کارتون | سرزمین ریشه‌دار فلسطین
مجید ادیبی

یک قوطی ساردین به نام «غزه»
دستمان دادند
و استخوانی خشک به نام «اریحا»
مسافرخانه‌ای به نام فلسطین
بی سقف بی ستون
پیکری بی استخوان
و دستی بی انگشت
دیگر ویرانه‌ای برای گریستن نیست
یک ملت چگونه بگرید
هنگامی که اشک هایش را از او گرفته اند؟
پس از معاشقه‌های بسیار
سترون شدیم
به ما میهنی دادند
کوچک‌تر از دانه گندم
میهنی که مثل آسپرین‌
می‌توانیم بی آب ببلعیم
پس از پنجاه سال
اکنون در زمین بایر نشسته ایم
مانند سگ‌های بی شمار
پناهگاهی نداریم
پس از پنجاه سال
میهنی جز سراب نیافتیم
این صلح نبود خنجری بود که در ما فرو رفت
این یک تجاوز بود
شاعر: نزار قبانی