قرنطینه‌نویسی
قرنطینه‌نویسی چیزی شبیه حبسیه‌نویسی است با کمی تفاوت و اندک شباهت‌هایی. در حبسیه‌نویسی شاعر و نویسنده چنان به تنگ آمده است که آرزوی مرگ می‌کند؛ مثل مسعود سعد سلمان و فرخی یزدی؛ ولی قرنطینه‌نویس از ترس مرگ به خانه و چهاردیواری پناه برده است. در حبسیه‌نویسی شاعری مثل خاقانی بس که لاغر و نحیف شده است، خودش را به تار ابریشم تشبیه می‌کند و قرنطینه‌نویس نگران چاق شدن است و احتمالا قند و چربی و فشار خون.
شاعر و نویسنده حبسیه یا در انفرادی است و به تنهایی خو کرده، یا با هم‌مسلکان خود کنار آمده است و روزگار می‌گذراند؛ اما قرنطینه‌نویس تازه دارد زیستن در کانون گرم خانواده را تجربه و «تفاهم» داشتن را تمرین می‌کند.
حبسیه‌نویس از رنج غم و سوز و گداز می‌گوید و قرنطینه‌نویس می‌توانددر این فرصت خوب بنویسد و بخواند و و به اشتراک بگذارد آنچه حال دیگران را خوب می‌کند.