت به زائران موکب برپا کرده اند هم صفای خاصی دارد و به راستی چه لذتی دارد با سرعت و شتاب از کنار این تصاویر زیبا بگذریم و مکانیک وار مانند سایر حوزه‌های روزمره مان خودمان را به حرم یار برسانیم. آیا در پیاده روی به سمت حرم مطهر رضوی مشق رهایی از روزمرگی‌های زندگی را تمرین نمی‌کنیم؟ پیاده روی‌هایی که به ما شهامت غرق نشدن در روند‌های تکراری زندگی را می‌دهد تا حس کنیم هنوز می‌توان نغمه روح بخش حیات را در هیاهوی زندگی امروزی شنید.

عکس: محمدحسن صلواتی/شهرآرا