حالا بیشتر فکر کنیم
قبل‌تر از اینکه این بیماری به‌سمت دیار ما بیاید هم ما کم زخم‌زبان نمی‌زدیم، کم خشم را رهاشده در کوچه و خیابان نمی‌دیدیم، اما حالا انگار این بیماری هم نفس‌تنگی را هدیه داده و هم گریبان‌چاک‌کردن را. در همین روز‌ها چند صحنه نزاع خیابانی را دیده‌ام که برخی برای هیچ و پوچ حسابی گرد و خاک به پا کرده اند که احتمالا خیلی از آن‌ها هم ختم‌به‌خیر شده‌اند، اما نمی‌توان از کنار همه این آلام به‌سادگی عبور کرد.

باید چاره‌ای اندیشید برای آن‌ها که لقمه‌ای ندارند که شب برای همسر و کودکانشان به‌خانه ببرند. برای فقری که امروز زیر پوست شهر دارد جولان می‌دهد باید چاره‌ای اندیشید و همان‌قدر که به‌فکر جان هستیم باید به‌فکر نان هم باشیم. آری؛ ارمغان کرونا چشم‌انتظاری برای دست‌های خالی و خشم‌های فروخفته هم هست؛ برای روز‌هایی که دوست داریم زودتر از قبل تمام شود تا شرمندگی را از خانه‌ها برای پدران و مادران کمتر کند. قصه این شرمندگی همین حوالی خودمان میان مسیری که می‌رویم و می‌آییم سر هر خیابان در حال رقم خوردن است. کارگرانی که این روز‌ها زخم کرونا را سرگذر حس کرده اند و روزگارشان از سیاهی گذشته و اگر فکری به‌حالشان نشود، خشمشان همچونی آتشی از زیر خاکستر شعله می‌کشد. کاسبانی که بیکار شده اند و مال‌هایی که دیگر آن شکوه و عظمت گذشته را ندارند. همه این مردم که بخشی از همه ما هستند دستشان خالی‌تر از قبل است و قاعدتا خلقشان تنگ‌تر از قبل.

اگر راهی نیابیم، فردا چنان گریبانمان را خواهد گرفت که اصلا در تصورمان نمی‌گنجد. بسته‌های غذایی و هزاران دستگیری دیگر همه‌اش به‌جای خود خوب است، اما چه بهتر که فکری اساسی‌تر به‌حال آن‌ها بکنیم و آینده آن‌ها را بهتر از قبل بسازیم. کرونا هر چقدر هم که منحوس باشد، این روز‌ها فرصت اندیشیدن را دوباره به همه زمینیان هدیه داده است. فرصتی که همه ما می‌توانیم دوباره و بهتر از قبل فکر کنیم، بهتر از گذشته تصمیم بگیریم و بهتر از گذشته آینده را بسازیم. همه آن‌هایی که در این شوربختی، روز و شب تلاش می‌کنند کاری کنند تا خشم تهیدستان کمتر شود و دوست‌داشتن و دستگیری از دیگران بیشتر از قبل برایمان معنا پیدا کند.

فکری کنیم برای همه روز‌هایی که بعد از کرونا می‌توانند بهتر از قبل رقم بخورند. کرونا دیوار‌های قدرت را فرو ریخت و بیشتر از گذشته مسیر رسیدن به دروازه‌های تفکر راهموار کرد، در این روزگار برای چاره اندیشی فرقی میان فقیر و غنی نیست، فرقی میان اندیشمندان و مردم عادی هم وجود ندارد. همه در یک پیاله باید تلاش کنیم تا از جرعه اندیشه بیشتر خودمان را سیراب کنیم. به‌قول هابرماس، فیلسوف آلمانی، «این اپیدمی جهانی، اندیشیدن را نزد همه تقویت کرده است. نوع تفکری که تا کنون منحصر به کارشناسان بود، حالا v نزد مردم عادی بیشتر شده است.»